به گزارش
مردم سالاری آنلاین، فریدون مجلسی تحلیلگر مسائل بینالملل و دیپلمات پیشین ایران با اشاره به اقدامات شهرداری تهران و رویکرد تنشآمیز آن، میگوید: اگر شهرداری اجازه دارد، بنر توهین آمیز جلوی سفارت انگلیس یا هر کشور دیگری نصب کند، همان بهتر که به وزارت خارجه بگویند، شما کارهای نیستید و از این به بعد هر چه شهردار گفت، بپذیرید. در واقع ما با سیستم همه دنیا فرق داریم. در اینجا یک تفکر قدرتمند ایدئولوژیک قرار داد که مثل همه حکومتهای ایدئولوژیِ زمان، همه اشخاص و مسئولان برای اثبات میزانِ تعصب و حمایتشان از این تفکر، اینگونه رفتارها را انجام میدهند و سعی میکنند با فریاد بلندتری صحبتهایی را به زبان بیاورند تا حمایتشان را از ایدئولوژی نشان بدهند و از این طریق مورد حمایت قرار بگیرند.
او میگوید: با اینکه رفتارهای رادیکال توسط خود تندروها هم ضرررسان تلقی میشود، اما از آنجایی که کاری با منافع کشور ندارند و گرفتاری مردم برایشان مهم نیست، این کارها را انجام میدهند تا روز به روز به سِمتهای بالاتر و بهتری برسند. همینطور است که آقای زاکانی که به هر شکلی مدرک پزشکی هستهای گرفته است، به عنوان شهردار مهمترین شهر کشور انتخاب میشود. این نوع انتخاب در حالی است که هم خودش و هم انتخابکنندگان میدانند او ویژگیهای یک شهردار را ندارد، اما شهردار شده است تا هم راجع به هستهای صحبت کند، هم درباره مسائل شهری تصمیمگیری داشته باشد و هم به بحث ورود به موضوع مهم رابطه ایران با کشورهای دیگر ورود کند.
جمهوری اسلامی به عقلانیت و واقعبینی نیاز دارد
دیپلمات پیشین کشورمان میگوید: نه فقط شهردار تهران، بلکه هر خـُردهمسئولی هم در آغاز و پایان صحبت خود بعد از سپاسگزاری و شعار دادن، درباره برجام، درباره دشمنی با آمریکا، درباره حجاب و هر موضوع دیگری که به ایدئولوژی ربط دارد، اظهارنظر میکند تا از این طریق به نان و نوایی برسند. به طوریکه اگر قرار باشد، با برجام موافقت شود، همهشان طرفدار سینهچاک برجام میشوند و اگر هم بنا بر عدم توافق باشد، همه آنها هزار و یک دلیل درباره بد بودن و خسارتبار برجام دارند. یعنی باد از هر طرف وزید، به همان سمت خواهند رفت؛ به عبارتی این گروه مصداق بیت معروف «ما همه شیران، ولی شیر علم / حمله مان از باد باشد دم به دم» هستند.
مجلسی میگوید: تا نظام حکمرانی از این فضا و روش استقبال میکند، عدهای همچنان نظراتشان را با آنچه موردنظر حاکمیت است، همخوان میکنند و کاری به کار مصلحت عمومی ندارند. یعنی حاکمیت از دخالتهای بیجا حمایت میکند.
جناحی که آقای رئیسی را به عنوان رئیس جمهوری روی کار آورد و اکنون هم ارگانهای حاکمیتی را در اختیار گرفته است، اساسا انزواطلبی را برای خود هدفی اصلی میداند. هر ساختاری که میخواهد، کشورش با جهان همراه باشد و با کشورهای دیگر مبادلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داشته باشد، باید اصول و مقررات بینالمللی را جدی بگیرد و به بایدها و نبایدهای معادههایی که در جهان بنا گذاشته شده است، تن بدهد.
مشکل اصلی ایران چیزی جز این نیست که گروهی تندرو به نظام تصمیمگیری رسوخ کردهاند که با هدف تحقق منافع سیاسی و جناحی، عامدانه و عالمانه خرابکاری میکنند تا از هر تفاهم احتمالی ایران با جهان جلوگیری کنند. همین چند روز پیش عدهای روی دیوارهای سفارتخانه انگلیس اقدام به شعارنویسی کردند. انگار نه انگار که آن سفارتخانه بر اساس رابطه رسمی ایران و انگلیس در تهران فعالیت دارد. این اقدام در حالی است که هنوز ضررهای حمله به سفارت عربستان را تحمل میکنیم. شاید هم دولت ایران بنای رویارویی با دولت انگلیس را دارد. به هر حال محل تصمیمگیری این مسئله هم شهرداری نیست و اگر قرار است شهرداری تهران رابطه با جهان را تنظیم کند، بهتر است وزارت خارجه تعطیل شود تا دنیا هم تکلیف خود را درباره ایران بداند.