تازه داشت گریه ها و بغض های اول مهر از یادم میرفت که در یک مهمانی خانوادگی در همان دوران کودکی با دغدغه ی تازه ای آشنا شدم که شامل دو سوال مهم بود و این دو سوال آنقدر از زبان همه پرسیده شد و در ذهن من چرخید تا به روزهای پر استرس دبیرستان رسیدم. انتخاب این که آیا آن چیزی که خودم می خواهم باشم یا آن چیزی که دیگران توقع داشتند و آن دو سوال این بود "میخوای دکتر بشی یا مهندس؟" که سر انجام هم مهندس عمران شدم.
به گزارش مردم سالاری انلاین، این سوال آنقدر از حدود 25 میلیون جمعیت تازه نفس دهه های60و70 ایران پرسیده شد تا در کمتر از دو دهه بعد چهارصد هزار نفر تنها مهندس عمران (ساختمان) تحویل بازار کار ( بدون هیچ برنامه و هدفی) داده شد و رتبه ایران را به سومین کشور در جهان از نظر دارا بودن تعداد مهندس ارتقا داد. از طرفی هم جمعیت پزشک در ایران از سال های 1360 تا 1391 به 91000 نفر افزایش پیدا کرد و طبق آمار سازمان نظام پزشکی در حال حاضر 135000 پزشک زیر مجموعه این نهاد هستند (به نقل از سایت انجمن پزشکی عمومی کرمان).
ایران. ویترینی از مهندس ها و دکترها
سونامی دکتر ها و مهندس ها با هر نوع کیفیت علمی و توانایی کار نشان دهنده این است که پدران و مادران ایرانی بزرگترین تعلیم دهنده ها و تولید کنندگان دکتر و مهندس در جهان هستند! حتی اگر هم بیکار و بلا استفاده و تنها این مهم بود که کلکسیونی از این دو قشر فقط وجود داشته باشد و برای کارآمدیشان هیچ برنامه و هدف اساسی ریخته نشد . البته که هوش و توانایی بچه های مارا هم نباید دست کم گرفت .تمام این موارد "
مردم سالاری آنلاین" را بر آن داشت تا گزارشی تهیه کنید از امید به زندگی در کنار اهمیت فاکتور ادامه تحصیل و آینده جوانان در یک طیف سنی مشخص با موقعیت های زمانی تحصیلی گوناگون .
تشکیل خانواده را دوست دارم
کامیار کریمی جوانی 21 ساله متولد سال1375 که تازه وارد دوران جوانی شده، دارای مدرک دیپلم بوده و در حال حاضر به خدمت مقدس سربازی رفته و چهار ماه است در حال گذاراندن خدمت است. او تشکیل خانواده را دوست دارد و فضای خانواده را مقدس و پر از عشق می داند. در دوران کودکی تصوراتش را اینگونه ساخته: "زندگی ای همراه با تحصیلات عالی و خانواده ای که بتواند با خیال راحت از نظر مالی آن را اداره کند". او ابتدا رفتن به سربازی را انتخاب کرده و بعد از گذراندن آن قصد تحصیل در رشته هوا نوردی و مراقبت پرواز را دارد. وی اینگونه به تاثیرات محیطی و فردی در آینده شخصی اش درصد داده است:
سیاسی:10% اقتصادی:30% اجتماعی:10% تلاش فردی:50%
نمره رضایت مندی و اهمیت به جوانان در دولت یازدهم و دوازدهم از0تا10: 7
درصد تاثیر خانواده بر انتخاب آینده جوانان به خصوص تحصیل:50%
دانشگاه های پرهیاهو
خانم کیمیا باورساد 18 ساله که به تازگی وارد دانشگاه شده و ترم اول رشته معماری است از بچگی به شغل معلمی و هنر نقاشی علاقه داشته که البته با پا گذاشتن به سنین نوجوانی از علاقه اش به تدریس کم و به هنر افزوده می شود. به درس خواندن در حدی اهمییت می داده که به خواسته ها و اهدافش برسد. بخشی از گفته های وی در رابطه با اهمیت تحصیل و توصیف موقعیت فعلی : "خانواده من رشته تحصیلی خاصی را به من تحمیل نکردند و فقط در حد پیشنهاد برایم رشته ها را معرفی می کردند مثل مهندسی صنایع و وقتی بی علاقه گی من را می دیدند دستم را باز گذاشته تا به اختیار خودم آینده ام را انتخاب کنم و من مهندسی معماری را اولویت قرار دادم." از او راجع به انتظاراتش از دانشگاه و توصیف محیط دانشگاه سوال کردیم و اینکه آیا برای او جذاب هست یا خیر که در پاسخ گفت:"از دانشگاه محیطی پر هیاهو و شلوغ و جذاب انتظار داشتم که خدارا شکر برآورده هم شد. بیشتر از همه چیز علاقه به رشته ام برایم مهم است و در پاسخ به سوال شما در رابطه با توصیف آینده ام چون این فاکتور را دارا هستم به طور حتم موفق هم خواهم بود".
