۱
شنبه ۶ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۰۰
گفت و گو با دکتر عکاشه رئیس انجمن ارتوپدی ایران:

هر عمل جراحی، خلق یک اثر هنری است

ارتوپدی ایران جزو 5 کشور اول جهان است
دکتر غلامعلی عکاشه جراح استخوان، رئیس انجمن ارتوپدی ایران، نایب رئیس هیات عالی نظام پزشکی، عضو هیات مدیره جامعه جراحان و عضو مجمع عمومی انجمن‌های تخصصی است.
هر عمل جراحی، خلق یک اثر هنری است
دکتر غلامعلی عکاشه جراح استخوان، رئیس انجمن ارتوپدی ایران، نایب رئیس هیات عالی نظام پزشکی، عضو هیات مدیره جامعه جراحان و عضو مجمع عمومی انجمن‌های تخصصی است.
و او در روستایی دور افتاده در ایران در 9 فروردین 1324 متولد شد. در روستایی که نه مدرسه و نه هیچ امکانات رفاهی دیگری نداشت. برای آموختن خواندن و نوشتن به مکتب رفت. بعد از آموزش خواندن و نوشتن علاقه زیادی که پدر وی به کتاب و مطالعه داشت و نمی‌خواست که فرزندانش مانند همه مردم آن روستا که تا یک مقدار درس می‌خواندند به کارگری و کشاورزی‌ مشغول شوند به فکر بنیانگذاری یک مدرسه در آن روستا افتاد.
در سال 1335 برای ادامه تحصیل به بروجن که نزدیک‌ترین شهر محل زیستش بود مهاجرت کرد. در کلاس پنجم به علت باهوشی، پدر تشخیص داد که ادامه تحصیلش در شهر اصفهان باشد. کلاس ششم دبستان یک نوع امتحان نهایی داشت که در کل استان شاگرد اول شد. دکتر عکاشه در گفت‌وگو با مردم‌سالاری، از دوران تحصیل خود سخن گفت و سپس به پرسش‌های ما درباره حوزه تخصصی خود پاسخ داد.
از اصفهان به بروجن برگشتید. چرا؟ و در ادامه چه کردید؟
به دلیل نوع حرفه پدر و نداشتن سرمایه کافی برای ادامه تحصیل مجبور شدم به بروجن برگردم. تا سال چهارم دبیرستان سال 1341 در بروجن تحصیل کردم چون بروجن دبیرستان 4 کلاسه داشت برای تحصیل در کلاس پنجم دبیرستان به اصفهان برگشتم.
به بهترین دبیرستان اصفهان که سعدی نام داشت رفتم. 24 شهریور به همراه پدر و برادر به آنجا رفتیم.
رئیس دبیرستان جناب آقا‌ی مدرس صادقی بودند ایشان به دلیل پر بودن دبیرستان و عدم پذیرش محصل از شهرستان ما را ثبت‌نام نکردند. این موضوع باعث رنجش بسیار پدر شد و من را نزد رئیس فرهنگ اصفهان برد. بر حسب تصادف پدرم سال‌ها پیش کار نیکی برای یک نفر کرده بود که آن فرد در آنجا حضور داشت. به واسطه‌های رئیس فرهنگ و تعهد که اگر من درس‌خوان نبودم و انضباط را رعایت نکردم اخراج شوم در دبیرستان سعدی ثبت‌نام شدم و پس از دو سال با رتبه عالی در حد دو نفر اول فارغ‌التحصیل شدم. بنده کتاب خیلی می‌خواندم به رشته ادبیات و فلسفه و شعر خیلی علاقه داشتم و در همان جا هم عاشق شدم!
بعد از فارغ‌التحصیل شدنم کنکور دادم. سالی که من کنکور دادم اولین سالی بود که کنکور سراسری برگزار می‌شد و فقط دانشگاه شیراز کنکور مستقل داشت و دانشکده نفت آبادان. بنده هم در کنکور سراسری و هم در دو کنکور شیراز و آبادان قبول شدم.
