; ?>; ?> دل‌نوشته‌ای برای همیشه استاد ؛ پروفسور کاظم معتمدنژاد - مردم سالاری آنلاين
۳
جمعه ۱۰ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۲۱:۱۱

دل‌نوشته‌ای برای همیشه استاد ؛ پروفسور کاظم معتمدنژاد

دل‌نوشته‌ای برای همیشه استاد ؛ پروفسور کاظم معتمدنژاد
تو را گفتم فروزان شو که اندر شعله‌ات سوزم
کجا با سوز هجر تو، توان سوختن دارم
از روز ۳۰ اردیبهشت ۹۲ که به بهانه شرکت در مراسم رونمایی از«سردیس» استاد و دیدن چهره امیدبخشش، با شوق و ذوق به فرهنگسرای رسانه رفتم و در آنجا اعلام شد که به علت نامساعد بودن شرایط جسمی ایشان، این مراسم بدون حضورشان برگزار می‌شود، تا امروز که خبر تکان‌دهنده به اغما رفتن ایشان را شنیدم، آرام و قرار از سرزمین وجودم رخت بر بسته است و همچون دیگر علاقمندان و ارادتمندان استاد احساس نگران‌کننده‌ای سخت آزارم می‌دهد.
تاریخ با تحول معنی می‌یابد و بارزترین و باشکوه‌ترین وجه آن نیز تحول تکامل انسان است. هویت انسان در حرکت‌ها و قدم‌های کوتاه و بلندی است که بر می‌دارد. منحنی سیر تحول و قدم‌های برداشته‌شده پرفسور کاظم معتمدنژاد، تاریخ حرکت پرپیچ‌و‌تاب ارتباطات و روزنامه‌نگاری را در این مرزوبوم رقم زده است.
با الهام از سخنان اساتید و بزرگان ارتباطات در هفتم دی‌ماه ۱۳۸۳ در مراسمی که به مناسبت بیستمین سال شکل‌گیری دانشگاه علامه‌طباطبائی برگزار شده بود و همایش بزرگداشت دکتر معتمدنژاد و سخنان اساتید و بزرگان ارتباطات در ۳۰ اردیبهشت‌ ۱۳۹۲ در مراسم رونمائی از«سردیس» دکتر در فرهنگسرای رسانه، عرض می‌کنم که آنچه در مسیر تحول ارتباطات و روزنامه‌نگاری در کشور پدید آمده، نه به دویدن پادوهایی بوده است که تب‌و‌تاب داشتن، آنان را عرق‌ریزان و شتابان به آنجایی که سامانی نیست و به شلوغی سر بی‌سامان رهنمون شدند، و نه به بی‌اندیشگی آنانی که چشم و گوش و پای بیرونشان، بی‌عشقی به سامان حقیقی، آنان را محروم از چشم وگوش و پای درونشان نموده است، بلکه و بالاخص در کشور عزیزمان ایران به همت بزرگمردانی چون پروفسور کاظم معتمدنژاد فراهم شده است که گل‌افشانی و در انداختن طرحی نو را در مسلک عشق آموخته و بی‌وقفه‌ای از موانع، با پشتوانه‌ای از علم، تقوی و پشتکار، حرکت را معنا کرده و بدان شتابی بخشیده است که هم به دیده دل و با اندیشه‌ای ژرف و هم به دیده عین و از رهگذر تحقیق و بررسی توان نظر بدان میسر است که چگونه با آگاه شدن و آگاهی بخشیدن و درایت و صبر و استواری، کاروان کهن مسافران ارتباطات را با همراهان و پیشگامان این حرکت کشیده و آن را سر بر شانه کهکشان کوتبرگ و امواج از فاصله ۱۳۴۰ که بورسیه ادامه تحصیل در رشته روزنامه‌نگاری را اخذ کرد تا به امروز به رشد و حرکت، هدایت کرده است.
روستازاده‌ای، در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۱۳ در روستای«مود» از توابع بیرجند و در خانواده‌ای کشاورز چشم به جهان می‌گشاید و از مدرسه همین روستا به دبیرستان شوکتیه بیرجند و دبیرستان مروی تهران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را سپری می‌کند و در سال ۱۳۳۶ از رشته قضایی دانشکده حقوق و علوم‌سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران لیسانس و در سال ۱۳۳۹ از همین دانشکده دکترای حقوق قضایی را اخذ می‌نماید و همزمان عضو هیات‌ تحریریه کیهان و مدیریت گروه اخبار و مقالات خارجی روزنامه کیهان را عهده‌دار می‌شود. همین مسوولیت او را به ارتباطات و روزنامه‌نگاری پیوند می‌دهد و با اخذ بورسیه، دکترای تخصصی روزنامه‌نگاری را از انستیتوی روزنامه‌نگاری و دکترای علوم‌سیاسی را از دانشکده حقوق دانشگاه پاریس اخذ می‌کند و در فاصله ۱۳۵۵-۱۳۴۶ معاونت آموزشی دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی را برعهده می‌گیرد و بار سنگین تحول ارتباطات و روزنامه‌نگاری ایران و تربیت
حقیر سال 1383 در مر اسم تجلیل از پروفسور معتمد‌نژاد به هنگام اهدای تندیس یادبود انجمن روابط عمومی ایران به استاد اعلام کردم: مهمترین پیام 45 سال فعالیت (تا آن زمان اکنون 55 سال) دکتر معتمدنژاد در ارتباطات کشور، نهادسازی و نهادینه کردن امور ارتباطات است. هرکس ارادتی دارد به دکتر معتمد‌نژاد نهادهای مدنی ارتباطی کشور را تقویت کند و امور ارتباطات را از دولت منتزع و به این نهادها بسپرد
چند نسل متخصص این رشته را تا به امروز با افتخار بر دوش دارد. استاد فرید قاسمی استاد حافظه روزنامه‌نگاری ایران در اثری به نام «سال‌نگاری زندگی استاد» مستند و زیبا این تلاش را مسوولانه نگاشته است.
دکتر محسنیان راد یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های دکتر معتمد‌نژاد را «استقلال حرفه‌ای پیام‌آفرینان مطبوعات» و بردباری را مهمترین خصلت ایشان می‌داند. دکتر نعیم بدیعی وسواس علمی دکتر معتمدنژاد را مثال‌زدنی می‌نامد. دکتر هادی خانیکی، جمع میان«پردانی و فروتنی»، «پرکاری و نوآوری»، «گذشته و آینده»، «آرمان‌گرایی و واقع‌بینی» و «علم و ادب» را از ویژگی‌های دکتر معتمدنژاد می‌شمارد و عنوان «پدر علوم ارتباطات ایران» را برای دکتر معتمدنژاد عنوانی جامع می‌داند و معتقد است که این عنوان مقوله‌های مختلف ارتباطات از جمله مبحث ارتباطات و توسعه را نیز شامل می‌شود. او می‌گوید: استادان بزرگ دیگری در ایران چون مرحوم دکتر علی اسدی و محروم دکتر مجیدتهرانیان در سال‌های پیش از انقلاب‌اسلامی به این مقوله ارتباطات توسعه اهتمام ورزیده‌اند، اما پی‌گیری، تعمیق و گسترش حوزه مطالعات توسعه‌ای در ارتباطات، بی‌شک وامدار دکتر معتمدنژاد است.
با دکتر هادی خانیکی هم احساسم که شاگردی دکتر معتمد‌نژاد، هم آموختن دانش است و هم دستیابی به بینش، بدون هیچ مبالغه‌ای می‌توان با بینش، منش و سلوک دکتر معتمد‌نژاد چهره مطلوب و موثر یک استاد را ترسیم کرد.
دکتر معتمد‌نژاد نمونه‌ای از «بزرگ فکر کردن» و «کوچک آغاز کردن» در جامعه ماست که با کمترین ادعا، بزرگترین کارها را در حوزه فعالیتش انجام داد.
دکتر یونس شکرخواه با قوت می‌گوید که دکتر معتمد‌نژاد در بحث‌های مرتبط با ایجاد تمایز میان جامعه اطلاعاتی و جامعه معرفتی پیشتاز بوده است.
دکتر نجفقلی حبیبی از روسای پیشین دانشگاه علامه طباطبایی، تفکر و منش دکتر معتمد‌نژاد را عاملی برای ترویج نیکویی‌ها و کرامت انسانی می‌داند و معتقد است که او عمرش را به جای انباشتن ثروت، وقف توسعه علم نموده و در این راه فراوان زحمت کشیده است.
دکتر حبیبی شهادت می‌دهد که در دوره ریاستش بردانشگاه علامه، دکتر معتمد‌نژاد را از نظر سلامت نفس، خیرخواهی، توسعه علمی دانشگاه، ارتقای سطح علمی دانشجویان و تربیت نیروی انسانی کارآمد، استاد شایسته‌ای یافته است.
سخن در این وادی فراوان است و من از دلتنگی و دل‌نگرانی یک از هزار را گفتم تا بگویم که باید نگران بود: ما چو شاگرد و جهان مکتب و عشق‌ تو ادیب- هجرو وصل‌تو بود، شنبه‌ و آدینه‌ ما!
حقیر سال ۱۳۸۳ در مر اسم تجلیل از پروفسور معتمد‌نژاد به هنگام اهدای تندیس یادبود انجمن روابط عمومی ایران به استاد اعلام کردم: مهمترین پیام ۴۵ سال فعالیت (تا آن زمان اکنون ۵۵ سال) دکتر معتمدنژاد در ارتباطات کشور، نهادسازی و نهادینه کردن امور ارتباطات است. هرکس ارادتی دارد به دکتر معتمد‌نژاد نهادهای مدنی ارتباطی کشور را تقویت کند و امور ارتباطات را از دولت منتزع و به این نهادها بسپرد.
سخن در مورد دکتر معتمد‌نژاد آنقدر گسترده است که لجام قلم را نگهداشتن نتوان، اما برای پرهیز از شبهه هرگونه استفاده ابزاری از دکتر، خاضعانه قلم را بر زمین می‌گذارم و با تمام وجود آرزو می‌کنم بازهم دکتر چشم بگشاید و با ما سخن بگوید.
سالها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب
لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندریمن
میرزابابا مطهری نژاد
کد مطلب: 32033
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *