فرزند معلول که داشته باشی احتمالاً با «مراکز نگهداری از معلولان» آشنایی داری و اگر یکبار گذرت به این مراکز افتاده باشد حتماً صابون مدیریت فشل و البته شهریههای بالای مراکز هم به تنت خورده است. از نارضایتی مراکز بابت دریافت یارانه همراه با تأخیر، واگذاری مجوز مراکز به خودیهای بهزیستی، اجرای طرح نصفه و نیمه بازپسگیری مجوز مراکز از نور چشمیها، سهلانگاری برخی مراکز در نگهداری از معلولان و دهها مشکل ریز و درشت دیگر که بگذریم، «دریافت شهریه با نرخهای متفاوت» از جدیترین مشکلاتی است که خانوادههای دارای فرزند معلول با آن مواجهاند.
مراکز نگهداری با اینکه هزاران فرد دارای معلولیت را در خود جای دادهاند اما همواره به ندرت در معرض بررسی قرار گرفتهاند. اغلب توجهات به مراکز تنها به شهریهها و یارانهها مربوط بوده و اگر آرشیو خبرها را جستوجو کنید خواهید دید سازمان بهزیستی درباره نحوه مدیریت مراکز، بیانظباطی مالی و یا اهمال و خطاهای مشهودشان در نگهداری از معلولان تاکنون حتی یک گزارش هم به جامعه ارائه نداده است. هر جا هم گزارشی از کمکاری مراکز بهویژه شکنجه یا کتک زدن معلولان به بیرون درز کرده رویکرد سازمان همواره تکذیب و خلاف واقع شمردن آن بوده است. بنابراین شاید بیراه نباشد اگر گفته شود دستهایی همواره تلاش دارند تا مراکز نگهداری را در حاشیه امن نگهدارند و با پیشگیری از درز آنچه بر مراکز و در مراکز میگذرد، اموراتشان را چراغ خاموش و پشت پردههای سکوت و مماشات پیش ببرند.
بعبارتی بخش عمده دلایل این همه سال «دوام مراکز در حاشیه امن» را میتوان در انتفاع آن دسته از مدیران و کارکنان سازمان بهزیستی که دارنده مجوز مدیریت این مراکز هستند و همزمان دو جایگاه شغلی و درآمدزایی را احراز کرده و از هر دو جایگاه سود میبرند، جست.
اگرچه قبادیدانا در سالهای ریاست خود در این سازمان با اجرای بخشنامه تعارض منافع، زمینه بازپسگیری مجوز مراکز تحت مدیریت بهزیستی را از مدیران و کارکنان فراهم کرد و عدهای را در دوراهی انتخاب بین پست دولتیشان در بهزیستی یا ادامه مدیریت بر مراکز قرار داد؛ اما ردپای این تعارض همچنان مشهود است و با توجه به صدور بسیاری از مجوزها به نام همسران، فرزندان و اقوام افراد، اثبات این ادعا باید از هزارتویی پیچیده عبور کند.
مسأله دیگری که نمیتوان بر آن چشم بست، وجود ارتباطات معنادار بین افرادی از داخل سازمان با مدیران برخی مراکز است. به این معنا که مدیران مراکز گاهاً درگاههای امنی برای عبور و مرور برخی پولها و رانتها به نفع خواص هستند و طبیعتاً خود نیز از این کسبوکار سود میبرند.
نظارت، شوخی است
یکی از مسئولان سازمان بهزیستی میگوید: ادعای نظارت بر عملکرد مراکز، شوخی است و اصلاً وجود ندارد. وی که نخواست نامش ذکر شود ادامه میدهد: اگر منظور از نظارت بر مراکز، بازدید و نگاهی اجمالی بر روند امور اداری آنهاست باید گفت مراکز مورد نظارت و بررسی بهزیستی قرار دارند اما اگر منظور، بازرسی ذرهبینی همه فعالیتها از جمله نحوه پذیرش، مبلغ شهریه، غذای مددجویان، رعایت اصول بهداشتی، رفتار مددکارانه با افراد، صحت روانی و اخلاقی کارکنان و... باشد بههیچ وجه نظارتی بر مراکز صورت نمیگیرد.
این مسئول با بیان اینکه البته مراکز خوب هم داریم و افراد زیادی هستند که در مراکز دلسوزانه زحمت میکشند؛ بیان میکند: همواره مراکزی هستند که از تعرفه شهریههای اعلام شده از سوی سازمان تخلف میکنند و اگر خانوادهها به ما مراجعه نکنند کسی متوجه این تخلفها نمیشود.
به گفته وی اگرچه در دو سال گذشته تلاشهایی برای شناسایی مراکزی که مجوز آنها در دست کارکنان سازمان بود به عمل آمد اما واقعیت این است که پیگیری ارتباط دارندگان مجوز بسیاری از مراکز با مدیران فعلی سازمان کار سادهای نیست.
این مسئول که بیش از دو دهه سابقه فعالیت در ردههای مختلف سازمان بهزیستی را دارد تأکید میکند: سازمان اگر خواهان نظارت واقعی بر عملکرد مراکز نگهداری از معلولان است باید یک ساختار جدی، متمرکز و باتقوا برای رصد دائمی ایجاد کند.
شهریههای متغیر
ر.الف که مدیر یک مرکز نگهداری از کودکان معلول زیر 14 سال است میگوید: شهریه این مرکز مبلغ دقیقی ندارد و بسته به نوع و شدت معلولیت متفاوت است و مثلاً شهریه یک کودک 12 ساله اتیسم در این مرکز 5 میلیون تومان است.