به دلیل علاقه شدیدم به رشته اقتصاد می‌خواستم اقتصاد کشوری بخوانم که آقای دکتر کاروان که مسوول کنکور بود مانع انتخاب رشته اقتصاد از جانب بنده شدند چون خود ایشان دکترای اقتصاد داشت و می‌گفت من اینجا ماهی 1300 تومان حقوق می‌گیرم تو اولین حقوق پزشکی را که بگیری ماهی 5000 تومان است زندگی در این صورت به راحتی می‌گذرد. من هم به ایشان گفتم من کلا از پزشکی بدم می‌آید، از خون بدم می‌آید و نمی‌توانم تحمل کنم. گفت تو بخوان‌ اگر بعد از 1 سال نخواستی بیا و هر رشته‌ای که خواستی انتخاب کن. به دانشگاه پزشکی اصفهان رفتم و آنجا ثبت‌نام کردم. یک سال اول از پزشکی متنفر بودم سر کلاس‌ها حاضر نمی‌شدم که از دانشگاه اخراجم کنند که نکردند در سال دوم که عشق وارد زندگیم شد کم‌کم علاقه به این رشته پیدا کردم.
در سال 1346 در ادامه ایده‌های ‌عدالت‌خواهانه و حق‌طلبی، همگام با دانشجویان سراسر ایران به اعتصاب نشستم که ثمره آن زندان چندین ماهه برای من و بسیاری از هم کلاسی‌هایم بود و پس از آن اخراج موقت شدم و سپس مجددا در سال 1350 همزمان با جشن 2500 ساله مجددا زندان رفتم و اخراج طولانی برایم رقم خورد.
بعد از یک سال وقفه تحصیلی بالاخره در سال 1351 به زور و فشار خانواده دانشکده را به اتمام رسانده و بلافاصله با همسرم مریم ازدواج کردم و به انتخاب خودم به بلوچستان رفتم. منطقه خدمتی من فقیر‌ترین منطقه ایران بود که نه برق داشت، نه آب و نه امکانات درمانی کامل. از همسرم خواستم که پا به پای من به آن منطقه بیاید و او با عشق به من و عشق به خدمت به مردم شغل خود را که پرستاری سازمان تامین اجتماعی بود رها کرد و به من در درمانگاه سپاه بهداشت جالق بلوچستان پیوست و تا سال 1352 به مردم در ایران درمانگاه خدمت می‌کردیم.
در سال 1354 یکی از فرماندهان نظامی منطقه به منزل ما آمد و گفت 2 هفته فرصت دارید تا شهر سراوان را ترک کنید. ما از سراوان خارج شدیم و سرگردان در سه شهر اصفهان، شیراز و تهران بی‌هدف و آواره بودیم که متوجه شدم فصل امتحانات رزیدنتی (دستیار دوره های تخصصی) در این سه شهر است. ثبت‌نام کردم و در هر 3 شهر پذیرفته شدم و رشته‌های تخصص ارتوپدی را آغاز کردم و سال 1358 پس از استقرار جمهوری اسلامی دوره‌های تخصصی پزشکی خود را با موفقیت به پایان رساندم. در طول انقلاب و سپس جنگ همراه مردم و مجروحین و خانواده شهدا و جنگ‌زدگان تمام سعی خود را در ارتقای سطح کیفی درمان برای آنها به کار بردم.
از سال 1359 به عنوان پزشک داوطلب خط مقدم جبهه در طول 8 سال دفاع مقدس در خدمت رزمندگان بودم و از همان موقع به عنوان اولین کسانی که در درمان مجروحین در بیمارستان مصطفی خمینی و در ادامه آن در بیمارستان خاتم‌الانبیاء پا به پای نیازهای مجروحین، مصدومین و خانواد بزرگوار آنها خدمات خود را ادامه داده و هنوز می‌دهم.
همزمان با این خدمات کارمند سازمان تامین اجتماعی شده و رئیس بخش ارتوپدی بیمارستان فیاض‌بخش و سپس مسوول آموزش بیمارستان معیری و رئیس آموزش کل سازمان تامین اجتماعی شدم. همراه با این مشاغل در بخش خصوصی خدمات خویش را ادامه می‌دادم.
از سال1376 به بعد عضو انجمن جراحان ارتوپدی ایران وسال‌های بعد هیات مدیره انجمن و در سه دوره گذشته به عنوان رئیس انجمن کارهای علمی و اجتماعی این انجمن را هدایت می‌کنم.
