به نام خدا
هجوم گستردهٔ طالبان به شهرها و روستاهای مختلف افغانستان همزمان با خروج نیروهای خارجی از افغانستان نگرانی گستردهای در میان مردم افغانستان و منطقه ایجاد کرده است. ترس ایجادشده ناشی از احتمال حاکم شدن یک گروه سیاسی رقیب در افغانستان نیست، بلکه نگرانی از حاکم شدن مجدد طالبانیسم مسلح، جنایتکار و ماجراجوست که حاکمیتش در افغانستان یکی از تلخترین دورههای زندگی مردم افغانستان را در ربع قرن پیش رقم زد و سرزمین افغانستان را برای سالها از بسط توسعه و عدالت و صلح بازداشت. گروهی که دولت قانونی افغانستان را به رسمیت نمیشناسد و بار دیگر درصدد است که ساختهها و دستاوردهای مردم افغانستان در دو دهه گذشته را نابود کند، به سوی مناسبات مبتنی بر تفکر تندروترین فرقههای خرافهگرای جنایتکار مدعی اسلام در پاکستان و منطقه سوق دهد و زمینهساز رشد و جسارت دیگر گروههای تروریستی بنیادگرا شود. روایتی خشونتپرور، خردستیز و ضد انسانی از اسلام که میخواهد بار دیگر اندکسالاری مبتنی بر اسلحه، خشونت و خرافهگرایی را جایگزین نهادهای لرزان نظام قانونی، اداری و انتخاباتی افغانستان کند.
جبههٔ اصلاحات ایران ضمن ابراز نگرانی نسبت به تحولات افغانستان با تاکید بر موارد زیر از دولت جمهوری اسلامی ایران و جامعهٔ جهانی میخواهد که در سطح بینالمللی با جدیت در کنار مردم و دولت قانونی افغانستان بایستند و مدافع حقوق شهروندان افغانستان و ساختار قانونی حاکمیت افغانستان و گسترش روابط صلحآمیز میان کشورهای منطقه غرب آسیا باشد:
۱. افغانستان با زبان، فرهنگ، دین، هنر، آیین و تاریخ مشترک برای مردم و دولت ایران بیش از یک کشور همسایه است و همنوایی مردم و دولت ایران با مردم و دولت افغانستان در دفاع از ثبات، امنیت، توسعه، حقوق اساسی شهروندان، گسترش صلح و دموکراسی در منطقه نیز از لوازم پیوندهای عمیق فرهنگی و تاریخی مردمان دو کشور است.
۲. مردم افغانستان طی چهار دههٔ گذشته با هجوم نظامیان شوروی و اشغال این کشور وارد دوره تاریخی غمباری شدند و غالبا در معرض هجوم ابرقدرتها و گروههای دستنشانده بیگانگان بودند. جنگهای داخلی، هجوم و جنایات طالبان و متحدانش و نهایتا هجوم نظامیان آمریکایی همه به تشدید فاجعهٔ انسانی در افغانستان طی این چهار دهه انجامیده است.
جبههٔ اصلاحات ایران از دولت ایران میخواهد که در جهت حمایت از ملت افغانستان و صلح و امنیت در منطقه و مقابله با گسترش بنیادگرایی دینی با همه طرفهای موثر در تحولات افغانستان به گفتگو بنشیند و با دیپلماسی فعال و خلاق در منطقه و جامعهٔ جهانی برای ایجاد اجماع جهانی علیه حاکمیت مجدد طالبان و رشد مجدد جریانهای سلفی و تکفیری در منطقه نقشآفرین و پیشتاز باشد و اجازه ندهد که فاجعهٔ ساخته و پرداختهٔ نظامیان و افراطیون منطقه در ذیل تحولات ناشی از خروج نظامیان آمریکایی از این کشور پنهان شود و بار دیگر ملت افغانستان را گرفتار ستم و مصائب بلندمدت کند.