این مدیر در پاسخ به این پرسش که آیا مراکز در دریافت شهریه، تابع تعرفه یکونیم میلیونی بهزیستی نیستند، میگوید: آنچه بهزیستی اعلام کرده شهریه یارانهای است که الان سهمیه یارانهای ما پر شده و متقاضیان را فقط با شهریه آزاد پذیرش میکنیم.
شهریه ما آزاد است
مدیر یکی دیگر از مراکز نگهداری از بیماران اعصاب و روان نیز شهریه پذیرش بیماران این مرکز را ماهانه شش میلیون تومان اعلام میکند و در پاسخ به اینکه مگر شهریه مراکز طبق تعرفه بهزیستی نباید یکونیم میلیون تومان باشد، میگوید: آن تعرفه، تعرفه همراه با یارانه بهزیستی است که محدود است و خیلی زود پر میشود. او ادامه میدهد: در حالحاضر سهمیه یارانهای مرکز ما پر است و فقط با شهریه آزاد پذیرش داریم و شهریه بر عهده خانواده است.
ارزش افزودهی ابهام
تعرفهای که مسئولان بهزیستی برای «هزینه نگهداری معلول» اعلام میکنند تعرفه همراه با یارانه دولتی است که ظاهراً شامل تعداد زیادی از معلولان ساکن در مراکز میشود. طبق این تعرفه تمام یا بخش زیادی از شهریه نگهداری فرد معلول توسط بهزیستی به مرکز نگهداری پرداخت میشود و خانوادهها در تأمین آن یا سهمی ندارند یا سهمشان بسیار اندک است.
اما از آنجا که آمار معلولان تحت مراقبت در مراکز و تعداد مشمولین یارانه معمولاً دقیق و بهروز اعلام نمیشود، فضای مبهمی بهوجود میآید که مراکز به لطف آن میتوانند رقمهای متفاوتی از خانوادهها دریافت کنند.
بسیاری از مراکز با توسل به بهانه تکمیل ظرفیت پذیرش یارانهای، از پذیرش معلولان با تعرفه بهزیستی سرباز میزنند و بهزیستی در قبال این تخلفات، نه تعداد دقیق سهمیه پذیرش یارانهای مراکز را اعلام میکند و نه مبلغ شهریه آزاد و بدون یارانه را.
بنابراین وقتی مرکزی ادعا میکند سهمیه یارانهایاش تکمیل شده هیچ مرجعی برای استعلام وجود ندارد مگر همان بهزیستی که سالهاست با عدم اطلاعرسانی دقیق، این فضا را غبارآلود نگاهداشته است.
44 هزار سکوت حیثیتی
محمد نفریه، معاون سابق توانبخشی بهزیستی کشور سال گذشته سهم مشارکت خانوادهها برای مراکز نگهداری شبانهروزی درجه یک را ۷۱۰ هزار تومان و مراکز نگهداری درجه دو را ۶۶۵ هزار تومان اعلام کرده و گفته بود: سهم مشارکت خانوادهها در مراکز روزانه و حرفهآموزی درجه یک ۳۱۰، درجه دو ۲۶۷ و مراکز روزانه اتیسم ۳۱۰ هزار تومان است.
رئیس سابق سازمان بهزیستی کشور هم در سال 98 به رسانهها گفته بود: این سازمان در سراسر کشور 44 هزار مرکز را تحت مدیریت خود دارد که به جز مهدهای کودک و مراکز ترک اعتیاد، باقی مراکز به نگهداری دائمی و مقطعی افراد دارای معلولیت، کودکان بیسرپرست، سالمندان و ... گروههای هدف بهزیستی اشتغال دارند.
طبق اظهارات قبادیدانا 47 هزار نفر در این مراکز تحت مراقبت و نگهداری قرار داشتهاند که 39 هزار نفرشان مشمول یارانه بوده و تا آن روز شهریه آزاد شاملشان نمیشده است.
با استناد به گفتههای قبادیدانا و نفریه از 47 هزار فرد تحت مراقبت در مراکز بهزیستی 39 هزار نفر مشمول یارانه بودهاند و اختلاف این دو عدد نشان میدهد تا آن روز در کل کشور تنها 8هزار نفر بدون یارانه پذیرش شدهاند. اگر افزایش حمایتهای دولت در این زمینه سالانه به کاهش هزار نفر نیز انجامیده باشد این رقم اکنون به زیر 6هزار نفر در کشور رسیده که فراوانی آن در مقایسه با کل، عدد ناچیزی است، با اینحال چرا آمار خانوادههایی که مراکز از آنها شهریه آزاد مطالبه میکنند همچنان بالاست؟
مراکز اظهار میکنند سهمیه یارانهایشان محدود است، بهزیستی هم که معتقد است تنها کمتر از 5 درصد جامعه هدف مشمول تعرفه بدون یارانه هستند، پس این یارانه شامل چه کسانی میشود که اغلب خانوادهها شهریههای چند میلیون تومانی به مراکز میپردازند؟
آیا ممکن است سازمان از فراوانی بالای خانوادههای پرداختکننده شهریه آزاد به مراکز بیخبر باشد؟ اگر پاسخ مثبت باشد کل حیثیت مدیریتی و تعهد این سازمان یکجا زیر سوال میرود اما اگر پاسخ منفی باشد....!چه کسانی از این فضای مبهم سود میبرند؟
رویا بابائی/خبرنگار حوزه معلولان