عضو هیات مدیره جامعه جراحان، عضویت در مجمع انجمن‌های تخصصی و عضویت هیات عالی نظام پزشکی بوده و مجموعا تمام تلاشم در راه بهبود معیشتی مردم و ارتقا و اعتلای پزشکی مملکت است.
آقای دکتر شما چرا همیشه گل روی کتتان می‌گذارید؟
اولا که خدا خودش زیباست و زیبا پسند نیز هست و هر چیزی که زیبا باشد قبل از این که انسان بپسندد خدا می‌پسندد. من همیشه لباس اینجوری می‌پوشیدم چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب و همه هم بنده را با این مشخصات و لباس شناخته‌اند. آنهایی که باطن، درون و شخصیت من را می‌شناسند می‌دانند که اهل تظاهر نیستم. بنابراین چون فکر می‌کنم که آدم در ظاهر باید تمیز باشد هم مقبول خداست هم مقبول مردم. من گل را مظهر زیبایی و لطافت زندگی می‌دانم. هر وقت گل می‌زنم و لباس خوب می‌پوشم احساس می‌کنم که به خود و دیگران انرژی می‌دهم.
من شنیده‌ام که به شعر و ادبیات و فلسفه و منطق هم خیلی علاقه دارید. آیا ادبیات به پزشکان کمک می‌کند؟
بله، همین گل که مطرح شد از بحث زیبایی شناسی است. نمی‌توانیم بدون این که مبانی زیبایی شناسی را داشته باشیم به آن برسیم. در مبانی زیبایی شناسی، اصل اول خداشناسی است. شما اگر بتوانید از طبیعت و آن عناصری که برای شما ایجاد زیبایی کردند ارتباط برقرار بکنید از طریق این ارتباط می‌توانید ارتباطی با خدا پیدا کنید.
حال اگر این آدم پزشکی باشد که قصد خدمت به مردم را دارد باید مسیری را طی کند که به نظر من طی کردن این مسیر با مطالعه است. بنده در همان مدتی که در بروجن تحصیل می‌کردم به علت این که پدرم علاقه شدیدی به مطالعه داشت من هم به این سمت کشیده شدم و کتاب‌هایی مانند شاهنامه را خواندم ولی بعد کم‌کم به رمان‌ها و سرگذشت‌های تاریخی علاقه‌مند شدم و در تمام مدتی که من می‌خواندم حامی من کتاب بود که خیلی هم خوب بود زیرا من می‌توانم در تنهائی‌هایم از کتاب استفاده کنم و نقش‌آفرینی اینها در ارتباط با جامعه است. وقتی شما اطلاعات داشته باشید اعتماد به نفس بالا نیز دارید.
رابطه شما با هنر چطور است؟
من با هنر، فلسفه و هر چیزی که جنبه‌های انسانی داشته باشد مانند هنر خیلی ارتباط دارم و یکی از علایق من فیزیک و ارتباط فیزیکی سیار‌ه‌ها و ستاره‌هاست.
آقای دکتر کتابی غیر از حوزه‌های تخصصی خود نوشته‌اید؟
من به نوشتن خیلی علاقه دارم مثلا شعر یا خاطره زیاد‌ می‌نویسم. مطالبی هم در مجلات می‌نوشتم که البته در حال حاضر با مجلات همکاری ندارم. از سال 1335 که به بروجن رفتم دفترچه خاطرات دارم که روزانه مطالب و اتفاقات مهم آن روز را می‌نویسم. در سال‌های اول دانشگاه کتاب‌های صادق هدایت را می‌خواندم و علاقه داشتم و تحت تاثیر او کتاب‌ها و مطالبی را می‌نوشتم ولی متاسفانه چون حجم خیلی زیادی دارد وقت پالایش مطالب را برای چاپ ندارم و سعی دارم این نوشته‌ها را دسته‌بندی کنم و به چاپ برسانم. فیلمی هم از من در حال ساخت است که دفترچه‌های خاطراتم را در آن فیلم می‌خوانم.
