ابوالفضل میرقاسمی در گفت و گو با ایسنا درباره میزان تاثیرگذاری سیلهای اخیر بر پرشدن آبخوانها اظهارکرد: این سیلها تنها زمانی که شدت کمی داشته و زلال باشند و گل و لای و سازهها را همراه با خود حمل نکنند، قدرت نفوذ به خاک و ذخیرهسازی دارند اما در سیل اخیر، باران شدید بوده ، قدرت تخریب بالایی نیز داشته و ساختمانها و دیوارهای رودخانه را نیز تخریب کرده است. این سیل حتی خاک حاصلخیز و خاک نباتی را - که ایجاد یک سانتیمتر آن ۳۰۰ تا ۸۰۰ سال زمان میبرد- شسته و همراه خود پایین کشیده است.
وی افزود: وقتی قدرت سیل تا حدی افزایش مییابد که دیوارههای رودخانهها و ساختمانها را خراب میکند، در مسیر حرکت، توانایی تخریب آن تشدید میشود اما هنگامی که به دشت میرسد از سرعت آن کاسته میشود و شروع به رسوبگذاری میکند.
این کارشناس منابع طبیعی و آبخیزداری با اشاره به اینکه ریزدانههای حامل گل و لای منافذی که محل نفوذ آب هستند را کور میکنند، گفت: در این شرایط آب در سطح زمین باقی میماند و به جای نفوذ در خاک تبخیر میشود. درصورتی که اگر آب گل آلود نباشد و زلال و سرعت حرکت آن کم باشد به داخل خاک نفوذ میکند اما به دلیل گلآلود بودن و رسوبهایی که همراه خود میآورد، موجب شده است که مواد رسی بسیار ریز معلق و آبها گلآلود شوند.
وی ادامه داد: سال ۱۳۷۲ دکتر آهنگ کوثر - بنیانگذار علم آبخوانداری - در گربایگان فسا ایستگاه پخش سیلاب ساخته بود تا آب رودخانه را به حوضچههایی منحرف کند تا آرامش یابند و نفوذ کنند. در آن مقطع گل و لایهای همراه آب موجب پرشدن منافذ این حوضچهها شده بود و تبخیر آب را در پی داشت. به بیان دیگر به جای اینکه آبها داخل زمین نفوذ کند و سفرههای زیرزمینی پر شوند، بخار شدند و به آسمان رفتند اما استاد آهنگ تصمیم گرفت با چنگکهای بولدوزر شیارهایی روی خاک ایجاد کند و این خاک را برهم ریزد یا به اصطلاح «سلهبندی»کند. این رسها پولکی شکل هستند و وقتی روی هم قرار میگیرند سطحی غیرقابل نفوذ ایجاد میکنند که به این عملیات «سلهبندی» میگویند.
میرقاسمی ادامه داد: استاد کوثر این عملیات را با بولدوزر انجام میداد اما پس از چندی پی برد که این کار هزینه زیادی دارد. او پس از مدتی متوجه وجود یک حشره یه نام «خرخاکی» شد که در خاک زندگی میکند و میتواند سوراخهایی در بستر حوضچههای تغذیه ایجاد کند بنابراین دیگر نیازی به بولدوزر برای جابجایی خاک نداشت تا سلهشکنی محقق و برای سیل بعدی آماده شود.
احیای پوشش گیاهی برای کاهش خسارات ناشی از سیل
وی درباره راهکارهای کاهش خسارات ناشی از سیل گفت: برای اینکه در پاییندست خسارت ناشی از سیل نداشته باشیم اقداماتی همچون ایجاد و احیای پوشش گیاهی در بالادست؛ چه بهصورت جنگل و چه بهصورت مرتع باید در دستور کار قرار بگیرد. باید کاری کنیم که با آبخیزداری و استحصال آب، آب باران را در خاک نفوذ دهیم تا هم خاک شسته نشود و خاک حاصلخیز از بین نرود و هم این آبها تبدیل به سیل نشود.
به گفته میرقاسمی اگر آب حفظ شود، به تبع آن خاک نیز حفظ میشود چراکه باید آب جاری شود تا خاک را با خود حمل کند اما اگر آب در خاک نفوذ کند، آب تبدیل به روانآب نمیشود و فرسایش ایجاد نمیکند و موجب تقویت پوشش گیاهی و دبی آب رودخانهها میشود.
وی افزود: متاسفانه در بالادست به آبخیزداری و استحصال آب باران به اندازه کافی توجه نمیشود بنابراین هنگام بارندگی شدید آب بهسرعت جمع و تبدیل به سیل مخرب میشود. اگر بارندگی طولانی و یا شدت بارندگی از شدت نفوذپذیری خاک بیشتر باشد، روانآب ایجاد میشود یعنی با اینکه در بالادست فعالیت آبخیزداری انجام شده است اما چون زمان بارندگی و شدت بارش زیاد بود خاک اشباع شده است و یا بخشی از آن نفوذ میکند ولی بخش اعظمی از آن جاری میشود که اینها نشانگر این است که باید اقداماتی در میاندست انجام شود.
