۰
يکشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۲۶
نگاهی به وضعیت سیستم آموزشی

آیا فرزندان امروز، باهوش های بی سواد هستند؟

بیشتر پدر و مادرانی که با آنان مواجه می شوم، از کم شدن سطح سواد کودکانشان علی رغم بیشتر شدن امکانات و وسایل کمک آموزشی شکایت دارند.
آیا فرزندان امروز، باهوش های بی سواد هستند؟
بیشتر پدر و مادرانی که با آنان مواجه می شوم، از کم شدن سطح سواد کودکانشان علی رغم بیشتر شدن امکانات و وسایل کمک آموزشی شکایت دارند.
وقتی آن ها را با خود مقایسه می کنند، غلط های املایی بیشتری می بینند، جدول ضرب را خوب بلد نیستند، از تقسیم عدد سه رقمی بر دو رقمی عاجزند و قص علی هذا...
هرچند که توافقی نانوشته و ثبت نشده در بین همه آن ها وجود دارد، که بچه های امروزی از نسل قبل با هوش تر شده اند و تلفیق دو مورد بالا یعنی بهبود منابع آموزشی و افزایش هوش کودکان چیزی است که ابهامی بزرگ برایشان ایجاد کرده است، هر چند که عده ای مشکل کاهش سطح سواد کودکان را مرتبط با تضعیف سیستم آموزشی کشور یا کم کاری معلمان می دانند.
کلید حل این معما شاید در جای دیگری باشد، از ۱۰۰ سال قبل تا به امروز توانایی خواندن و نوشتن مهارتی انکار نشدنی بود، مهارتی که منجر به شغل و پول می شد. زمانی که صنایع تولیدی در تمام دنیا حرف اول و آخر را می زدند، در ساده ترین حالت یک کارگر برای راه اندازی یک دستگاه تولید باید توانایی خواندن و تشخیص کلید روشن و خاموش را داشته باشد. کارکنان کنترل کیفیت و امور اداری باید بتوانند فرم های مربوطه یا چک های حقوق و دستمزد را تکمیل کنند، حسابداران، توانایی محاسبه سود و زیان را داشته باشند، مهندسان توانایی انجام محاسبات فنی و ترسیم نقشه ها را با ذهن و بدن خود ارتقا دهند، تا در صنعت بمانند. در واقع توانایی خواندن، نوشتن، محاسبات ریاضی، رسم اشکال و... مواردی بود که هر چقدر فرد، از توانایی بالاتری در آن برخوردار بود ثروت بیشتری برایش به ارمغان می آورد.
سیستم آموزشی و مدارس نیز بر همین اساس و در دولایه طراحی می شدند، لایه اول تاکید فراوان بر افزایش توانایی های خواندن، نوشتن، محاسبات ریاضی، ترسیم اشکال و... و در لایه زیرین تاکید بر آموزش سه اصل اساسی اطاعت پذیری، دقت در زمان و انجام کارهای تکراری.
تشکیل صف در مدارس به سبک پادگان ها، اجبار در داشتن لباس و مدل موی یکسان، نقش معلم به شکل یک فرمانده نظامی در کلاس و همچنین ناظم و مدیر به شکل فرماندهان عالی که هیچ تمرّدی را نمی پذیرفتند و به شکل کاملا دیکتاتور مابانه کارها را به پیش می بردند و هر سرپیچی را با تنبه بدنی پاسخ می دادند، نشانه هایی از سیستمی است که هدفش، آموزش اطاعت پذیری به کودکان است.
استفاده از زنگ برای مدارس، شروع و پایان همه کارها در یک لحظه معین به شکل جمعی، همزمانی امتحانات و... در راستای آموزش دقت و هماهنگی با زمان به بچه هاست. و اما داستان زجر آور مشق های بی پایان خاطرات تلخی است که همه از دوران مدرسه داریم، تکراری که پایانی برای آن نبود، تکرار روح آدمی را می خورد، اما لازمه تولید انبوه انجام کارهای تکراری توسط کارگران است و مشق نوشتن کودکان آموزشی است که برای آینده برایشان طراحی شده است.
با توجه به موارد ذکر شده فهم این موضوع ساده تر می شود که شکل اولیه سواد (بر مبنای محاسبات، حفظ کردن) و سیستم آموزشی خشک (بر مبنای اطاعت پذیری، توجه به زمان و انجام کارهای تکراری) و بی روح قرن بیستم برای همان عصر طراحی شده بود، مهارت هایی که به شکل متقابل نیاز جامعه و شخص را همزمان تامین می کرد و تلقی جامعه از سعادت و خوشبختی و حتی شخصیت انسان ها در سطح سواد آن ها خلاصه می شد، معلمان و اساتید دانشگاه در رده بالای جامعه جای می گرفتند.

