کارگران جنسی در روستای "داولاتدیا"ی بنگلادش زندگی سختی دارند و در طول زندگی رفتار خوبی با آنها نمیشود. با این وجود این کارگران پس از مرگ نیز با مشکلاتی ویژه روبهرو هستند. جسد آنها به درون قبرهای بینام و نشان یا درون رودخانهها پرت میشود.
به گزارش عصر ایران به نقل از
خبرگزاری فرانسه، "حمیده بیگم" یکی از اولین کارگران جنسی فاحشهخانه "داولاتدیا" است با شکستن تابوها با آئین و مراسم اسلامی دفن شد. در روستای داولاتدیا فحشا قانونی اما غیراخلاقی محسوب میشود.
تعداد زیادی از زنان برای مراسم تشییع این زن 65 ساله جمع شده و گریه کردند. اما آنها در این گردهمایی موفقیت نسبی در مراسم تدفین یک کارگر جنسی را نمایش دادند.
دختر حمیده بیگم که کار و پیشه مادرش را ادامه میدهد در این باره گفت: هرگز تصور نمیکردم مادرم با چنین مراسمی وداع کند.
وی در ادامه افزود: پس از مرگ، با مادرم مانند یک انسان رفتار شد.
فحشا در جامعه بنگلادش با اکثریت جمعیت مسلمان قانونی و در عین حال غیراخلاقی و غیر دینی است. به همین دلیل روحانیان دینی این کشور در دهههای گذشته، نماز خواندن برای جنازه کارگران جنسی را رد کردند.
پس از مرگ بیگم، خانواده وی قصد داشت تا مانند دیگر کارگران جنسی این کشور، جسد وی را در یک گور بینام و نشان قرار دهند.
اما پس از مرگ او، ائتلافی از کارگران جنسی از پلیس محلی خواست تا مراسم تدفین مناسبی برای او برگزار کنند. آنها از پلیس خواستند تا روحانیان را برای انجام این بدرقه ابدی راضی کنند.
"اشیقور رحمان" رئیس پلیس محلی که مسئولیت رسیدگی به این موضوع را برعهده گرفت، گفت: روحانی محلی ابتدا تمایلی برای خواندن نماز نشان نداد.
این پلیس افزود: زمانی از روحانی محلی پرسیدیم آیا اسلام کسی را از شرکت در نماز میت یک کارگر جنسی منع میکند؟ او نیز جوابی نداد.
ننگ و شرم
بنگلادش یکی از معدود کشورهایی است که روسپیگری برای زنان بالای 18 سال را قانونی میداند. اما آنها موظف به اخذ گواهینامه هستند و باید رضایت خود از این کار را اعلام کنند.
اما واقعیت بسیار مبهم و تلختر است. بسیاری از موسسات خیره بنگلادش از دختران 7 سالهای خبر میدهند که برای فروش جنسی آراسته و آماده میشوند. این موسسات که معمولا یا سازمانهای حقوق بشری در ارتباطند در مورد افزایش تجارت جنسی کودکان هشدار دادهاند.
پلیس غالبا متهم به مشارکت است. آنها متهم به گرفتن رشوه از صاحبان فاحشهخانهها و ارائه گواهینامه برای دختران جوانتر از سن 18 ساله است.
حمیده بیگم در 12 سالگی مجبور به کار در مرکز فحشای داولاتدیا شد. در این مرکز بیش از 1200 زن به بیش از 5 هزار مشتری در هر روز خدمات میدهند.
داولاتدیا در بنگلادش یکی از بزرگترین مراکز فحشا در جهان است.
منطقه داولاتدیا در منطقه "راجباری" در ۱۳۶ کیلومتری شمال غرب داکا پایتخت بنگلادش واقع شده است و یکی از 12 مرکز فحشای قانونی این کشور است.
مکان این فاحشهخانه در تقاطع یک جاده و ریل قطار قرار دارد و محل گذر مسافربران، رانندگان و مسافران منطقه است.
این فاحشهخانه برای اولین بار در قرن گذشته و در زمان استعمار بریتانیا تاسیس شد. اما پس از سال 1988 به محل کنونی منتقل شد.
کارگران جنسی و صدها فرزندان آنها در سازههای قلع و بتن در ساحل رود پادما زندگی میکنند و اجارههای گزافی را به صاحبخانههای خود پرداخت میکنند.
اکثر کارگران جنسی بخش اعظم درآمد خود را به دلالانی میدهند که آنها را وارد این کسب و کار کردهاند. آنها پس از پرداخت بدهیهای خود قادر به ترک این فضا هستند.
در صورت پرداخت بدهیها امکان ترک این محیط برای بسیاری از آنها وجود ندارد. بسیاری از آنها آنقدر شرمگین هستند که آینده دیگری را برای خود نمیبینند و بر این باورند که جای دیگری برای آنها وجود ندارد.
برای دهههای متوالی جنازه کارگران جنسی بنگلادش در رودخانه ریخته شده یا در گل دفن شده است.
از اوایل سال 2000 میلادی مقامات محلی به برخی از این افراد اجازه دادند تا جسدها را در زمینهای زباله و در گورهای بینام و نشان دفن کنند. کارگران جنسی نیز با پرداخت پول به معتادان مواد مخدر به صورت شبانه و بدون مراسم رسمی و خواندن نماز میت، جنازهها را دفن میکنند.
"جامور بیگم" یکی از روسای گروه کارگران جنسی در داولاتدیا بنگلادش در این باره گفت: اگر جنازهای را در روز دفن میکردیم، روستائیان ما را با چوب بامبو دنبال میکردند.
"نیلی بیگم" کارگر سابق جنسی که اینک به عنوان یک مادربزرگ در این فاحشهخانه زندگی میکند در این باره گفت: مرگ ما مانند مرگ یک سگ بود.
اما پس از مراسم رسمی حمیده بیگم، این زنان امیدوارند مراسم تشییع آنها تغییر کند.
رحمان، رئیس پلیس منطقه در این باره گفت: بیش از 200 عزادار در این مراسم مذهبی شرکت کردند و بیش از 400 نفر به مراسم نماز و دعا برای وی پیوستند.
او گفت: صحنه بیسابقهای بود. بسیاری از این زنان تا غروب و شب صبر کردند تا به مراسم عزاداری بپیوندند. اشک در چشم بسیاری از کارگران جنسی حلقه زده بود.