گروه سياسي- حميد شهرياري: اين براي چندمين بار است که کشور تازه تاسيس امارات عربي متحده ادعا مي کند که جزاير سه گانه تنب کوچک، تنب بزرگ و بوموسو جزئي از سرزمين اين امارت است و ايران آنرا اشغال کرده است!!
به گزارش
مردم سالاری آنلاین ،براي بررسي اينکه چرا اعراب قصد تحريف تاريخ و وارونه جلوه دادن قدرت بلامنازع ايران در طول هزاران سال گذشته بر خليج فارس را داشته و دارند، بايد نگاهي به تاريخ قدرت ايران در سالهاي متمادي در عرصه جهاني انداخت. ايرانيان هميشه و همواره بربلنداي تاريخ بشر ايستاده اند و هميشه در برهههاي حساس بشريت جزء تاثيرگذاران بودهاند. اينکه ايرانيان همواره بر تمدن بشري خدايي کرده اند و بشر به فرهنگ و قدرت ايرانيان مي بالد، جزيي انکار ناپذير از تاريخ جهاني است که همواره حتي دولتهاي بزرگي مانند بيزانس و روم در اروپا به نقش پارسيان در بشريت رشک بردهاند. حال چه شده که در روزگاري که منطقه خاورميانه انبار باروت است و ايران در گيرو دار ديپلماسي و ميدان محور مقاومت است، اعراب باديه نشين به دنبال زخم زدن بر پيکر ايرانيان هستند.
تاريخ بشريت مديون ايرانيان است
تاريخ خليج هميشه فارس به حضور هخامنشيان در اين آبراه و سرزمين کهن باز مي گردد، دقيقا زمانيکه کمبوجيه براي فتح مصر با لشکري از سربازان خود به سمت رود نيل حرکت کرد و حتي بزرگترين يادگاري که از خود بر جاي گذاشت، کانال سوئز بود که يکي از نمادهاي امروز وطن پرستي اعراب محسوب مي شود.
ايرانيان همواره يکه تاز خليج نيلگون فارس بودند و در تمامي اسناد برجامانده از دورههاي گذشته از زمان هخامنشيان تاکنون بر حکمراني ايرانيان بر اين پهنه آبي مهم جهاني تاکيد شده است.
حاکميت ايران بر جزاير ابوموسي، تنب بزرگ و تنب کوچک ريشه در دوره امپراطوريهاي عيلامي، ماد، هخامنشي، اشکاني و ساساني دارد. در اين دوران نظم و امنيت ايراني بر سراسر اين پهنه آبي خليج فارس و جزاير آن حکمفرما بود. جزاير سهگانه در سال 1908 به طور کامل تحت اشغال بريتانيا به عنوان قيم رسمي امارات متصالحه در آمد اما تا سال 1971 هيچ کدام از دولتهاي ايران اين اشغال را قبول نداشته و بوموسو به همراه تنب بزرگ و کوچک در تقسيمات کشوري ايران قرار داشتند.
بعد از آن در برهههاي مختلف در تاريخ فارس، اين ايرانيان بودند که همواره با اشغالگران خليج فارس به مبارزه پرداختند و آنها را از منطقه بيرون کردند. بطور مثال در زمان رقابت ميان سه کشور انگلستان، اسپانيا و پرتغال براي تسخير، تصاحب و کشف سرزمينهاي جديد، اين پرتغاليها بودند که وارد جزيرههاي ايراني شدند و حتي بندر گمبرون را اشغال کردند ولي اين شاه عباس صفوي بود که انگليسيها را دست نشانده ايرانيها کرد و از آنها توپ و تجهيزات جديد گرفت و در عملياتي موفقيت آميز پرتغاليها براي هميشه از خليج فارس بيرون کرد به شکلي که آنها حتي تا سواحل کنيا عقب نشيني کردند و ايران تا مدتهاي مديد حاکم بلامنازع خليج فارس بود.
حضور انگلستان در خليج فارس
پس از اشغال هند توسط انگلستان، دولت استعماگر بريتانيا به اين فکر افتاد که براي عدم تکرار داستان نادرشاه افشار به هر طرقي که شده است دولت مرکزي ايران را تضعيف کند و حتي خط امني ميان سرزمينهاي مستعمره خود با ايران ترسيم کند که از ان جمله مي توان به جدايي افغانستان و معاهده هرات اشاره کرد. اين تفکر در ميان انگليسيها در خليج فارس از زماني پر رنگ شد که اولين چاه نفت در مسجدسليمان کشف شد و اين کشور پير استعمارگر تمامي هم و غم خود را براي چپاول کشورهاي پر از گنج نفت در خاورميانه گذاشت.
به همين دليل به هر روش و طريقي دست زد تا بتواند بخشي از سرزمينهاي منتهي و مشرف به سواحل خليج فارس که گمان مي رفت داراي نفت فراواني باشد را تصاحب کند.
در همين راستا سعي کرد که در سه جزيره تنب کوچک، تنب بزرگ و بوموسو نيروهاي نظامي خود را پياده کند تا به بهانه استفاده از خاک سرخ آن منطقه، اشراف کافي به خليج فارس که در زمان پرتغاليها نظر بر اين بود که هر که بر سه آبراه عدن، هرمز و مالاکا تسلط يابد، اقتصاد جهاني در دستان وي خواهد بود، داشته باشد.
