گروه سياسي- رحمان زين الدين: انقلاب اسلامي در زماني رخ داد که پهلوي دوم روياهاي بزرگي را در سر ميپروراند اما به اين موضوع فکر نميکرد که بذري که خود در سالهاي پيشين کاشته (28مرداد و ورود آمريکا به ايران) باد درو ميکند.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین ،امام خميني (ره) در سال 42 به پهلوي اخطار کرد که دست از کارهايي که باعث تسلط بيگانيگان برکشور ميشود بپرهيزد و وي را زنهار ميداد که خط پدر و پادشاهان سلف خويش از جمله امراي بي کفايت قاجار را پيش نگيرد. اما پادشاه ايران گوشش به اين حرفها بدهکار نبود و نخواست از نفوذ بيگانگان در کشور جلوگيري کند حتي به شکلي که تبديل به بزرگترين حامي مالي جمهوري خواهان آمريکا و پرحاشيه ترين رييس جمهوري اين کشور يعني نيکسون شد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي اين بزرگاني همچون شهداي بهشتي، باهنر، رجايي، مطهري و مرحومان شريعتي،هاشمي و بازرگان و ديگران بودند که انقلاب اسلامي را پايه گذاري کردند و به دست آيندگان سپردند.
در اين سالهاي طولاني فراز و نشيبهاي فراواني در عرصه سياسي، ديپلماسي، فرهنگي اجتماعي کشور رخ داد. بخصوص پس از ارتحال رهبر کبير انقلاب اسلامي در ارکان حکومت تغييرات گستردهاي رخ داد که برخي از نهادها صاحب قدرتي بلامنازع شدند و تقريبا تمامي جنبههاي حکومت را در دست گرفتند.اين قدرت در برخي از موارد از جمله در افزايش قدرت دفاعي موثر و مفيد بود اما در برخي از موارد ديگر مانند صنعت و اقتصاد کشور باعث ضربههاي فراواني به زندگي مستقيم مردم شد که امروز آنرا در موضوعات مختلف جامعه بخصوص دهکهاي پايين مشاهده ميکنيم. امام خميني (ره) وقتي چهره جمهوري اسلامي را ترسيم ميکرد بر روي مستضعفان و پابرهنگان تاکيد فراوان داشت و انقلاب را براي مردم يعني ولي نعمتان آن ميدانست. اما امروز در مسايل مختلف سياست داخلي، اقتصادي و سياست خارجي و دقيقا با موضوعاتي که مستقيم بازدگي مردم ارتباط دارد، دست به گريبان است.
سياست دولت در ديپلماسي
دولت کنوني برخلاف دولت قبل مذاکرات را با کشورهاي خارجي به بن بست کشانده و به بهانه اينکه ما همه چيز را به مذاکرات گره نزده ايم آنرا تعطيل کرده است، درحاليکه براساس نظر رهبر انقلاب مذاکرات بايد باشد اما مسايل داخلي را نبايد به سياست خارجي گره زد. درحاليکه سياست خارجي ايران در خواب بسر ميبرد و بطور کامل تعامل با جهان دچار نقصان شده و با چند کشور محدود از جمله چين و روسيه ارتباط ندارد. اين موضوع را به آينده اي که دوباره ترامپ به عنوان رييس جمهوري آمريکا انتخاب شود، اضافه کنيد و به اين فکر کنيد که دوباره اين رييس جمهوري پيشين ضد ايراني، ساکن کاخ سفيد شود. قطعا سال آينده در چنين روزي سياست خارجي ايران شکستهاي فراواني را تجربه کرده و دنياي سياست جهاني با امروز متفاوت خواهد بود.
سياست اقتصادي
اقتصاد امروز ايران برجامانده از افتخاراتي است که مرحوم عاليخاني در اواخر دهه 40 و اوايل دهه 50 براي ايران برجاي گذاشته است، زيرساختهايي که او براي کشور ايجاد کرد در جنگ تحميلي اقتصاد ايران را از ورشکستگي نجات داد اما اين ميراث امروز مستهلک شده و به فرسايش افتاده است که نمونه آنرا ميتوان در توليد خودرو و محصولات داخلي استراتژيک بخصوص کشاورزي مشاهده ميکنيم که همچنان با دانش 50 سال قبل اداره ميشود و پيشرفتي در اين زمينه بخصوص به دليل کم آبي و تغيير اقليم که کشورما را تحت تاثير قرار داده است، رخ نداده و توليد محصولات کشاورزي بدون ورود حتي يک خط دانش جديد در کشاورزي صورت ميگيرد.
درهاي ضررهاي خودروسازي نيز کشور نيز همچنان برهمان پاشنه ميچرخد و اقتصاد تک محصولي حتي با وجود تحريمهاي قدرتمند بر مدار فروش نفت آن هم با نرخهاي بسيار پايين به کشورهاي ديگر که تنها به دنبال منافع خود هستند ميچرخد.
اقتصاد ورشکسته ايران هر زور نحيف تر و رنجورتر ميشود اما هيچکس صداي مردم را که زير چرخهاي اقتصاد زنگ زده در حال خرد شدن نميشنود. بجاي آنکه تماميت خواهان اشتباهات مديريتي خود را در سالهاي دولت نهم و دهم بپزيرند و به دنبال جبران آن به نفع مردم باشند سياست افزايش سن بازنشستگي را مصوب ميکنند تا دست در جيب مردم بي پناه ببرند.
سياست داخلي
در بعد سياست داخلي نيز در سالهاي اخير به سمت حذف کسانيکه که دانش و تخصص مفيدي براي کشور دارند به دليل اينکه با ما نيستند در پيش گرفته شده است. مصداق آن اين روزهايي است که نتايج نهايي تاييد صلاحيتها اعلام شده اما متاسفانه خبري از تاييد صلاحيت افرادي که ميتوانستند براي کشور مفيد به فايده باشند نيست، اما در عوض کساني تاييد صلاحيت شدند که طي سالهاي اخير تنها براي کشور ضررهاي مادي و معنوي فراواني به جا گذاشته اند. افرادي تاييد شدند که حتي در نگارش يک خط قانون از روي دست ديگران غلط املايي دارند و چندين بار مصوبات آنها مسير راهروهاي مجلس تا شوراي نگهبان و بلعکس را طي کرده است و براي کشور و مردم هزينههاي فراواني برجاي گذاشتهاند. همانهايي تاييد صلاحيت شدند که افتخارات!!! چاي دبش را در پرونده پرستاره خود دارند(ساداتي نژاد) اما از فشار افکار عموميترسيدند و انصراف دادند.
در مجلس خبرگان هم ديديم که خالص سازي حتي به يک يا دو نفر از خوديها نيز رحم نکرد و هرکس که مخالف من است را از دم تيغ گذراند، چون ايران کشور حزب اللهيها است. ديروز چهل و پنجمين سالروز پيروزي انقلاب اسلامي را جشن گرفتيم. روز اول با امامذ (ره) بيعت کرديم که براساس ارکان رکين انقلاب، يعني استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي همراه و همدلش باشيم.
اورا مقتدا بدانيم خود را مريد و براي آينده کشور در پرتو حکومت عدل علي (ع) به سمت احياي انقلاب مهدي (عج) حرکت کنيم، اما امروز در ميانه راه اين قطاري که از ابتداي انقلاب با جوش و خروش ملت و دانشمندان و متفکران اسلامي و غير اسلامي اما وطن دوست همچون آيت الله بهشتي، دکتر علي شريعتي و دکتر مرتضي مطهري بر ريل آينده در حال حرکت بود، در چندين ايستگاه توقف داشت و کسانيکه در ابتدا با اغماض بر اين مرکب سوار شده بودند، مسند را بدست گرفته در حال پياده کردن صاحبان اصلي هستند، حتي به بهانه فرسودگي، برخي از واگنهاي قطار جدا کرده (سياست خارجي تعطيل است) و به همين بهانه که قطار در حال کوچک شدن است و براي همه جا ندارد تنها خوديها (شاگردان مصباح يزدي) ميتوانند در اين قطار بمانند دست به خالص سازي بزنند. قطعا اين راه قبلا در صدر اسلام تجربه شده است و در همان زمان نيز اين مردم بودند که درنهايت بر در خانه علي(ع) جمع شدند و عباي امير المومنين را بر تن ولي خدا کردند.
بايد دانست، آينده در دستان مردم است به قول حضرت امام(ره) اين مردم اند که ولي نعمتان مان هستند و اگر روزي احساس کنند که کار گره خورده است، بازهم ايام اللههاي ديگري را خلق خواهند کرد.