۳. ملت افغانستان قربانیان اصلی چهار دهه جنگ داخلی و تهاجم ابرقدرتها به این کشور بودهاند. مرگ و غارت، معلولیت و بیخانمانی، فقر و تبعیض و نابرابری، آوارگی به سرزمینهای دیگر و اسارت و درماندگی در نتیجهٔ منظومهای از فجایع، زندگی ملت افغانستان را در اغلب سالهای چهار دهه گذشته قربانی کرده است. بیم تکرار این فجایع گذشته ترسی معقول در میان مردم افغانستان و کشورهای همسایه پذیرندهٔ آوارگان و مهاجران افغانستان است. بهویژه نگرانی نسبت به تاثیر قدرتگیری طالبان بر افزایش نقض حقوق و آزادیهای اساسی زنان و کودکان افغانستان واقعی است. زنان و کودکان بزرگترین قربانیان حاکمیت افراطیگری و اندیشههای تبعیضپرور و زنستیزانه طالبان اند و در دوران حاکمیت پیشین طالبان بر افغانستان هم بیشترین ستم را دیدند.
۴. متاسفانه دولتهای حامی بازگشت طالبان به ویژه پاکستان، عربستان سعودی، امارات و حتی قطر در منطقه و افراطیترین جریان نومحافظهکار و ایرانستیزِ آمریکایی در واشنگتن که اکنون با بخشی از دولت دموکرات حاکم همراه شده، هموارکنندهٔ مسیر قدرتگیری این جریان افراطی اسلامی در افغانستان شدهاند. گسترش ترور شهروندان افغانستان و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی، کشتار دختران دانشآموز، حمله به نمایشگاه کتاب دانشگاه کابل و کشتار دانشگاهیان و دانشجویان، ترور هنرمندان و روزنامهنگاران و فعالان رسانهها و بسیاری جنایات دیگر، همزمان با مذاکرات این کشورها با طالبان نشانگر ابعاد فاجعهبار همراهی این کشورها با تحولات افغانستان است.
۵. برخلاف برخی ادعاهای رسانههای اصولگرا، القاعده، طالبان و داعش، به رغم پارهای از تفاوتها، تفکرات مشترکی دارند که ریشه در جریانهای بنیادگرا، تکثرستیز، توسعهستیز، خرافهگرا و جنایتکار مدعی اسلام در منطقه دارد. حاکم شدن طالبان به گسترش قدرت افراطیترین جریانهای تروریستی تکفیری و سلفی در افغانستان و منطقه خواهد انجامید. ادعای حکومت اسلامی توسط چنین جنایتکارانی مایهٔ وهن اسلام و مسلمانان و استقبال ضمنی بخشی از اصولگرایان از حاکمیت این فرقهٔ جنایتکار، موجب وهن نظام مدعی مردمسالاری سازگار با اسلام است.
۶. ادعای طالبان دربارهٔ نفوذ اجتماعی فراگیر در افغانستان قابل دفاع نیست. طالبان اگر صاحب نفوذ فراگیر است میتواند با انتخابات به سطوح مختلف قدرت برسد و با رای مردم حکومت کند. تمایل طالبان به انهدام ساختار لرزان دموکراسی کنونی افغانستان و ایجاد ساختاری فرقهگرا و اقتدارگرا نشان از تلاش برای حاکم شدن مجدد اقلیتی افراطی با سلاح و ارعاب به نام دین دارد.
۷. جبههٔ اصلاحات ایران از همهٔ جریانها، رهبران و فعالان سیاسی و مدنی و رسانهها در ایران، منطقه و جهان دعوت و درخواست میکند که به بازگشت طالبانیسم به افغانستان حساسیت و واکنش موثر بیشتری نشان دهند، چراکه این بازگشت میتواند گسترشدهندهٔ ناامنی، ترور، جنگ، مرگ و ارعاب در منطقه و جهان باشد و به نام دین خردستیزی، توسعهستیزی، دموکراسیستیزی، تبعیض و جنایت، خرافهگرایی، افراطگرایی، فرقهگرایی و ناامنی را در منطقه و جهان گسترش دهد.
نباید اجازه داد معاملات پنهان و ائتلافهای غیرشفاف و شومِ راست افراطی جهانی و دولتها و دار و دستههای افراطی در منطقه و شبکهٔ بزرگ تجارت مواد مخدر در جهت شکلدهی به یک افغانستان ناامن و بحرانزده و انواع فشار بیشتر به شهروندان افغانستان گام بردارند. کمپینی در ابعاد جهانی باید ساخت برای حمایت از حقوق ملت افغانستان که با نگرانی فزاینده به آینده پیش روی خود مینگرد.
جبههٔ اصلاحات ایران
۲۲ مرداد ۱۴۰۰