ایجاد سدهای تاخیری در میاندست از دیگر اقدامات محافظتی دربرابر سیل
این کارشناس منابع طبیعی و آبخیزداری درباره اقدامات لازم در «میاندست» برای مهار سیلاب گفت: سدهای تاخیری باید در این محدوده احداث شود. این سدها به هم رسیدن آب رودخانههای مختلف را به تاخیر میاندازد. بهطور مثال اگر رودخانهها ۱۰ سرشاخه دارد، سه سرشاخه اول جاری شوند، ساعتی بعد چند سرشاخه دیگر و ساعتی بعد سرشاخهی دیگر و این روند ادامهدار باشد تا یکدفعه همه جریانها به هم وصل نشوند. به این اقدام «زمان تمرکز» گفته میشود که با تغییر زمان تمرکز، قدرت تاخیر افزایش یابد.
میرقاسمی ادامه داد: سومین اقدام مورد نیاز این است که در پاییندست روی آبرفتها و مخروط افکنهها حوضچههای پخش سیلاب بسازیم تا آبهای ناشی از سیل را به درون این حوضچهها هدایت کنیم و بهتدریج آب نفوذ کند و از خسارت در پاییندست کاسته شود.
وی افزود: متاسفانه همیشه اختلاف نظری میان وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو وجود دارد چراکه وزارت نیرو معتقد است سد احداث کرده است تا آب را جمعآوری و برق تولید کند و آب کشاورزی اراضی پایین دست تامین شود اما آبخیزداری با فعالیتهای خود آب را نفوذ میدهد و پشت سدها خالی میماند. محیط زیست هم با وزارت جهاد کشاورزی بر سر عملیات آبخیزداری و نفوذ آب و هم با وزارت نیرو بر سر سدسازی در پاییندست وجمعآوری آب اختلاف نظر دارد چراکه به مسئله خشکی تالابها و دریاچهها میاندیشد؛ همانطور که یکی از دلایل خشکی دریاچه ارومیه ساخت سدهای متعدد است.
این کارشناس منابع طبیعی و آبخیزداری ادامه داد: اگر از منظر محیط زیستی به مسئله نگاه کنیم حفظ تالابها و دریچهها هدف نهایی سازمان حفاظت محیط زیست است اما نکته قابل توجه این است که اگر فعالیتهای آبخیزداری انجام نشود، آب گلآلود وارد تالابها میشود که هم بر بستر تالابها و هم کیفیت آب تاثیر منفی میگذارد و هیچ استفادهای از آب آلوده نمیتوان کرد.
خشک شدن تالاب گاوخونی یک فاجعه است
وی افزود: یک نگاه جامع هم به بالادست، هم به میاندست و هم به پاییندست بایدداشت. به دلیل خشک شدن زایندهرود میبینیم که تالاب گاوخونی نیز خشک میشود که این یک فاجعه است چر که اصفهان یک شهر صنعتی است و فاضلاب کارخانجات فولاد و کارخانجات دیگر همراه با زایندرود در تالاب گاوخونی جاری میشود و اگر این تالاب خشک شود، توفانها سلامت همه را به خطر میاندازند و این شرایط فقط مختص اصفهان نیست و این توفانها میتوانند حتی تا تهران نیز حرکت کنند.
میرقاسمی ادامه داد: مسئله مهم این است که برخی از دخالتهای انسان موجب شده تا خودش چوب این دخالتها را بخورد. سیل به این معنا است که سطح آب رودخانه از محدودهای که بهطور معمول در آن جاری است، بیشتر میشود و این یک پدیده طبیعی است اما برخی از افراد به حریم رودخانه تعرض و در آن ساخت وساز کردهاند یا اگر پلی ساختهاند به اشتباه دهانه آن را کوچک طراحی کردهاند، سیلبند زدهاند و باغ درست کردند.
وی افزود: رودخانه چالوس نمونه بارز این دخالتهای انسانی است که در حریم آن رستورانهای زیادی ساختهاند. به طور طبیعی و همیشگی در این رودخانه سیل جاری نیست اما سیلابی شدن آن اتفاق دور از انتظاری هم نیست و نباید حریم رودخانه را اشغال کرد. لازم است هنگام ایجاد فضایی برای اشتغال تمام حوادثی را که ممکن است اتفاق افتد، پیشبینی سپس پیشگیری کنیم تا دچار خسارت نشویم.
این کارشناس منابع طبیعی و آبخیزداری ادامه داد: دولت متاسفانه به جای ایجاد پوشش گیاهی در بالادست و کنترل سیل از بالادست تنها به دنبال جلب رضایت و جبران خسارت افراد ضعیفی است که در پاییندست دچار خسارت شدهاند اما خسارات جانی که قابل جبران نیستند. تنها بخش کوچکی از خسارات مالی قابل جبران است.
میرقاسمی در پایان تصریح کرد: لازم است به جای تمرکز بر جبران خسارت سیل بر پیشگیری از این مخاطره طبیعی تمرکز کنیم.