رضا رویگری و بسیاری دیگر از هنرمندان و ورزشکاران وقتی در اوج درآمدزایی هستند هیچ فکری برای آینده نمیکنند و گمان میکنند همیشه همه چیز به همان خوبی باقی میماند.
صدای زنگدار، موهای پریشان و جذاب و چهره کاریزماتیک رضا رویگری چیزی نیست که از خاطر علاقمندان به سینما و تلویزیون ایران پاک شود. از دهه شصت تا سالهای ابتدایی دهه نود سالی نبود که اثری از رضا رویگری منتشر نشود و علاقمندانش او را در قاب سینما یا تلویزیون نبینند.
حالا اما چند سالی است که نام رضا رویگری با حاشیهها و دردسرهای مختلف گره خورده است. از ازدواجش با زنی که از خودش بیش از ۴۰ سال جوانتر بود تا بیماری، بستری شدن در خانه سالمندان کهریزک و آخر از همه گلریزانی عجیب و غریب که دل تمام هواداران او را به درد آورد.
رویگری در این سالها وضع مالی مناسبی نداشت و به صورت جسته و گریخته در مصاحبههای خود به این مسئله اشاره میکرد. او در گفتوگویی که در اسفند ۱۳۹۷ با خبرآنلاین داشت گفت: من متاسفانه کار ندارم. گرانی در جامعه زیاد شده است. اوضاع خیلی قمر در عقرب شده است. اجاره خانه باید بدهم ولی پولی ندارم!
او در گفتگویی که با مهران مدیری در برنامه دورهمی داشت با تکرار این حرف بزرگترین ترس خود را اینطور مطرح کرد: اینکه سر برج بشود و اجاره خانه را نداشته باشم. قدیمیها یک دعای خوبی داشتند و میگفتند: «ان شاالله پیر شی و عاقبت به خیر بشی». دلم می خواد آخر و عاقبت به خیر بشوم و تا روزی که زندهام دستم پیش کسی دراز نشود و آنقدر روی پا باشم که خودم بتوانم زندگی را بچرخانم.
اما در نهایت ترس رضا رویگری تعبیر شد و از پا افتاد. اما چرا رضا رویگری به اینجا رسید؟ چرا کارش به خانه سالمندان افتاد؟ بازیگری که از ابتدای دهه شصت تا اوایل دهه نود به صورت پیوسته در سینما و تلویزیون فعال بود چرا توانایی تامین زندگی خود را ندارد؟ مگر او درآمد خوبی نداشت؟
رویگری در پاسخ به این پرسش به مدیری میگوید: پول کم در نیاوردم، اما دور و اطرافم خدا رو شکر پول مفت خور زیاد بود و یک سریها هم آمدند اطراف من که استحقاقش را نداشتند و از من پول کندند و رفتند.
او ادامه میدهد: ما فکر میکنیم همیشه همینطور است، نه به مریضی فکر میکنیم، نه به ممنوع الکاری و چیزهای دیگر فکر میکنیم. من سر مختار ۷ قرارداد داشتم. من مغز بیزینس ندارم. پدرم هم ورشکست شد و خدا بیامرز اینکاره نبود. یگ مغازه باز کرده بود، میآمدند نسیه میخریدند و چون سواد نداشته چیزی بنویسد همه جنسها را همینطور میبردند.
رویگری به نکته درستی اشاره میکند. او و بسیاری دیگر از هنرمندان و ورزشکاران وقتی در اوج درآمدزایی هستند هیچ فکری برای آینده نمیکنند و گمان میکنند همیشه همه چیز به همان خوبی باقی میماند. مسئله دیگر آن است که با وجود این که برخی مثل رضا رویگری معترف هستند که نگاه اقتصادی ندارند از مدیر برنامه و مشاور اقتصادی استفاده نمیکنند.
در نمونههای بینالملی میتوان به رفتار بازیگران و ورزشکاران بسیاری نگاه کرد که بعد از دوران بازنشستگی کسبوکارهای خوبی راه اندازی کردند. یکی از این نمونههای مایکل جردن، بسکتبالیست افسانهای انبیای، است. او پول خود را چنان هوشمندان سرمایهگذاری کرد که حال حاضر برند مشترک با او با نایک یعنی ایر جردن یکی از معتبرترین برندهای کفش و لباسهای ورزشی است.
البته رضا رویگری تنها نمونه سقوط کرده ستارههای ایرانی نیست، ستارههایی که یک روزی آزادی به افتخارشان فریاد میکشید، مردم پشت در سینما صف میکشیدند و توجه همه را جلب میکردند، اما به فقدان آیندهنگری در دوران بازنشستگی با دردسرهای فراوانی روبهرو شدند. اگر آینده نگری و حساب و کتاب در کار نباشد روزگار پیری ستارهها بارها از مردم عادی سختتر و تلختر خواهد بود. حتی اگر با سرود نمادین چون الله الله و نقشی چون کیان ایرانی به خاطر آیند.