به گزارش
مردم سالاری آنلاین،قانونی نانوشته میگوید «تعامل در دیپلماسی الزام اصلی توسعه اقتصادی است» و به این دلیل همه کشورها ملزم به این هستند با در نظر گرفتن منافع ملی، بنا را بر تعامل با نظام بین الملل بگذارند.
در شرایطی که دلار در حوالی کانال ۵۰ هزار تومان قرار دارد و مشکلات معیشتی، طبقه متوسط را به طبقه ضعیف تبدیل کرده است، برجام به دلیل تحرکات تندروهای داخلی احیا نشد. همچنین در کنار دشمنی دیرینه آمریکا با ایران، حمایتها از روسیه در جنگ اوکراین و ارسال پهپاد، هم اروپا را به رویکردی تقابلی با ایران کشاند. این مسئله باعث شده ایران در انزوایی بین المللی از نگاه کارشناسان قرار گیرد.
سید جلال ساداتیان، کارشناس بین الملل و سفیر اسبق ایران در انگلیس در گفتگویی درباره رابطه جهتگیریهای دیپلماسی و تبعات آن در اقتصاد ایران به پرسشهای مطرح شده پاسخ میگوید.
* انزوای جهانی موقعیتی هزینه ساز برای هر کشوری است. سوال این است، چطور می شود که با تغییر دولت ها موقعیت کشور در مواجهه با نظام بین الملل تغییر می کند؟
- پاسخ در بطن سوال شما نهفته است. یعنی دنیای امروز دنیایِ ژئواکونومی است و حتی از این هم گذر کرده است. در واقع دنیا حالتی را تجربه می کند که انواع مسائل را به اقتصاد گره زده است. به این معنی که اقتصاد تعیین کننده بسیاری از موارد است. به عنوان مثال وضعیت چین نشان می دهد که از نظر توانمندی به جایی رسیده است که در آستانه تبدیل شدن به قدرت اول دنیا است که این توفیق نتیجه تلاش و سعی همه جانبه در کار اقتصادی است. با این توضیح که کار اقتصادی به مفهوم رونق تولید و صادرات و سرمایه گذاری در کشورهای مختلف است که به «مازاد ارزی» ختم می شود. این موقعیت از چین کشوری قدرتمند ساخته است که این قدرت می تواند به کارش آید و به آنها فرصت مطرح کردن همه مسائل را بدهد. در نتیجه این کشور ارتش را نوسازی کرده و توانایی دفاعی اش را به شکل قابل توجهی بالا برده است. یعنی چین هم قدرت دیپلماسی و هم قدرت دفاعی خود را در سایه توسعه اقتصای افزایش داده است. با این توضیح که همه این عناصر در ژئوپولتیک جهانی تأثیرگذاری زیادی دارد.
*این به معنی هزینه ساز بودن مدیریتِ تک بعدی و تک ساحتی است؟
- صد در صد! حرکت تک بعدی و تک ساحتی سرنوشتی جز انزوا ندارد و باید همه عوامل را به کار گرفت تا بتوان وضعیتی به وجود آورد و کشور را در سطحی قرار داد که بتواند اراده اش را در امور مختلف اعمال کند. پس نتیجه گیری چیزی جز این نیست؛ توسعه اقتصادی می تواند شکوفایی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را هم هدف هایی محقق کند و در همه امور تاًثیر مثبت بگذارد.
*نکته هایی که مطرح کردید، ملموس است. پس چرا دولت مستقر به این نکات بارز بی توجهی می کند؟
- متاسفانه دولت مستقر برخلاف جریان آب شنا می کند و متاسفانه گروهی انحصارطلب و تمامیت خواه تا حد زیادی مقدرات کشور را در دست دارند و با تندروی هایشان مدت های مدیدی است نظرهایی می دهند که این اشتباه بودن نظراتشان اثبات شده است. با این حال به افراط و تفریط اصرار دارند تا مردم گرفتاری را با تمام وجود تجربه کنند و تحت فشار تورم بالا و اقتصاد فلج، زندگی نرمال و معمولی برایشان رویا شود. همچنین «ناامیدی» به لایه لایه های جامعه تزریق شود. آن هم در حالی که خودِ انحصارطلبان عملاً هیچ فشاری را نمی بینند و بار را به دوش دیگران تحمیل می کنند.
* این گروه چطور فرصت عرض اندام پیدا می کنند؟
- تندروها تحت حمایت جدی هستند و به همین دلیل هیچ نگرانی از هزینه دادن و حاشیه نشین شدن ندارند و احتمالاً دور بعد هم می مانند. در واقع این گروه اکثریت مردم را نمی بینند و یک درصد محدودی از جامعه را مخاطب خود می دانند. کما اینکه هم مجلس و هم دولت فعلی محصول رأی اقلیت هستند و به همین دلیل، دلیلی نمی بینند توقع و مطالبات اکثریت را مهم بدانند و در راستای رفع مشکلاتشان قدمی بردارند.