اما به یکباره همه چیز عوض شد.... با آمدن کامپیوترها، محیط بی جان و مرده صنعت و دستگاه های صنعتی نه ((زنده)) بلکه ((هوشمند)) شدند، با پیشرفت بیشتر تکنولوژی و در نتیجه افزایش سرعت و قدرت رایانه ها و کاهش قیمت، پای آن ها به همه جا باز شد.

دیگر کاری را سراغ نداریم که در آن ردپایی از کامپیوترها و محاسبات آن ها در میان نباشد، از تلوزیون، ماشین لباسشویی و یخچال گرفته تا کفش و لباس و ساعت همه و همه در رقابتی بی نظیر با سرعت به سوی هوشمند شدن، پیش می روند.

کامپیوترها و محیط هوشمند ناشی از آن به کمک حافظه انسان ها آمده اند، همه چیز را به دقت و با ریزترین جزئیات ثبت و ضبط می کنند، پیچیده ترین مسائل ریاضی را در عرض چند ثانیه حل و حتی با ما صحبت می کنند.

وقتی با مشکلی مواجه می شویم، به سرعت به دنبال علت های آن می گردیم، اما حتی بزرگترین متفکرین جهان هم پدیده ها را به کمک علل معدودی تحلیل و تبیین می کنند، بهترین و تکامل یافته ترین مغز بشری نیز به سختی می تواند در آنِ واحد بیش از چند متغیر را قبول کند و به کار گیرد، در نتیجه در مواجهه به مسائل دارای نگاه تک بعدی یا چند بعدی می شویم.

کارشناسان حوزه های گوناگون معمولان مطابق سلیقه و منافع خود بر علل خاصی انگشت می گذارند و علل دیگر را کنار می نهند، اما هیچکدام نمی توانند وقتی در اندیشه یافتن راه حلی برای مشکل هستند، تمام پیچدگی ها را در نظر گیرند و به تبع آن راه حل عملی ارائه دهند.

کامپیوترها اما، به دلیل توانایی به خاطر سپردن و به هم مرتبط کردن، تعداد بی شماری از علت ها و تحلیل همزمان آن ما را از سطحی نگری در برخورد با پدیده ها نجات می دهد، با ترکیب متغیرهای متفاوت از علوم مختلف راه حل های کاملتری ارائه می کند و این روند روز به روز با توسعه نرم افزاری و سخت افزاری بهبود می یابد.

حالا دیگر کودکانی که در چنین محیطی پرورش خواهند یافت، نیاز به مهارت های متفاوتی دارند، محیطی هوشمند و حساسی که بسیاری از نیازهای آنان را با وابستگی کمتری به والدین و خانواده برآورده می کند.

همانگونه که بسیاری از نظریات علمی عنوان می دارند، وضعیت فیزیولوژیک موجودات با تغییرات محیطی تغییر می کند، محیط جدید فرزندان باهوش تر می طلبد.

دیگر نیاز کودکان مان به توانایی خواندن، نوشتن، حفظ کردن، محاسبات ریاضی و... کمتر از قبل شده است، حالا به شیوه جدیدی از اندیشیدن و تفکر نیاز دارند، نقش سواد در زندگی تغییر کرده است، دیگر مشق نوشتن، حفظ کردن جدول ضرب و... پاسخگوی محیط هوشمند و کودکان باهوش نیست، حالا نیاز به جستجو گری، خلاقیت و تحلیل مسائل به مراتب پر رنگ تر است، نیازهایی برای پیشبرد، راهبری و استفاده از محیط هوشمند رایانه ای بیشتر به چشم می آید.

حالا به دلیل اتکا کمتر به والدین، کودکان دیگر آن موجودات رام و منفعل دیروز نیستند، آنان از سنین پائین تر احساس استقلال می کنند، به همین خاطر این حس در ما القا می شود که دانش آموزان امروزی در مقایسه با نسل قبل گستاخ و بی ادب شده اند، کمتر درس می خوانند و بیشتر سرکشی می کنند.

دو دلیلی اصلی ذکر شده در بالا یعنی وابستگی کمتر به والدین از سنین کودکی به دلیل قرار گرفتن در محیط هوشمند و کمک گرفتن از تکنولوژی و عدم نیاز به حفظ کردن و محاسبه کردن بخاطر رشد روزافزون رایانه ها نیاز به سیستم آموزشی نوین را عیان می سازد.

سیستمی که بیشتر بر پرورش روحیه کنجکاوی، افزایش قدرت خلاقیت و توانایی تحلیل تاکید داشته باشد، سیستمی که نگاه بالا به پائین و دیکتاتور مابانه برای کنترل این نسل نداشته باشد و به پرورش شخصیت این نسل از طریق احترام به استقلال شخصی آن ها احترام بگذارد، سیستمی که نتیجه آن بوجود آمدن مدارسی باشد که دیدگاهش نسبت به سواد با مدارس قرن بیستمی متفاوت باشد.
گزارش : حسین زیاری
کد مطلب: 69955
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *