نتایج یک پژوهش نشان داد که بین سرمایه فرهنگی خانوادهها و رفتار زیستمحیطی آنان رابطه مستقیمی وجود دارد اما تحصیلات، نه تنها نگرش و رفتار افراد را نسبت به محیطزیست بهتر نکرده، بلکه اثر منفی نیز بر آن داشته است و نظام آموزشی در آموزش محیطزیست به افراد و خانوادهها موفق نبوده است.
به گزارش ایسنا، امروزه یکی از مهمترین مسائل زیستمحیطی در کلانشهرها، مسئله «پسماند» است. بر اساس آمارهای سازمان مدیریت پسماند، شهروندان تهرانی با تولید تقریبی ۷۸۰۰ تن پسماند در روز، حدود ۲۰ درصد از پسماند کل کشور را تولید میکنند. مدیریت این پسماندها هزینههای زیادی را بر شهر و سازمانهای مربوطه تحمیل میکند. علاوه بر آن یکی از عوامل کاهش کیفیت محیطزیست شهر است و مشکلات زیستمحیطی مثل آلودگی هوا، خاک و آب را ایجاد میکند.
در کشورهای توسعهیافته، حفظ محیطزیست تبدیل به بخشی از فرهنگ عمومی جامعه شده و افراد نسبت به مسائل زیستمحیطی حساسیت زیادی دارند و همین موضوع باعث کاهش تولید سرانه پسماند این کشورها شده است. این مسئله نشان میدهد که عوامل فرهنگی در موفقیت طرحهای اجرایی کاهش پسماند و جلب مشارکت شهروندان تأثیر دارد.
به نظر میرسد که سرمایه فرهنگی افراد در اعمال و رفتارهایشان، به ویژه نوع رفتارشان با محیطزیست نقش مهمی دارد.
از آنجا که مطالعات اندکی نقش «سرمایه فرهنگی» را در رفتارهای زیستمحیطی مورد توجه قرار دادهاند، دکتر سید حسین نبوی و علی مختاری هشی؛ پژوهشگران گروه جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی، این مسئله را در خانوادههای تهرانی بررسی کردند.
سرمایه فرهنگی؛ اصطلاحی است که توسط یک جامعهشناس فرانسوی به نام «بوردیو» مطرح شده است. این سرمایه به سه شکل مختلف وجود دارد:
۱. سرمایه فرهنگی تجسمیافته: این سرمایه نشاندهنده چیزهایی است که افراد میدانند و قادرند انجام دهند. مانند مهارتهای هنری، مهارتهای فنی، مهارت در زبانهای خارجی، رانندگی و ...
۲. سرمایه فرهنگی عینیتیافته: این سرمایه دارا بودن اشیای مادی فرهنگی مثل: کتاب، مجله، نقاشی، بناهای تاریخی، ابزارها و… و مصرف کالاهای مختلف فرهنگی مانند: رفتن به سینما، خواندن روزنامه و مجلات، مطالعهی کتابهای غیر درسی، بازدید از موزهها و اماکن تاریخی و… است.
۳. سرمایه فرهنگی نهادینهشده: این بُعد از سرمایهی فرهنگی حالت نهادی بخشیدن به مهارتهای افراد است و شامل مدارکی است که افراد بابت مهارتهای خود از نهادهای مختلف دریافت میکنند. مدارک و مدارج تحصیلی نمونههایی از این نوع سرمایهاند.
محققان برای انجام این پژوهش از بین مناطق ۲۲ گانه شهر تهران، مناطق ۱۱ و ۲۰ را به صورت تصادفی انتخاب کردند و ۳۸۴ خانواده از این دو منطقه شهرداری، مورد بررسی قرار دادند. برای جمعآوری اطلاعات خانوادهها در خصوص تفکیک پسماند از مبدا، مدیریت تولید پسماند و ابعاد مختلف سرمایهی فرهنگی، از پرسشنامه استفاده شد.
یافتهها نشان داد که حدود ۷۳ درصد از افراد شرکتکننده در این پژوهش دارای رفتارهای زیستمحیطی متوسط و ضعیفی هستند و بین سن، تحصیلات و منطقه محل سکونت با رفتار زیستمحیطی رابطه وجود دارد.
نتایج پژوهش تأیید کرد که بین سرمایه فرهنگی خانوادهها و رفتار زیستمحیطی آنان رابطه مستقیمی وجود دارد. ولی یکی از نتایج قابل بحث؛ وجود رابطه معکوس بین تحصیلات و رفتار زیستمحیطی افراد است. جالب توجه است که تحصیلات نه تنها نگرش و رفتار افراد را نسبت به محیطزیست بهبود نبخشیده بلکه اثر منفی نیز بر آن داشته است. از این رو میتوان استدلال کرد که به امر آموزش محیطزیست بهصورت رسمی در ایران توجهی نشده و نظام آموزشی در امر آموزش محیط زیست و نهادینه کردن آن در افراد و خانوادهها موفق نبوده است.
همچنین نتایج نشان داد که خانوادههای ساکن در منطقه ۱۱ نگاه بهتری به مقوله تفکیک و مدیریت در تولید پسماند دارند. این موضوع میتواند به این دلیل باشد که منطقه ۱۱ در مرکز شهر واقع شده و پراکندگی مراکز فرهنگی در این منطقه نسبت به منطقه ۲۰ بیشتر است و همچنین امکان دسترسی بهتر و آسانتر به خدمات و مراکز فرهنگی وجود دارد.
به گفته دکتر سید حسین نبوی و علی مختاری هشی؛ پژوهشگران این تحقیق، نهادهای مسئول میتوانند با اقداماتی همچون: ارتقای دانش زیستمحیطی از طریق آموزش همگانی و گنجاندن واحدهایی از درس آموزش محیطزیست برای همه رشتههای تحصیلی، توجه به سرمایه فرهنگی افراد و خانوادهها، تأسیس و پشتیبانی مالی از نهادها و سازمانهای غیردولتی، در اولویت قرار دادن مسائل زیستمحیطی و… رفتارهای مسئولانهی زیستمحیطی را ترویج دهند.
نتایج این پژوهش در آخرین شماره دو فصلنامه علمی پژوهشی «مسائل اجتماعی ایران» به چاپ رسیده است.