درصد عوامل دخیل در رسیدن به هدف های جوانان از نظر خانم کیمیا باورساد:
سیاسی 0% اقتصادی 20% اجتماعی25% تلاش فردی55%
نمره رضایت مندی به دولت یازدهم و دوازدهم از0تا10: 5
درصد تاثیر خانواده بر انتخاب آینده جوانان به خصوص تحصیل:50%
نه به مهندس شدن
خانم سبا نیریزی متولد سال 1376 دانشجوی ترم پنجم (ورودی94) رشته مدیریت بازرگانی. او نه پزشک می شود و نه مهندس بلکه مدیری کارآمد با درنظر گرفتن وضعیت کنونی اقتصاد کشورش است که می تواند بسیار هم موفق باشد. گفت و گو با او پر از امید و حس مثبت بود و آرامش و دید خوب او نسبت به آینده فضای گزارش را تحت تاثیر قرار داد. از او پرسیدیم از اینکه به شما پزشک یا مهندس گفته نمی شود احساس بد یا عدم تکامل ندارید؟
-خیر. من از رشته ام راضی ام. در هر جامعه ای تنها نیروی کار آمد مهندسان و پزشکان نیستند و نیروهای کارآمد تری مثل نیروهای خدمات اجتماعی، مدیریتی، کارگری و افراد فنی هم هستند. برای من مفید بودن و کارآمد بودن مهم ترین چیز بوده و هست.
او در هنگام انتخاب رشته تحصیلی اش از کلاس سوم دبیرستان رشته مدیریت بازرگانی را انتخاب کرد و در مشورت با خانواده اش آنها هم از این رشته استقبال کردند و آن را متناسب با زمان حال و بسیار پر بازده و مفید دانستند. خانم سبا از کودکی آرزوی دندانپزشک شدن را داشت. علاقه اش به این رشته را می توان از تعریف بازی های کودکی اش سنجید چون همیشه نقش خانم دکتر ها را داشته. اما در دوران دبیرستان متوجه عدم وجود استعداد خود در این رشته می شود و با کمک مشاوران تحصیلی راه درستی که در آن استعداد داشت را پیدا میکند؛ یعنی بررسی انتخاب و سنجیدن درست توانایی های فردی برای فعالیت درست در آینده.
با در نظر گرفتن اینکه سال های آخر تحصیل در مقطع لیسانس را سپری می کند از او خواستیم تا برای ما تصویری از آینده اش و شرایط کاری اش توصیف کند تا به بررسی میزان امید به آینده در او بپردازیم. او می گوید :
-هدفم در حال حاضر تمام کردن لیسانس است و برنامه ای برای کارشناسی ارشد ندارم اما در آزمونهایش شرکت خواهم کرد. می خواهم در زمینه رشته ای که برایش تلاش کرده ام و علاقه دارم کار کنم که شامل کارهای بازاریابی بازرگانی و مدیریتی می شود چه در شرکتی خصوصی یا دولتی. با انجام تمام تلاشم و مشکلات احتمالی پیش رو که تعدادشان هم کم نیست احتمال رسیدن به موفقیت را برای خودم 65% میدانم.
او به عوامل موثر بر آینده اش اینگونه درصد میدهد:
سیاسی:10% اقتصادی:30% اجتماعی:20% تلاش فردی:40%
نمره رضایت مندی به دولت یازدهم و دوازدهم از0تا10: 5
درصد تاثیر خانواده بر انتخاب آینده جوانان به خصوص تحصیل:50%
امید به زندگی:متوسط رو به خوب
مرد دوشغله
حسین زبرجدی دانشجوی انصرافی رشته معماری که قبلا هم یک بار راه اشتباه را پیش گرفت و رشته ای که علاقه داشت را انتخاب نکرد متولد 1374 است. او استعداد و علاقه بسیار زیادی به کسب علم دارد و سخت کوشانه از ابتدای نوجوانی کار کرده و می کند. او صندوق دار رستوران برادرش است و در یکی از شرکت های بازریابی شبکه ای که جدیدا فعالیتشان پر رنگ شده مشغول به کار است. در حال حاضر هم با دلسردی هایی که از کار در رشته اش دیده و به قول خودش بی ارزش کردن هنر و ذوقش و عدم پرداخت حق الزحمه اش منتظر زمان مناسب برای ارسال دفترچه سربازی است. تمام سال هایی را که کار کرده عاشقانه می ستاید و معتقد است تجربه کاری فراوان به دست آورده و کمک شایانی هم به درس خواندش شده به طوری که سه ترم ابتدایی دانشگاه را معدل الف بوده و ایده های بسیار خوبی را هم خلق کرده. تا اینجا حسین پسر موفقی است که فاکتور علم و تجربه در کنار عشق به رشته اش از او آدم شادابی ساخته بود اما به گفته خودش دید غیر علمی و بازاری بعضی از افراد نسبت به کار های او هم دلیلی بر شکستش شد. از او در رابطه با تعریف شکست پرسیدیم و او جواب داد:
"پیروزی از نظر من موفقیتی بود که در زمینه رشته ام به صورت معنوی تصورش می کردم و برای من تعریف مادی نداشت اما نمی توان هم گفت که این دو از هم متمایز اند. شکست برای من از جایی شروع شد که به طرح ها و ایده هایم بی احترامی شد و کارفرما ها با توجه به برآورد هزینه انجام شده کار من را رد میکردند. موضوع دیگر دانشجو بودن من بود که به این دلیل مهم نمی توانستم با گروه ها و شرکت هایی کار کنم که ایده هایم برایشان جذاب بود و صرفا باید برگه ای به نام مدرک تحصیلی ضمیمه ی استعداد ذاتی ام می کردم که البته در آن دانشجو هم بودم. از طرفی فرد خاصی هم نداشتم که من را هدایت و راهنمایی یا معرفی کند! چند باری هم از ایده هایم دزدی شد و من را نا امید و نا امید تر کرد. من نتیجه گرفتم باید برای پیروز شدن خودم باید صاحب کار خودم باشم . کاری که در آن تجربه و تخصص و علم و علاقه داشتم ولی یک چیز مهم را نداشتم و آن سرمایه بود.
-چرا نتورک مارکتینگ (بازاریابی شبکه ای)؟
کشور ما ایران در حال تغییر از موج صنعتی به الکترونیکی است. من احساس کردم که باید خودم را با این موج تغییرات پیش ببرم و با بررسی کردن این حرفه بازرگانی- بازاریابی متوجه شدم سود بیشتری نسبت به کار قبلی ام دارد و در موج پیشرفته شدن قرار می گیرم. من معتقدم جامعه در زمان های خاص خود صاحبان مشاغلش را انتخاب و معرفی می کند. درست است که هدف و عشق من معماری بود اما چون در موج قدیمی و صنعتی قرار داشت می بایست که انرژی بسیاری برایش میگذاشتم که همراه با راندمان و بازگشت پایین بود پس به این حرفه روی آوردم. در انجام این کار موفق می شوم و ایمان به پیروزی دارم .
حسین معتقد است قانونی و جود دارد که انسان اگر با پنج نفر خیلی در ارتباط باشد ناخوداگاه شباهت هایی مابین آنها شکل می گیرد چه برسد به محیطی مثل خانواده. وی معتقد است خانواده مهمترین تاثیرات را بر تصمیمات نوجوان و آینده او می گذارند. او درباره خودش میگوید: "در سال های اول دانشگاه به تاثیر اشتباه از شغل پدرم که سازنده ساختمان هستند وارد رشته عمران شدم در صورتی که من عاشق طراحی بودم در نتیجه به انتخاب خودم انصراف داده و معماری را انتخاب کردم."