اين نيروهاي نظامي انگلستان پس از ملي شدن صنعت نفت در ايران ديگر قصد خروج از جزاير سه گانه را نداشتند و اما ايران اصرار داشت که اين جزاير ايراني هستند و بايد در اختيار نيروهاي ايراني قراربگيرد، به همين دليل شرطي مهم گذاشتند و گفتند که بايد استان بحرين از ايران جدا شده و به کشوري مستقل تبديل شود تا جزاير سه گانه به ايران بازگردد.
در سال 1971 پس از توافق ايران و بريتانيا و پيش از خروج نيروهاي نظامي انگليس از منطقه و تأسيس کشور امارات متحده عربي، بوموسو به همراه تنب بزرگ و تنب کوچک پس از نزديک به 70 سال شکايتهاي مداوم دولت ايران عليه اشغالگري انگليس سرانجام به ايران بازگردانده شد.
در يک رفراندوم فرمايشي بحرين از ايران جدا شد و استقلال گرفت و دقيق دو روز قبل از استقلال امارات عربي متحده، ايرانيان در جزاير سه گانه حاضر شدند و پرچم ايران را در اين سه جزيره برافراشتند.
ادعاي مالکيت امارات برجزاير سه گانه
پس از آن همواره حاکم شارجه که توافقنامه با ايران را امضا کرده بود، از حضور ايران در اين سه جزيره راضي بود.
يکي از مواردي که رژيم بعث عراق همواره از دلايل تجاوز خود به ايران در سال 59 ذکر مي کند، دفاع از حاکميت اين دولت متحده باديه نشين عرب بر جزاير سه گانه بوده است و به همين دليل نيز از آنها همواره طلب ميلياردها دلار کمک مالي براي تامين هزينههاي جنگ عليه ايران کرده و اين شيوخ عربي نيز به صدام براي اين کار کمک کرده اند.حتي کويت، بحرين، عربستان، اردن و امارات چند هزار دلار براي تامين تسليحات رژيم بعث به صدام هدايايي نظامي تقديم مي کرد يا نيروهاي آمريکايي و فرامنطقه اي براي تامين امنيت آبراه استراتژيک هرمز اقدام به احداث پايگاههاي نظامي در قطر، بحرين و فرانسه در امارات عربي متحده کرده است.
در سال 1992 و پس از خاتمه جنگ خليج فارس، امارات متحده عربي بر خلاف نظر شيخ شارجه و تفاهمنامه 1971 شارجه با ايران در خصوص ابوموسي، اقدام به طرح ادعاهاي مالکيت بر جزاير سهگانه کرد. اين اقدام واکنش دولت ايران را برانگيخت. از آن زمان تاکنون امارات بارها اين ادعا را تکرار کرده است.
با طرح اين ادعاها، مرحوم آيت الله اکبر هاشمي رفسنجاني که در آن زمان رئيس جمهوري ايران بود، در خطبههاي نماز جمعه 4 دي 1371 خطاب به شوراي همکاري حاشيه خليج فارس و هم پيمانان غربي آنان گفت: براي جداسازي جزاير سه گانه از ايران بايد از درياي خون گذشت!
اين جمله تاريخي هاشمي رفسنجاني که بعد از جنگ ايران و عراق هم بود به اعراب نشان داد ايرانيها فارغ از ديدگاههاي سياسي در داخل کشور و عليرغم فشارهاي اقتصادي بعد از جنگ، در صورت تعدي به خاک کشورشان متحد مي شود و بدون توجه به اينکه چه کساني حکومت مي کنند، اساسا سرنوشتي بجز مرگ، در انتظار سربازان کشوري نيست که بخواهد قسمتي از خاک ايران را جدا کنند.
ايرانيان همواره نشان داده اند که با هر متجاوزي به هر نقطه از سرزمين ايران بطور خشن و ويران کننده اي پاسخ سنگين خواهند داد، اينکه اعراب ادعا کنند که بايد بر آبهاي نيلگون فارس نام جعلي خليج را بگذارند يا اينکه بخواهند منافع ملي ايران را در هر نقطه اي از کره خاکي مورد تعرض قرار دهند، ايران منفعلانه با آنها بر سر ميز مذاکره خواهد نشست، کاملا در اشتباه هستند.
ايرانيان با هر نژاد، رنگ، قوم، قبيله، زبان و فرهنگ به خاک وطنش تعصب دارد و حتي حاضر نيست يک وجب از سرزمينش را به هر دليلي تقديم ديگران کند. ايرانيان انسانهايي هستند که حتي اگر در منگنه و فشار بيشتري قرار گيرند، متعصبانه تر رفتار کرده و دشمن را پشيمان مي کنند.
توصيه مي کنيم اعراب بجاي اينکه در ميان آب گل آلود دعواي ايران و غده سرطاني منطقه، بخواهند با همراه کردن روسيه، چين و کشورهاي اروپايي کيسه اي براي خود بدوزند و فکر مي کنند که مي توانند بحراني جديد براي دولت تازه تشکيل شده اصلاح طلب ايران، ايجاد کنند، خوابي آشفته است که هرگز تعبير نخواهد شد.
کافي است حکم جهادي داده شود تا صدها و هزاران نيروي بسيجي و نظامي ايران آمادگي داشته باشند که براي برقراري امنيت در جاي جاي سرزمين ايران به آنجا مهاجرت کرده و قدرت خود را به نمايش گذارند که در آن زمان براي کشورهاي عرب و خوش رقصان آنها در اروپا، چين و روسيه مشخص خواهد شد که دل به نفت اين منطقه نبندند، زيرا اين ايران است که در طول تاريخ صاحب منطقه بوده و در آينده نيز خواهد بود.