روابط تهران-مسکو که در چند سال اخیر با تحولات شگرفی روبهرو شده، ایران را خواسته و ناخواسته به یکی از متحدان روسیه تبدیل کرده است. این تحول در وهله اول ریشه در عامل نظری نگاه ایران به غرب و بهویژه آمریکا دارد که با وجود گذشت بیش از چهار دهه و دگرگونی در مناسبات بینالمللی همچنان در بر پاشنه «دشمن» انگاشتن آمریکا میچرخد.
عامل تأثیرگذار دیگر مناقشه هستهای است که در دو دهه گذشته روابط ایران با جهان به آن گره خورده و تأثیرات مهمی بر اقتصاد و توسعه ایران داشته است. ایران بر این باور است که نگاه به شرق درواقع با هدف خنثیکردن یا کاهش تأثیرات تحریمهایی است که آمریکا به بهانه پرونده هستهای به ایران تحمیل کرده است. ظاهرا ایران به این جمعبندی رسیده که روسیه برنده نهایی است و جنگ اوکراین تغییرات وسیعی را در مناسبات بینالمللی در پی داشته و پایههای نظم نوین جهان را پیریزی خواهد کرد. تحول در مواضع ایران و خروج از ریل بیطرفی و قرارگرفتن در کنار روسیه بر مبنای چنین تحلیلی است. به نظر میرسد اولویت در بحران اوکراین، تحلیل یکسان و اتخاذ موضع واحد از سوی کشور است ولو اینکه درنهایت تصمیمگیران به این نتیجه برسند که در بحران اوکراین جانب روسیه را بگیرند که قطعا به ضرر ایران است.
برخلاف این تحلیل، واقعیتهای جنگ اوکراین در جهتی مغایر با این برداشت ایران از نتیجه جنگ در جریان است. غرب روسیه را در باتلاق اوکراین به دام انداخته و تا از پای افتادن روسیه آن را ادامه خواهد داد. پوتین با تصور جنگ یکهفتهای و اشغال کییف ارتش خود را وارد اوکراین کرد. پس از گذشت حدود شش ماه دومین قدرت بزرگ نظامی جهان نتوانسته شرق اوکراین را به طور کامل به تصرف درآورد و اتصال زمینی به کریمه را تکمیل کند. تسلیحات پیشرفته غرب ضربات سهمگینی را به ارتش روسیه وارد میکند. آمریکا اینک با استفاده از منابع و امکانات همپیمانان اروپایی، جنگ را به صورت نیابتی مدیریت میکند. پوتین با تصور «زمستان تعیینکننده» جنگ را ادامه میدهد. پیشبینی اینکه در زمستان شاهد چه تحولاتی خواهیم بود اندکی دشوار است؛ ولی بعید به نظر میرسد که حتی در صورت تشدید بحران انرژی در اروپا و استمرار رکود اقتصادی و فشار تورمی، غرب پروژه مهار روسیه از طریق دام اوکراین را ناتمام بگذارد. شواهد میدانی از ناکامی روسیه در دستیابی به اهداف خود در جنگ حکایت میکند. ارتش روسیه خسارات سنگینی متحمل شده و با اینکه آمار رسمی از سوی کرملین منتشر نمیشود، براساس گمانهزنیهای غربی روسیه علاوه بر خسارات سنگین لجستیکی، قریب به ۷۰ هزار سرباز خود را از دست داده است. این رقم در صورت صحت پوتین را در داخل با معضلات جدی روبهرو خواهد کرد.
ناکامی روسیه در جنگ در تحلیل نهایی به نفع ایران است. بهخصوص اینکه اروپا با درکی درست از نقش ایران در تأمین انرژی و ثبات بازار، درصدد حل بحران هستهای و رفع موانع حضور ایران در این بازار است. موضوعی که روسیه با آن مخالف است و احتمالا اقبال روسیه به سمت ایران با هدف تأثیرگذاری بر تصمیم تهران در مطالبه حداکثری در مذاکرات و گرفتن امتیازات بیشتر از آمریکاست که میتواند توافق را تا زمان مشخصشدن نتیجه جنگ اوکراین به تعویق بیندازد. هرچند از منظر استراتژیک، تضعیف روسیه در عرصه بینالمللی نیز به صلاح ایران نیست و موجب تثبیت هژمونی آمریکا در سطح جهان، وابستگی بیشتر اروپا به این کشور خواهد شد.
مصلحت ایران در اتخاذ موضع بیطرفی در جنگ اوکراین، تلاش برای پایان جنگ و برقراری روابطی دوستانه و مبتنی بر احترام متقابل و منافع مشترک با همسایه شمالی است که قدرت مانور ایران در برابر غرب را نیز افزایش میدهد. قبلا در همین ستون نوشتم که ایران با استفاده از شرایط کنونی باید در برقراری روابط با اروپا و آمریکا سیاستی کاملا مستقل از روسیه در پیش گیرد. توافق هستهای را به پایان برساند و با رهایی از چنبره تحریمها، جذب سرمایه خارجی در حوزه انرژی، حضور خود در بازار را تثبیت کند.
در اینکه روسیه گرفتار در جنگ، در راستای مقابله با غرب موافق نهاییشدن توافق هستهای نیست و ترجیح میدهد وضعیت بلاتکلیفی در مذاکرات ادامه یابد، تردید نمیتوان کرد. در نگاه کرملین، توافق هستهای به معنای روانهشدن نفت ایران به بازارهای جهانی و احتمال توافق اروپا با ایران برای تأمین بخشی از گاز مورد نیاز از طریق ایران است که همواره خط قرمز کرملین بوده است. از نظر سیاسی دستیابی به توافق، آسودگی خیال غرب و بهخصوص آمریکا از یک بحران و تمرکز بیشتر بر بحران اوکراین و چین است.