رواج شایعه جدی جدایی کیروش بعد از جام ملتها، چه تاثیری میتواند روی عملکرد تیم ملی داشته باشد؟ واقعیت آن است که این یک شمشیر دودم است؛ یعنی وقتی بازیکنان میدانند مربیشان رفتنی است، هم این احتمال وجود دارد که وابدهند و متزلزل عمل کنند، هم ممکن است با تمام توان و تلاش به منظور کسب موفقیت و به جا گذاشتن یک یادگاری خوب برای او خیز بردارند.
به گزارش ایسنا، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «در طول هشت سالی که کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی ایران بوده، شایعات بسیار زیادی در مورد جدایی او و حضورش روی نیمکت تیمهای دیگر در سراسر کره زمین مطرح شده است. حرف و حدیثهایی که البته هرگز هم به سرانجام نرسید و به دلیل کثرت شایعههای نادرست، حتی گزک دست منتقدان سینیور داد. این بار اما به نظر میرسد داستان فرق دارد.
از حدود یک ماه پیش زمزمههایی در مورد مذاکره کارلوس کیروش با فدراسیون فوتبال کلمبیا به گوش رسید و رفتهرفته موضوع جدی شد؛ آن قدر که حتی معتبرترین رسانههای جهان مثل آس و مارکا هم خبر را بازتاب دادند. به نظر میرسد این دفعه موضوع تفاوت زیادی با گذشته دارد و هیچ بعید نیست بعد از پایان جام ملتهای آسیا، کیروش را روی نیمکت کلمبیا ببینیم. طبق قوانین فیفا، بازیکنان و مربیانی که کمتر از شش ماه تا پایان قراردادشان باقی مانده منعی برای مذاکره و حتی توافق با تیم بعدی ندارند و این مساله الان مورد استفاده سرمربی پرتغالی تیم کشورمان قرار گرفته است. البته خود کیروش به هیچ سوالی در این مورد جواب نمیدهد و بعد از بازی با یمن هم این طور آب پاکی را روی دست خبرنگاران ریخت: «الان وقت تمرکز روی جام ملتها است.»
از سوی دیگر علی کفاشیان که هنوز نایبرئیس فدراسیون فوتبال است مدعی شده اگر کارلوس تیم ملی را قهرمان آسیا کند، باب مذاکرات برای سومین تمدید قرارداد این مربی باز خواهد شد؛ هر چند در فوتبال ایران کسی آن قدرها حرفهای کفاشیان را جدی نمیگیرد. نوروز ۹۴ بود که کفاشیان به عنوان رئیس وقت فدراسیون فوتبال گفت: «کیروش به احتمال ۸۰ درصد میرود. به کمیته فنی هم گفتهام دنبال جانشین او باشد.» با وجود این دیدیم که نهایتا کارلوس در آن مقطع ماندگار شد. این است که زیاد نباید ادعاهای مقامات فدراسیون فوتبال ایران را جدی گرفت، مگر این که تصمیم خود کیروش عوض شود. حالا سوال این است که رواج شایعه جدی جدایی کیروش بعد از جام ملتها، چه تاثیری میتواند روی عملکرد تیم ملی داشته باشد؟ واقعیت آن است که این یک شمشیر دودم است؛ یعنی وقتی بازیکنان میدانند مربیشان رفتنی است، هم این احتمال وجود دارد که وابدهند و متزلزل عمل کنند، هم ممکن است با تمام توان و تلاش به منظور کسب موفقیت و به جا گذاشتن یک یادگاری خوب برای او خیز بردارند.
از کابوس قطبی تا ماجرای اسپانیا
درست هشت سال پیش در چنین روزهایی فوتبال ایران با تمام وجود طعم فروپاشی تیم بعد از انتشار خبر جدایی سرمربی را چشید. در آن مقطع پیش از اعزام تیم ملی به جام ملتهای ۲۰۱۱ آسیا، علی فتحاللهزاده که عضو هیاترئیسه فدراسیون فوتبال بود افشا کرد افشین قطبی تحت هر شرایطی بعد از جام ملتها از تیم ملی جدا خواهد شد. بعدتر رسانههای ژاپنی خبر دادند قطبی حتی قرارداد رسمیاش را هم با باشگاه شیمیزو اسپالس امضا خواهد کرد. انتشار خبر در ایران، به شدت فضای تیم ملی را به هم ریخت و بازیکنان که همین طوری هم از قطبی حساب نمیبردند، عملا در مقابل او جبهه گرفتند. در نهایت هم تیم ملی در مرحله یک چهارم نهایی به کرهجنوبی باخت و اوت شد. قطبی مستقیما به شیزوکای ژاپن رفت و تنی چند از بازیکنان تیم ملی از جمله جواد نکونام مصاحبههای انتقادی بسیار تندی علیه این مربی انجام دادند. نمونه متاخر این داستان هم سرنوشت خوان لوپتگی بود که یک روز پیش از آغاز جام جهانی روسیه اعلام شد با باشگاه رئال مادرید توافق کرده. انتشار این خبر کافی بود تا تیم ملی اسپانیا به شدت به هم بریزد و فدراسیون فوتبال این کشور لوپتگی را عزل کند. فرناندو هیرو به طور موقت جانشین لوپتگی شد، اسپانیا مفتضحانه نتیجه گرفت و عجیب این که لوپتگی هم با رئال مادرید زمین خورد. پس میبینید که چنین اتفاقی میتواند هر تیمی را زمین بزند. این اما فقط یک لبه شمشیر است.
هاینکس، از مثالهای نقض
در نقطه مقابل اما مواردی هم وجود دارد که اعلام خبر جدایی یک مربی، اتحادی بینظیر به تیمش میبخشد. در این مورد مثلا میتوان به مورد یوپ هاینکس اشاره کرد که در خلال فصل ۱۳-۲۰۱۲ خبر داد در پایان فصل بایرنمونیخ را ترک میکند. در نتیجه شاگردانش سنگ تمام گذاشتند و هر سه جام قهرمانی بوندسلیگا، حذفی و لیگ قهرمانان را برای بایرن به ارمغان آوردند. فصل گذشته هم که هاینکس به طور اضطراری برای سروسامان دادن به وضع بایرن به نیمکت برگشت، تیم مونیخی قهرمان لیگ شد و در لیگ قهرمانان هم تا نیمهنهایی پیش رفت. به این ترتیب پیرمرد بار دیگر توانست وداعی باشکوه با سرخپوشان داشته باشد. حالا باید دید ماجرای ایران و کیروش از کدام الگو پیروی میکند و این شمشیر دو دم بر تن رقبا فرود میآید یا بر پیکر تیم خودی. فعلا که در دو بازی اول مرحله گروهی همه چیز خوب بوده. از سوی دیگر باید در نظر گرفت ارتباط عاطفی و کاریزمایی که کیروش در این سالها داشته، بیشتر فرضیه دوم را به عمل نزدیکتر میکند؛ این که بازیکنان ایران با همه وجود تلاش کنند ضمن شکست طلسم ۴۳ سال دوری از جام قهرمانی آسیا، این افتخار مهم را به عنوان یادگاری از عصر همکاری با کارلوس برای او و مردم به جا بگذارند.»