خشونت خانگی، شاید تنها صفتی در زمره «خانگی» ها باشد که هم به تازگی شنیده می شود و هم مذموم است. تا به حال کلماتی مانند ترشی خانگی، غذای خانگی، سبزی خانگی و... را شنیده اید. خانگی هایی که برای جلب توجه این نام را به خود گرفته اند، چراکه «خانه» محیط امن و آرامش و سلامت خانواده را تامین می کند. راه سلامتی اعضای خانواده دقیقا از خانه می گذرد. اما در این میان لفظی به تازگی به گوش می رسد که چندان آشنا نیست. «خشونت خانگی» اصطلاحی است که از سوی گروهی از مردان و زنان مطرح می شود. ایران، عضو جدید کمیته اجرایی تدوین مقررات خشونت علیه زنان سازمان ملل است. اما آیا گامی در راستای کاهش خشونت علیه زنان ایرانی یا بهتر بگویم زنان در کل جهان برداشته است؟ باید دید این عضویت چه کمکی به زنانی خواهد کرد که توان و آگاهی از حقوق از دست رفته خود را ندارند. عضویتی فرمالیته یا عضویتی متعهدانه!؟
پدیده خشونت خانگی نه تنها در ایران بلکه در جهان مورد توجه جامعه شناسان قرار گرفته است. طبق آمار جهانی در هر 18 ثانیه در جهان یک زن می میرد. 30تا35 درصد زنان آمریکایی توسط شوهرانشان مورد خشونت قرار می گیرند و 15 تا 25 درصد آن ها در دوران بارداری مورد ضرب و شتم قرار می گیرند. در شیلی 63 درصد زنان مورد هجوم این پدیده شوم هستند. در هند 41 درصد زنان و در بنگلادش 50 درصد از زنان توسط مردان به قتل می رسند... و اما در ایران، متاسفانه آمار دقیقی از این پدیده شوم وجود ندارد.
پدیده خشونت خانگی وسعتی به اندازه گستردگی کل تاریخ دارد. اما پرداختن به این پدیده در ایران موضوع جدیدی است و پیگیری این موضوع از طریق رسانه ها نشان از اهمیت و تاثیر آن در چرخه زیست اجتماعی دارد.
آنچه در این میان ذهن ها را درگیر می کند سوالاتی است که فهمیدن آن بحث تبعیض جنسیت، زن و جنس دوم بودنش را پررنگ می کند. آیا فقط ضرب و شتم جزء خشونت خانگی است؟ چرا خشونت خانگی پدیده ای پنهان است؟ چرا در ایران آمار دقیقی از خشونت خانگی نیست؟
افکار سنتی مردسالارانه را شاید بتوان دلیلی برای نبودن آمار دقیقی از این پدیده ناخوشایند در جامعه دانست. این افکار، خشونت را جزء طبیعت و عضو جدایی ناپذیر سرشت مردان می دانند و با ضرب المثل «زن با لباس سفید به خانه شوهر می رود و با کفن از خانه شوهر خارج می شود» مهری بر لب زنان زده و آنها را مجاب به سکوت می کنند تا هر نوع خشونت خانگی را بپذیرند و دم نزنند تا زمان مرگ!
خشونت خانگی علیه زنان، تنها به کتک کاری و ضرب و شتم ختم نمی شود بلکه با توجه به فرهنگها و سنت ها در هر کشوری تغییر شکل می دهد و به دو گونه جسمی و روحی ظهور می کند. خشونت فیزیکی، شیوه های آزار و اذیت جسمانی به صورت کتک زدن، کشیدن مو و سوزاندن و هل دادن را در بر می گیرد و خشونت روانی شامل تهدید به آزار یا کشتن، فحش و دشنام دادن؛ ممنوعیت ملاقات با آشنایان و زندانی کردن در منزل را شامل می شود.
خشونت خانگی فقط کتک زدن نیست
دکتر مجید ابهری آسیب شناس و متخصص علوم رفتاری در مورد خشونت خانگی به "مردم سالاری" می گوید: «رفتارهای فردی و اجتماعی افراد تابعی از شرایط محیطی است. شرایط محیطی از جمله گرانی و ترافیک، فقدان توانایی کنترل پرخاشگری، پایین آمدن آستانه تحمل، فراموش کردن فرهنگ عذر خواهی در جامعه، بی سامانی خانوادگی از نظر تربیتی به خاطر هجوم شبکه های ماهواره ای با هدفگیری بنیان خانواده در کنار ضعف ارزش های اخلاقی و کمرنگ شدن مبانی معنوی از جمله عواملی هستند که باعث بروز خشونت در خانواده می شود.»
دکتر ابهری در ادامه گفت: «خشونت خانگی در کنار کمرنگ بودن آموزش مهارت برقراری ارتباط و تفاهم در حل مشکلات در خانواده موجب تشدید این عوامل شده و آثاری همچون درگیری کلامی و فیزیکی در خانواده را در پی داشته است.» وی با اشاره به اینکه اولین قربانیان خشونت خانگی فرزندان هستند و هر چه فرزندان در سنین پایین تر باشند آسیب بیشتری می بینند و اعصاب و روان آنها بیشتر و بیشتر تخریب می گردد اظهار کرد: «خشونت خانگی تنها کتک کاری و ضرب و جرح نیست. در این میان فریاد زدن و پر خاشگری و استفاده از الفاظ زشت و رکیک، دشنام دادن و محروم کردن خانواده از نشاط و تفریح سالم در ردیف خشونت های خانگی قرار می گیرد. با توجه به عوامل عنوان شده رسانه ها از جمله عوامل تاثیرگذار هستند که می تواند به کمک صیانت خانواده آمده و مهارت زندگی کردن را آموزش بدهند تا این پدیده و آسیب در جامعه کاهش پیدا کند.»
رابطه خشونت خانگی و تحصیلات زنان
دکتر نرگس محمدی جامعه شناس نیز معتقد است رابطه مستقیمی بین میزان خشونت خانگی و تحصیلات زنان وجود دارد. هر میزان تحصیلات زنان بالاتر باشد به همان میزان از حق و حقوق خود آگاهتر هستند. زن امروز، سکوت زن دیروز را نمی پذیرد و اعتقادی به سوختن و ساختن به قیمت نابودی خویش ندارد. او خواستار برقراری رابطه اجتماعی و برقراری ارتباط در سطح ملی و بین الملل است. خانم محمدی یکی از دلایل پررنگ سکوت زن قدیمی و بساز و بسوز بودنش شرایط اقتصادی بیان می کند و می گویید: زن در گذشته به لحاظ مادی وابسته به همسر خود بود این وابستگی دلیلی بر سکوت او بود. زن امروز به لحاظ مادی کمتر وابستگی مادی دارد. البته این مسئله شاید دلیلی اصلی نباشد اما دلیل پررنگی است که زن دیروز صدایش در آمده است.
دکتر محمدی در پاسخ به این سوال که خشونت خانگی بیشتر در چه خانواده های دیده می شود بیان کرد: «یکی از مهمترین عوامل، مشاجرات والدین در زندگی کودکی است که شاهد و ناظر روابط تلخ والدینش بوده و این افکار متاسفانه ریشه در کودکی فرد دارد. اینگونه خشونت ها برای فرزندان تاثیرات ناگواری می گذارد. یکی از این تاثیرات بادوام بودن خشونت خانگی در طول تاریخ را نشان می دهد.
خانم محمدی بهترین راه حل برای مبارزه با خشونت علیه زنان را فرهنگ سازی بیان کرد و افزود: «در جامعه نگاه به زن، به عنوان موجودی ارزشمند به نظر می رسد کمتر مورد توجه بوده است. نباید به او را به عنوان جنس دوم نگاه کرد.« وی در ادامه از خانه های امنی سخن گفت که در کشورهای دیگر برای مبارزه با این پدیده ساخته شده است آن را راه حل مناسب دیگری در راستایی کاهش این آسیب قدیمی دانست.
گزارش : محبوبه اشرفی پیمان