یک کارشناس مسائل بین الملل گفت: با وجود اهمیت غیرقابلانکار منطقه آسیای مرکزی و قفقاز در معادلات جدید منطقهای و بینالمللی و همچنین باوجود پیوندهای گسست ناپذیر فرهنگی و تمدنی، در سالهای اخیر عمق و گستره مناسبات ایران با این مناطق، هیچگونه تناسبی با زمینهها و پتانسیلهای موجود نداشته است.
حسین عسگریان در گفتوگو با ایسنا در مورد سفر منطقه ای ظریف به چند کشور آسیای مرکزی گفت: سفر آقای ظریف به چهار کشور ازبکستان، قرقیزستان، قزاقستان و ترکمنستان را از چند منظر میتوان مورد توجه قرارداد، از یک منظر این سفر میتواند در راستای سیاست همسایگی موردتوجه قرار گیرد.
وی ادامه داد : یکی از شروط اصلی در سیاست همسایگی، رضایت همسایهها از یکدیگر و از ارکان اصلی آن حفظ و برقراری ثبات در روابط و همچنین شناسایی همه پتانسیلهای موجود ازجمله در حوزههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی است که در این زمینه به خصوص اشتراک ایران با این کشورها در یک حوزههای تمدنی و فرهنگی قابلتوجه ویژه است. از این منظر این سفر در راستای تحکیم و ارتقای روابط میان کشورهای همسایه قابل ارزیابی است به خصوص اینکه از آخرین سفر وزیر خارجه ایران به منطقه آسیای مرکزی و قفقاز نزدیک به چهار سال میگذرد. در سال ۱۳۹۶ ظریف به ترکمنستان، قرقیزستان و گرجستان سفرکرده بود. ضمن اینکه بسیاری از حوزههای تعامل میان کشورها طی یک سال اخیر تحت تأثیر شیوع بیماری کرونا قرارگرفته و به نظر میرسد با تمهیدات کشورها برای کنترل این بیماری، زمینههای ازسرگیری فعالیتها و تعاملات آغاز گشته است. برای مثال بسته شدن مرزها میان کشورها ازجمله مرزهای زمینی میان ایران و ترکمنستان ایجاب می کند که تحرکات دیپلماتیک در این زمینه صورت گیرد.
این کارشناس مسائل بین الملل افزود :از منظر دیگر میتوان این سفر را در راستای تلاش ایران برای بهرهبرداری از فضای ناشی از خروج ترامپ از قدرت موردنظر قرارداد. به عبارتی بعد از خروج ترامپ از قدرت که با سیاست فشار حداکثری تلاش داشت ایران را در انزوا قرار دهد برخی کشورهای آسیای مرکزی محدودیتهایی را برای ارتقاء روابط با ایران احساس می کردند؛ در فضای جدید تا حدودی این محدودیتها کاهشیافته و ایران تلاش دارد تا این فضای انزوا را بشکند و زمینههای همکاری را ارتقا دهد.
عسگریان خاطرنشان کرد: ازسویی دیگر شاید بتوان این سفر را در راستای بسترسازی برای یافتن حوزههای همکاریهای آتی با کشور چین در منطقه آسیای مرکزی به خصوص با توجه به قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین، پروژه یک کمربند یک جاده و تمرکز چین برای ارتقاء تعاملات اقتصادی با این منطقه در نظر گرفت.
وی در مورد محورهای احتمالی مذاکرات وزیر خارجه در این سفر نیز گفت : همانگونه که سخنگوی وزارت خارجه اعلام کرده است همکاریهای دوجانبه و منطقهای مورد نظر است. در این میان همکاریهای اقتصادی احتمالاً در اولویت مباحث مطرح میان ایران با این کشورها خواهد بود. در این حوزه تقویت روابط در قالب سازمان همکاری اقتصادی (اکو) میتواند مدنظر باشد. در حوزه سیاسی تحکیم روابط سیاسی با این کشورها بخصوص با توجه به تحولات سیاسی جدید در قرقیزستان قابل اشاره است. ارتقاء همکاریهای امنیتی رژیم صهیونیستی با کشورهای آسیای مرکزی باعث شده است تا ایران نگاهی ویژه به مسائل امنیتی در این منطقه داشته باشد. بر همین اساس همکاریهای امنیتی نیز احتمالاً در این سفر مورد توجه ایران خواهد بود. همچنین گسترش گروههای تکفیری و نفوذ آنها به منطقه آسیای مرکزی همینطور بحث قاچاق مواد مخدر ازجمله دیگر دغدغههای مشترک ایران و کشورهای این منطقه است که زمینههای همکاری مشترک را فراهم میسازد.
این کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به سوالی در مورد روابط ایران با کشورهای آسیای مرکزی نیز اظهار کرد : باوجود اهمیت غیرقابلانکار منطقه آسیای مرکزی و قفقاز در معادلات جدید منطقه ای و بین المللی و همچنین با وجود پیوندهای گسست ناپذیر فرهنگی و تمدنی، در سالهای اخیر عمق و گستره مناسبات جمهوری اسلامی ایران با این مناطق، هیچگونه تناسبی با زمینهها و پتانسیلهای موجود نداشته است. این در حالی است که جدا از نفوذ روسیه، آمریکا، ترکیه و چین در این مناطق در سالهای اخیر رژیم صهیونیستی و عربستان نیز بهصورت خزنده در حال افزایش حضور خود در این منطقه و عقب راندن ایران از حوزههای نفوذ سنتی خود هستند.
وی ادامه داد: در واقع میتوان گفت مهمترین چالش برای ایران در قبال کشورهای این منطقه نوع تنظیم روابط این کشورها با قدرتهای بزرگ به خصوص آمریکا، اسرائیل، چین و روسیه است. رقابتهای احتمالی این بازیگران و موانع ایجادشده از سوی برخی از این بازیگران برای محدودسازی نفوذ ایران در این منطقه ازجمله مهمترین چالش ایران در قبال ارتقاء همکاری با کشورهای آسیای میانه محسوب می شود. به خصوص اینکه آسیای میانه درجایی واقعشده است که ریسک اول امنیتی چین و روسیه محسوب میگردد در مقابل نیز آمریکا به دلیل پتانسیلهای امنیتی و اقتصادی آسیای میانه و مرزهای مشترک این منطقه با روسیه، چین، ایران، افغانستان، پاکستان و هند حساسیت ویژهای به آن دارد. جدا از این امر وجود و نفوذ رقبای فعال مثل ترکیه و عربستان و نفوذ گروههای افراطی مذهبی در منطقه از دیگر چالشهای ایران در این منطقه محسوب میگردد. در این مسیر ایران ضمن اینکه بهعنوان یک کشور مهم منطقهای باید به دنبال کسب منافع سیاسی و اقتصادی خود باشد عدم مدیریت شرایط از سوی ایران میتواند برای این کشور بحرانآفرین شود.
عسگریان در رابطه با فرصتهای ایران در این منطقه نیز تصریح کرد : شاید بتوان گفت مزیت مهم ایران، اشتراکات فرهنگی با مردم این منطقه است. ایران اگرچه از لحاظ زبانی با اکثر کشورهای آسیای مرکزی قرابت نزدیکی ندارد و فقط با تاجیکستان در زبان فارسی مشترک است؛ اما از لحاظ آبشخورهای فرهنگی، میراث مشترکی دارد که قابلاتکا و ارائه است. حوزه فرهنگی، یکی از مهمترین بسترهایی است که ایران میتواند با ارتقای سطح و حجم همکاری با کشورهای منطقه، ضمن احیای ژئوکالچر خود در آسیای مرکزی، زمینه همگرایی بیشتر در عرصه سیاست خارجی را فراهم نماید. در این مسیر میتوان از دیپلماسی فرهنگی بهعنوان بخشی از دیپلماسی عمومی استفاده کرده و در حوزههایی از جمله هنر، ورزش، ادبیات، موسیقی، علوم و ... زمینههای ارتقاء روابط را فراهم نمود.
این کارشناس مسائل بین الملل تاکید کرد: علاوه بر این با توجه به پیوندهای اقتصادی موجود میان ایران و منطقه آسیای مرکزی و همچنین زمینههای بالقوه همکاری میان جمهوری اسلامی ایران و این منطقه، میتوان استفاده از ابزار اقتصاد و ارتباطات اقتصادی را نیز بهعنوان یکی از اصلیترین راهکارها بهمنظور توسعه نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه معرفی کرد. در این زمینه میتوان از خطوط ارتباطی و مواصلاتی (حملونقل)، همکاری در زمینه انتقال انرژی، صادرات و واردات کالاهای ساختهشده بومی، سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی و مبارزه مشترک با قاچاق کالا و مواد مخدر بهعنوان مهمترین زمینههای همکاری میان ایران و منطقه یادکرد که البته استفاده از پتانسیلهای فوق مشروط به توجه ویژه سیاست خارجی به این منطقه و استفاده از ابزارها و اتخاذ سیاستهای مناسب است.