حسین یکی از جوانانی است که اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خاص خود را دارد و برایشان همیشه زحمت کشیده و می کشد. او بسیار سر زنده و با نشاط بوده و با اینکه خود را فردی شکست خورده می داند از روحیه شاد و امیدوارانه ای برخوردار است. او به عوامل داخلی و خارجی رسیدن به موفقیت اش اینگونه درصد می دهد:
سیاسی:5% اقتصادی:15% اجتماعی10% تلاش فردی :70%
نمره رضایت مندی به دولت یازدهم و دوازدهم از0تا10: 6
درصد تاثیر خانواده بر انتخاب آینده جوانان به خصوص تحصیل:100%
امید به زندگی:عالی است و سیر صعودی دارد
مهندس موفق
محمد نوری متولد سال 1370ورودی سال89 رشته مهندسی عمران که در سال 93 در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شد. با او به عنوان فردی که تحصیلش تمام شده صحبت کردیم تا مقایسه بین افراد دیگر قابل لمس تر باشد. محمد نوری با پیشنهاد پدرش رشته مهندسی عمران را انتخاب می کند. البته خودش هم علاقه ای به رشته، نه زیاد اما داشته است و رفته رفته با بیشتر آشنا شدن با این رشته علاقه اش چند برابر شد و اگر این رشته را انتخاب نمی کرد یا به هر دلیل از تحصیل فاصله می گرفت قطعا کار آزاد را انتخاب می کرد. او در ابتدای تحصیل، نگرانی ای از نداشتن امید برای ادامه نداشت چون به گفته خودش هر لحظه که قادر به تزریق امید در خود نبود می توانسته در کارهای آزاد مشغول شود. از او درباره میزان تلاشی که دانشجو ها در دوره کارشناسی انجام می دهند و میزان کاربردی بودن آن در شغل آینده سوال کردیم که آیا به همان میزان فضای کاری هم علمی است یا خیر و نوری در جواب گفت : "من در تخصص کاری خودم نظر میدهم. کار من در بخش فنی و عمران شهرداری هست و کسی که بخواهد در این بخش کار کند خیلی مهم است که در رشته عمران تحصیل کرده باشد اما جزییات کاربردی تر تحصیل در بخش کار ما 30 الی40 درصد میتواند نقش بازی کند اما غافل نشویم که در بخش شهرسازی شهرداری کاربرد تحصیلات و اکثر درس های مهم ملموس تر است".
-تصور شما از سنی که حال حاضر در آن هستید در دوران نوجوانی چگونه بود و آیا از موقعیت فعلی رضایت دارید؟
نوری می گوید : تصورات من در دوران دانشجویی بر پایه مهندسی عمران و داشتن یک کار دولتی بود که شکر خدا به همان شکل اتفاق افتاد. در رابطه با ادامه تحصیل به دلیل اینکه از دوران دانشگاه مشغول به کار بودم و زمان، فاکتور بسیار مهمی در این باره بود هنوز موفق به تصمیم گیری و برنامه ریزی نشده ام.
محمد نوری جوانی است که با آرامش فکری قدم به قدم مراحل را با امیدواری پیش برد و به خواسته هایش تمام و کمال دست یافت. درصد مشارکت عوامل بیرونی و درونی بر آینده جوانان ایران از نظر او اینگونه است:
سیاسی:20% اقتصادی:20% اجتماعی10% تلاش فردی :50%
نمره رضایت مندی به دولت یازدهم و دوازدهم از نظر توجه به جوانان از0تا10: 5
درصد تاثیر خانواده بر انتخاب آینده جوانان به خصوص تحصیل:0%
عقیده او این است که خانواده باید خود ذهن باز و خلاقانه ای داشته باشد تا آن را به فرزند هم بتواند القا کند و این مهم بر تصمیم گیری فرزند بسیار تاثیر مثبت می گذارد تا فرزند بتواند خود به تنهایی تصمیم بگیرد نه اینکه به خاطر رضایت دل پدر و مادر آینده اش را بسازد.
امید به زندگی:عالی است و سیر صعودی دارد.
پارک ها و قهوه خانه هایی پر از تحصیل کرده ها
البته این را نباید فراموش کنیم که جوانان گزارش ما همگی دارای شرایط خوب با درجه امیدواری خوب و رو به عالی بودند اما هستند کسانی که در بحرانی ترین شرایط زندگیشان اند و با بیکاری دست و پنجه نرم می کنند. آنها دغدغه ی پرداخت شهریه برای تحصیل دارند و سخت کوشانه تمام لحظات لذتبخش جوانیشان را وقف کار و مشقت تحصیل با هم کرده اند. این را نباید فراموش کرد که بیکاری درد بزرگی است که جوانان را به سمت احساس پوچی برده و هر ثانیه به حاشیه می برد. اعتیاد را رواج می دهد و امید و آرزو را تاریک می کند. احساس بیهودگی در کنار عدم کارآمدی مدرک تحصیلی میتواند تعداد جوانان با چهره و روحیه ای سالخورده را در قهوه خانه ها و پارک ها بالا ببرد .
گزارش : سید نیما شفیقی