یکی از راههای کمک به رشد ثروت یک کشور، افزایش سطح نیروی کار، سرمایه یا هر دو است اما این رشد به طور نامحدود ادامه نمییابد. پیشرفتهای فناوری میتواند تولید کالاها را آسانتر کند و آنچه به عنوان بهرهوری کل عوامل (TFP) شناخته میشود و بخش کلیدی رشد اقتصادی است را افزایش دهد. برخی از اقتصاددانان فکر میکردند که TFP همیشه افزایش مییابد اما در اقتصادهای پیشرفته از دهه ۱۹۹۰ کاهش یافته است.
رشد اقتصادی برای یک کشور مهم است زیرا میتواند استانداردهای زندگی را افزایش دهد و ثبات مالی را برای مردم آن فراهم کند اما درست بودن دستور العمل، صدها سال است که هم ملتها و هم اقتصاددانان را دور زده است. به عنوان یک اقتصاددان که اقتصاد منطقهای، ملی و بینالمللی را مطالعه میکند، درک یک اصطلاح اقتصادی به نام بهرهوری کل عوامل میتواند بینشی در مورد چگونگی ثروتمندشدن کشورها ارائه دهد.
مهم است که بفهمیم چه چیزی به یک کشور کمک میکند تا ثروت خود را افزایش دهد. رابرت سولو - اقتصاددان موسسه فناوری ماساچوست در سال ۱۹۵۶ مقالهای نوشت که در آن تحلیل کرد که چگونه ترکیب کار و سرمایه میتوانند کالاها و خدماتی تولید کنند که در نهایت تعیین کننده وضعیت مردم باشد.
یک راه برای افزایش مقدار کلی کالا یا خدمات یک کشور، افزایش نیروی کار، سرمایه یا هر دوست اما این رشد را به طور نامحدود ادامه نمیدهد. به همین ترتیب، افزودن بیپایان سرمایه بیشتر مانند ماشینآلات یا سایر تجهیزات نیز مفید نیست زیرا اقلام فیزیکی فرسوده یا مستهلک میشوند و یک شرکت برای مقابله با اثر منفی این فرسودگی به سرمایهگذاری مالی مکرر نیاز دارد.
در مقاله بعدی در سال ۱۹۵۷، سولو از دادههای ایالاتمتحده استفاده کرد تا نشان دهد که برای ثروتمندتر کردن یک کشور، علاوه بر نیروی کار و سرمایه، به مواد تشکیلدهنده نیز نیاز است.
بهرهوری کل عوامل، بخشی از کالاها و خدمات تولید شده است که با سرمایه و نیروی کار استفاده شده در تولید توضیح داده نمیشود. به عنوان مثال، این میتواند پیشرفتهای تکنولوژیکی باشد که تولید کالا را آسانتر میکند. بهتر است بهرهوری کل عوامل را به عنوان دستورالعملی در نظر بگیریم که نشان میدهد چگونه سرمایه و کار را برای به دستآوردن خروجی ترکیب کنیم.
تحقیقات اخیر نشان میدهد که اگر رشد TFP کاهش یابد، این امر میتواند بر استانداردهای زندگی در ایالاتمتحده و سایر کشورهای ثروتمند تاثیر منفی بگذارد. یک مقاله جدید توسط توماس فیلیپون - اقتصاددان، حجم زیادی از دادهها را برای ۲۳ کشور در طول ۱۲۹ سال تجزیه وتحلیل میکند و دریافت که بهرهوری کل عوامل در واقع به طور تصاعدی رشد نمیکند. در عوض، به صورت خطی و کندتر رشد میکند. تحلیل فیلیپون نشان میدهد که ایدههای جدید و دستور العملهای جدید به دانش موجود میافزایند اما آنطور که محققان پیشین فکر میکردند، اثر چند برابری ندارند.
در نهایت، این یافته به این معنی است که رشد اقتصادی قبلا بسیار سریع بوده و اکنون در حال کاهش است اما هنوز هم وجود دارد. ایالاتمتحده و سایر کشورها میتوانند انتظار داشته باشند که در طول زمان ثروتمندتر شوند اما نه به سرعتی که اقتصاددانان زمانی انتظار داشتند.