از «هفت چین»، «هفت میم» و «هفت شین» گرفته تا «هفت سین» که هم اکنون با سود جستن از چیزهایی که با سین آغاز میشوند مانند سمنو، سیر، سرکه، سماق، سنجد، سیب و سبزه، ایرانیان خوانچهٔ نوروزی خود را میآرایند.
بنابر پژوهشهای تاریخی، ایرانیان باستان بیست روز پیش از رسیدن بهار، دانههای گندم، جو، برنج، لوبیا، ارزن، نخود و ماش را در هفت ستون گلی کاشته و سه ستون که زودتر سبز میشد، را به فال نیک گرفته بر سفرهٔ هفت سین خود مینشاندند.
در نگاه ایرانیان هفت، شمارهای بس ارجمند است؛ زیرا نشانگر هفت امشاسپندان یعنی هفت ویژگی جاودانهٔ خداوندی به شمار میآید، مانند آنچه در اسلام بدان صفات ثبوتیه میگویند. از اینرو هفتگانههای بسیاری در فرهنگ ما دیده میشود. هفته، هفتسین، هفتخوان رستم، هفت آسمان، هفت شهر عشق و هفت گام سلوک. شماره سه نیز یادآور پیام ارزشمند نیاکانمان یعنی اندیشه، گفتار و کردار نیک است
بدینگونه در آغاز سال نو ایرانیان در خانههای خود خوانی را پهن کرده بر آن «آتش ورجاوند نماد پایداری روشنایی»، «کتاب اوستا»، «آیینه نماد یکرنگی»، «آب نماد روانی و تداوم»، «سه سبد سبزه، نماد زندگی و ماندگاری»، «تخم مرغ نماد زایش و آفرینش»، «پول نماد فراوانی و دارندگی»، «نارنج نماد گوی زمین»، «انار میوه بهشتی»، «نانی به نام درون، نماد افزونی»، «آجیل لرک برآمده از هفت گونه حبوبات»، «ماهی نماد ماه سپری شده، نشانهی آناهیتا فرشتهٔ باروری و یادآوری اینکه زندگی نخست از آب آغاز میشود، رنگ آن نیز بر گرفته از سرخی خورشید است که خود نشانهٔ زندگی تلقی میشود»، «گل بیدمشک، گل ویژه اسفند»، «سیب نماد دلدادگی» و شیر، عسل، خرما و پنیر را در هفت قاب بزرگ روحی به نماد هفت امشاسپند قرار داده و به آن هفت سینی میگفتند.
این سفره بر جایگاهی بلندتر از زمین به نام میزدپان گذارده میشد، واژه های میز و میزبان برگرفته از آن است.
در روزگار باستان، این قابها از چین به ایران میآمد، گونهٔ کائولینی آن را چینی و روحی را سینی میگفتند که نشانگر کشور سازنده بود. با گذشت روزگار و سایش زبان، «ی» نسبیت سینی کنار گذاشته شد. سین واژهی پهلوی است که در زبان عربی آن را صین میگویند. به زبانی دیگر چرایی نامگذاری این سفره را باید در «هفت سینی» جستجو کرد نه در خوراکیهای هفتگانه که با«سین» شروع میشود. از اینرو «هفت میم»، «هفت چین» و «هفت شین»، ریشهی تاریخی ندارند به ویژه آنکه گویند یکی از این شینها شراب بوده، درحالی که شراب واژهٔ عربی است و برجستهتر آنکه ایرانیان مردمانی شرابخوار نبودند که آن را بر سفره خود بگذارند.
ریشه و خاستگاه برپایی سفره هفت سین را باید از یکسو در ستایش هفت امشاسپند و سپاسداری خداوند دانست و از سوی دیگر ایرانیان با باور به زندگی پس از مرگ، میکوشیدند روان درگذشتگان را از خود خشنود سازند.
آنچه بر خوانچهٔ هفت سین میگذاشتند نگاه اندیشمندانه و امیدوارنهٔ نیاکانمان به زندگی بهتر و انسانیتر بوده که همواره چشم به نو روزی و بهروزی داشته است.
ریشههای جشنها و آیینهای ایرانی را بشناسیم تا رمز ماندگار ایران و رمز پایداری فرهنگ ایرانی بر ما آشکار گردد.
اشکان زارعی
یارینامه:
جهان فروری، بهرام فرهوشی
نوروز و گاهشماری ایران باستان، هاشم رضی
آناهیتا پنجاه گفتار، ابراهیم پورداود
جشنهای باستانی، علی خوروش
گاهشماری از آغاز تا سرانجام، علی محمد کاوه