مردم عادی جراحان را انسان‌هایی خشن می‌دانند. آیا نظر شما هم همین است؟
به نظرم هر جراحی خلق یک اثر هنری است. هر جراح وقتی چاقو را روی تن بیمار می‌گذارد، در حال خلق یک اثر هنری است و هرچقدر به این تفکر نزدیک‌تر باشیم اثر هنری بهتری را خلق می‌کنیم. وقتی یک جراح به انسان به عنوان یک نمونه خدایی نگاه کند خیلی عمل بهتری دارد و خیلی موفق‌تر است و من فکر می‌کنم علت موفقیت جراحی‌هایی که انجام می‌دهم تلفیق همین دو هنر انسان‌سازی و هنر بدنسازی یعنی ارتباط علمی و عاطفی که با هم خیلی موفقیت بیشتری دارند.
اگر شما به سال 1354 باز می‌گشتید باز هم همین رشته ارتوپدی را انتخاب می‌کردید؟
قطعا همین طور است چون برایم بسیار جذاب و زیبا است.
آیا درست است که بیشترین شکایت از ارتوپدی است؟ علت چیست؟
بله! بعد از پزشکان زنان بیشترین شکایت از پزشکان ارتوپدی است به این علت که سطح درمان بیشتر است و حوزه‌های درمان گسترده‌تر است، وقتی این سطح گسترده‌تر باشد طبیعی است که میزان خطا و شکایت بیشتر باشد و اینکه سطح درمان قابل دیدن است مثلا کجی استخوان قابل دیدن است و بیشتر اوقات ذات بیماری است که به حساب دکتر گذاشته می‌شود. مثلا دیرجوش خوردن استخوان یا عفونت که قابل کنترل نیست ولی خوشبختانه به علت وسواسی که من به خرج می‌دهم میزان عفونت در جراحی‌های من خیلی کم است. می‌توانم به جرات بگویم که مراکز ارتوپدی ایران در جهان در جایگاه خیلی خوبی قرار دارند و جزو 5 کشور اول هستیم. در ایران بیشترین مشکلات ارتوپدی بر اثر تصادفات رانندگی است.
آیا مردم ایران مشکل پوکی استخوان دارند؟ می‌گویند که خانم‌ها به دلیل حجاب بیشتر به پوکی استخوان مبتلا هستند. این ادعاها درست است؟
نه، این طور نیست یکی از فاکتورهای جذب ویتامین D آفتاب است ولی فاکتورهای دیگری هم موثر هستند اتفاقا پوکی استخوان در خانم‌ها زیاد نیست ولی به دلیل غذای خوب این عارضه کمتر می‌شود. یکی از علت‌های چاقی همین است. یعنی کسی که چاق می‌شود ویتامین D بیشتری جذب می‌کند که چاقی بسیار بدتر از پوکی استخوان است.
با توجه به فشارهای اجتماعی و هجمه‌هایی که به پزشکان وارد می‌شود، می‌گویند پزشکان دیگر تمایل به عمل‌های جراحی سنگین و مشکل‌دار ندارند‌ درست است؟
این هجمه از زمانی شروع شد که صحبت از دزدی و رشوه شد. البته شکایت حق مریض است ولی بیشتر این هجمه باید تطهیر شود مثل راهکاری که در پزشکی ارتوپدی انجام شده که خطا و خطاکار مشخص شده است در هر صورت باید بدانیم که پزشک انسان است و انسان هم خطاکار ولی یکسری جریاناتی هست که اعتماد بین پزشک و بیمار را از بین می‌برند که نباید به همه پزشک‌ها تعمیم داده شود. پزشکانی هستند که از جیب خودشان برای درمان بیماران خرج می‌کنند. هجمه را برخی رسانه‌هایی ایجاد می‌کنندکه یک اتفاق را خیلی بزرگتر نشان می‌دهند و این اتفاق‌هایی که ممکن است بر اثر هر اشتباهی به وجود آید تعمیم داده شود ولی به نظر من دولت باید حمایت کند و نگذارد که این تفکرات زیاد شود برای اصلاح آن اقدام انجام دهد به روش مفید و موثر.
گفت و گو : راضیه فیض‌آبادی فراهانی 
روزنامه مردم سالاری
کد مطلب: 60261
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *