هر از چند گاهی که بهانه کافی برای تخریب رئیسجمهور نیست، پروندههای کهنهای که هیچگاه برایشان نتیجهای نداشته بازمیکنند مانند ادعای قهر روحانی!
به گزارش ایسنا، در روزنامه آرمان میخوانیم: «قهر روحانی» اگر در جستوجوگرهای اینترنتی واژه «قهر+روحانی» وارد شود، ادعاهای زیادی روی صفحه مانیتور نقش میبندد که هیچکدام دارای سندیت و صحت نیست. این ادعاها آنقدر سادهلوحانه است که افراد با کمترین آگاهی سیاسی هم بلافاصله به اهداف منتشر کنندگان آن پی میبرند. اخیرا ادعا شده است که دلیل غیبت روحانی در جلسه روز شنبه مجمع تشخیص مصلحت نظام، گلایهها اوست که سبب قهر کردنش شده است! با نگاهی به سوابق حسن روحانی به خوبی مشخص خواهد شد که شخصیتی با این سوابق و حضور در پستهای مهم و کلیدی از جمله ریاست جمهوری، دبیری شورای عالی امنیت ملی، ریاست تیم هستهای و مذاکرهکننده ارشد ایران با سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا و... هیچگاه شأن خود را آن اندازه تنزل نمیدهد که از ترفند کودکانه «قهر» استفاده کند. بنابراین این ادعای کذب دارای ریشههایی است که در ادامه به آن اشاره خواهد شد و عاملان انتشار این شایعه هم کمابیش مشخص میشوند.
چند شایعه قهر؟
شایعه قهر روحانی از سال ۹۳ و هر بار به یک بهانه مطرح شد. سال ۹۳ یعنی تنها یک سال پس از آغاز ریاست جمهوری روحانی برخی سایتها نوشتند: «جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی به دلیل واکنش و اوقات تلخی رئیسجمهور با یکی از اعضای شورا، نیمه کاره تعطیل شده است. در این جلسه یک عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی نسبت به برخی اقدامات در دستگاه سیاست خارجی و همچنین پیادهروی ظریف با جان کری انتقاداتی را مطرح میکند. نهایتاً روحانی به حالت قهر جلسه را ترک میکند.» پس از این ادعا حسامالدین آشنا در جایگاه مشاور رئیسجمهور خبرداد: «در جلسه اخیر شورای فرهنگی موضوع و یا بحث تنشزایی مطرح نشده و رئیسجمهور نیز تا پایان جلسه حضور داشتند و ترک جلسهای هم از سوی ایشان صورت نگرفته بود.»
بار دیگر این ادعا درباره قهر از مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال ۹۴ مطرح شد و مخالفان روحانی چنین نوشتند: «حسن روحانی که به تدوین برنامه ششم توسعه از سوی مجمع تشخیص معترض بوده، تاکید کرده که دولت باید به تدوین این برنامه بپردازد که با مخالفت هاشمیرفسنجانی و اعضای مجمع مواجه شده است و پس از این جلسه دیگر در جلسات مجمع شرکت نکرده است.» از ابتدا مشخص بود که هدف از طرح این شاعه علاوه بر سیاهنمایی درباره اهداف و عملکرد رئیسجمهور، تلاش برای القای اختلاف میان روحانی و هاشمی بود که با توجه به عیان بودن روابط این دو شخصیت این تلاش ناکام ماند.
همچنین در همان ایام حجتالاسلام محمدی عراقی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرد:«نماینده دولت گفته که این غیبت فقط به خاطر مشغله کاری بوده است، چراکه ممکن است مجمع چندین ساعت درباره یک ماده بحث کند؛ بنابراین فرصت رئیسجمهوری با توجه به مشغله کاری اجازه حضور پیوسته را به وی نمیدهد، اما هرگاه بتواند شرکت خواهد کرد». محمد هاشمی که عضو مجمع تشخیص در آن زمان بود هم تاکید کرد که «اختلافی میان آیتالله هاشمی و حسن روحانی نیست و این ادعا ساخته و پرداخته ذهن مخالفان است» در موارد دیگر باز هم شایعه قهر روحانی مطرح شد.
افشای ماهیت کاسبان قهر
در اذهان همگان هست که در سال ۹۰ محمود احمدینژاد در جایگاه رئیسجمهور وقت ۱۱ روز از حضور در محل کار خود امتناع کرد. پر بیراه نیست اگر اذعان شود این غیبت سبب رویگردانی اصولگرایان حامی احمدینژاد از او شد و همچنین به عنوان یک نمره منفی در رزومه رئیس دولت دهم چنین ثبت شد. ماجرای خانهنشینی احمدینژاد چنین بود که در ۲۸ فروردین ۱۳۹۰، خبر استعفای حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات از سمت خود همراه با متن موافقت محمود احمدینژاد با این استعفا رسانهای شد اما این استعفا با مخالفت مقام معظم رهبری مواجه شد و ایشان خواستار ابقای وزیر اطلاعات در سمت خود شدند که همین موضوع سبب قهر احمدینژاد شد. با توجه به این موضوع میتوان دو طیف را در طرح شایعه استعفای روحانی دخیل دانست. نخستین گروه میتواند حامیان احمدینژاد باشد که هنوز هم بهخاطر قهر احمدینژاد تحت فشار افکار عمومی هستند. شاید هدف آنها از طرح شایعه قهر روحانی این باشد که از یک سو فشار وارده بر خود را کاهش دهند و از سوی دیگر اینگونه مدعی شوند که جایگاه ریاست جمهوری مستلزم افزایش اختیارات است تا موجب قهر روسای جمهور نشود. طیف دیگری که از طرح شایعه قهر روحانی سود میبرند مخالفان او هستند چنانکه برخی طیفهای سیاسی که از ابتدای سال۹۲ حضور روحانی در پاستور را مخل نیل به اهداف خود میدانستند، اکنون با طرح قهر او درصدد القای درستی مخالفت خود هستند.
از سوی دیگر برخی با برنامهریزی کامل به انتشار این شایعه اقدام میکنند یعنی درصدد بهرهبرداری انتخاباتی از آن هستند چنانکه به طیفهای مختلف جامعه چنین القا کنند که گزینه مورد حمایت اعتدالیون و اصلاحطلبان در اندیشه خدمت به مردم نیست و انتخاب آنها در سالهای ۹۲ و ۹۶ اشتباه بوده است تا در نهایت چنین نتیجه بگیرند که طیف احمدینژاد، اصلاحطلبان و اعتدالیون قابل اعتماد نیستند. بنابراین تنها طیفی که تاکنون با قهر سیاسی منتخب مورد حمایتش مواجه نشده، اصولگرایان هستند!