*تمرکز دولت سیزدهم به همکاری با چین و روسیه است. این دو کشور در موقعیتی هستند که بتوانند در باز شدن گره های اقتصادی ایران موثر باشند؟
- ما در حالی روسیه را شریکی مهم و استراتژیک می دانیم که روس ها به واسطه جنگ اوکراین مشکلات خودشان را دارند و غرقِ در بحران هستند. با این حال، تصمیم گیران فعلی کشور انگار نمی دانند، کشوری که درگیر جنگی مسئله دار است، نه تنها نمی تواند کمکی کند بلکه همانطور که مشاهده شد، با تحرکات منفعت طلبانه اش در روند احیای برجام خلل ایجاد کردند.
* چین چطور؟ البته قرارداد ۵۰ میلیارد دلاری چین و عربستان اظهرمن الشمس است.
- سفر شی جین پینگ رییس جمهوری چین به عربستان نشان داد، چینی ها منافع شان را قربانی هیچ کشوری نمی کنند که این روش به قاعده نمی تواند اشکال داشته باشد. در واقع هیچ کشوری نباید مصالح ملی و مردمی را برای منافع کشور دیگری نادیده بگیرد. همانطور هم که در سفر رئیسی به چین دیدیم، شی جین رئیس جمهور چین علناً و خیلی آشکار اعلام کرد «ما موارد دیگر را در سیاست های مان دخیل نمی کنیم» یعنی ما به خاطر ایران با آمریکا یا کشورهای دیگر تقابل نخواهیم کرد و از شما پشتیبانی نخواهیم کرد. نمونه بارز این روش هم در سفر به عربستان روشن شد. به هرحال چین هیچ وقت و در هیچ شرایطی به خاطر ایران یا هر کشور دیگری از پول و امکانات موجود در عربستان و خاورمیانه نمی گذرد که باید گفت، این رفتار بر اساس اصول کشورداری و تلاش برای تاًمین آرامش و امنیت مردم و جامعه است. به همین دلیل نگاهِ دولت فعلی به چین و روسیه اشتباه و البته تعجب برانگیز است.
*حساب روسیه و چین با عراق فرق می کند. چطور شد که حتی عراقی ها هم ایران را جدی نمی گیرند؟
- «آب که سر بالا برود، قورباغه هم ابوعطا می خواند». آقایان با ندانم کاری و اصرار به تمامیت خواهی ایران را به قدری تضعیف کرده اند که حتی عراق هم به ما گوش چشم نشان می دهد.
*با وجود این شرایط باید به کل قید تعامل اقتصادی با اروپا را بزنیم؟!
- اگر مسئله هسته ای به سرانجام برسد، بدون در نظر گرفتن اینکه چه امتیازهایی می دهیم یا می گیریم، می توان منتظر داد و ستدی حتی حداقلی باشیم. همین چند ماه پیش می توانستیم به دلیل نیاز اروپا به گاز، آنها را با خودمان همراه کنیم. اما اهمال، کوتاهی و بی توجهی عجیب به این موضوع کشور را از فرصتی بزرگ محروم کرد و الان شاهد اظهارنظر و تحرکات روزانه اروپایی ها هستیم و فقط می توانیم برای این فرصت سوزی تاسف بخوریم.
*مشاهدات و رخدادها نشان از به حاشیه رفتن مذاکرات برجام دارد. سوال این است، ایران تحتِ تحریم چه چشم اندازی می تواند داشته باشد؟
- وضعیتی که الان داریم، طبیعی است و شرایط روز به روز بدتر و موانع بلندتر میشوند. وقتی دلار هر روز از دیروز گران تر می شود و در آستانه ورود به کانال ۵۰ هزار تومانی است، نشان دهنده وضعیت بغرنج و گره های کوری است که همه را گرفتار کرده است؛ یعنی آمار بالای تورم و همچنین کسری بودجه و در نتیجه خالی شدن خزانه از ارز، قیمت دلار را افزایشی کرده و به تبع آن همه اقلام و کالاها گران می شوند، به قدری گران که مثلاً گوشت که برای سلامتی لازم است، از سفره ها حذف می شود. همچنین اشتغال و صادرات مغفول می ماند. موضوع مهم توسعه اقتصادی هم که جای خود دارد. یعنی تا زمانی که ساختار اصلاح نشود، مردم روی خوش نخواهند دید.
منبع:اقتصاد۲۴