هفتم آبان ماه هر سال به عنوان روز بزرگداشت کورش بزرگ گرامی داشته می شود اما طی سالهای اخیر، گرامیداشت این روز با حواشی و محدودیتهای فراوانی مواجه بوده است؛ محدودیتهایی که صرفا باعث افزایش گرایش مردم به بزرگداشت این روز به روشهای مختلف شده است.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین، در تاریخ ۷ آبان ۵۳۹ پیش از میلاد، کورش بزرگ وارد دولتشهر بابل شد و یهودیان اسیر را آزاد کرد و از این جهت، این روز به عنوان روز کورش شناخته می شود تا ایرانیان به انسان دوستی و مدارای پادشاه هخامنشی افتخار کنند. البته روز کوروش در تقویم رسمی ثبت نشده و با وجود تمایل گروههای مختلفی از مردم ایران برای ثبت این روز در تقویم ملی ایران، همواره در مقابل این موضوع موانعی وجود داشته است. این موانع در سالهای اخیر که تمایل به حضور در پاسارگاد و مقبره کورش در روز هفتم آبان ماه افزایش یافت، بیشتر هم شد. در واقع شعارهای مردم در تجمع بزرگ آنها در پاسارگاد در روز هفتم آبان سال 95، به حدی برای مسئولان غیرمنتظره بود که از سال بعد از آن، به بهانه های مختلف در روزهای منتهی به هفتم آبان، مسیرهای پاسارگاد را مسدود کردند تا امکان حضور مردم و برگزاری تجمعات گسترده در آن مکان وجود نداشته باشد و به همین دلیل از سال 96 همواره شاهد مسدود شدن راههای دسترسی به پاسارگاد در روزهای منتهی به هفتم آبان بودیم.
تقاضا برای ثبت روز کورش در تقویم رسمی ایران که مسیر را برای برگزاری مراسم گرامیداشت وی هموار می کرد، به طور رسمی از زمان روی کار آمدن دولت محمو احمدی نزاد آغاز شد. در زمان ریاست اسفندیار رحیم مشایی بر سازمان میراث فرهنگی اقداماتی برای بزرگداشت این مناسبت صورت میگرفت. رحیم مشایی در آذر سال ۱۳۸۷ در اظهاراتی، از در نظر گرفتن روزی به نام «روز کوروش» در تقویم ملی ایران دفاع کرد. در آبان ماه ۱۳۹۰ در همایشی با عنوان «روز جهانی کوروش» در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران درخواست ثبت این روز در تقویم رسمی کشور مطرح شد و دو سال بعد، در ۷ آبان سال ۱۳۹۲ در همایش دیگری با عنوان «یادبود استوانه کورش» که توسط انجمن علمی دانشجویان تاریخ دانشگاه تهران برگزار شد، این درخواست تکرار شد. در آذر ۱۳۹۶ نوزده باستانشناس و تاریخپژوه ایرانی در نامهای به استانداری فارس خواستار ثبت هفتم آبانماه به عنوان روز «کوروش بزرگ» در تقویم رسمی کشور شدند و اعلام کردند که گرامیداشت این روز میتواند «نقشی مؤثر در ایجاد وحدت ملی و همبستگی همه ایرانیان» داشته باشد. اما نه تنها این درخواستها با موافقت روبرو نشد بلکه هر سال محدودیتها برای برگزاری مراسم روز کورش بیشتر شد. امسال هم سخنان ابراهیم رئیسی در بازدید از تخت جمشید که آن را نماد ظلم پادشاهان معرفی کرد حاشیه ساز شد و سردار نقدی هم در مناسبتهای مختلف گاه گریزی به موضوع کورش زده و از جمله سه سال پیش گفته بود کورش، عددی نیست و ساخته و پرداخته پهلوی است و اسم کوروش را هیچ کجا پیدا نمیکنیم. این درحالیست که بسیاری از مفسران قرآن اعتقاد دارند که اسم کورش در قرآن هم آمده است.
ذوالقرنین، یا صاحب دو شاخ بر روی کلاه یا تاج، از منظر برخی مفسران قرآن در مورد کورش هخامنشی صدق می کند. ضمن اینکه ددیوار نگاره های تخت جمشید، وجود چنین تاج یا کلاهی بر روی سر کورش را تایید می کند. در قرن نوزدهم میلادی در نزدیکی استخر در کنار نهر مرغاب مجسمه ای از کوروش کشف شد که تقریباً به قامت یک انسان است، و کوروش را در صورتی نشان میدهد که دو بال همانند بال عقاب از دو جانبش گشوده شد، و تاجی به سر دارد که دو شاخ همانند شاخهای قوچ در آن دیده میشود. از تطبیق مندرجات کتاب مقدس با مشخصات این مجسمه این احتمال در نظر این مورخین کاملاً قوت گرفت که نامیدن کوروش به ذو القرنین (صاحب دو شاخ) از چه ریشهای مایه میگرفت. سنگ برجسته ای از کورش در پاسارگاد نیز او را با دو شاخ بر روی کلاه نشان می دهد.
داستان ذوالقرنین در قرآن در سوره کهف آمده است. شماری از فقهای معاصر شیعه کورش را «ذوالقرنین» میدانند. علامه طباطبایی، آیت الله صانعی و مرتضی مطهری از معتقدان این نظر هستند. در کتاب تفسیر نمونه، نوشتهٔ ناصر مکارم شیرازی نوشته شده، از آن جهت به کوروش، ذوالقرنین میگفتند که شرق و غرب در اختیار او بود. ابوکلام بیشتر بر موضوع نقشبرجستهٔ انسان بالدار یکی از ستونهای بازمانده از کاخ بارعام در پاسارگاد است تأکید علمی دارد. دربارهٔ این نقش، تفسیرهای بسیاری انجام شدهاست که ابوکلام این نقش را، ذوالقرنین میداند. ابوالکلام آزاد با تفسیر آیات ۸۲ تا ۹۵ سوره کهف و با استناد به وجود احادیث و روایاتی در مورد کوروش دلایلی آوردهاست که ذوالقرنین موصوف، کوروش هخامنشی است. علامه طباطبایی دربارهٔ ذوالقرنین دانستن کوروش نوشته است که از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرآنی روشنتر و قابل قبولتر است. در تفسیر نمونه از نظریهٔ انطباق کوروش با ذوالقرنین به عنوان نظریهٔ برتر یاد شدهاست و بر تأیید این نظریه در تفسیر من هدی القرآن، تفسیر الفرقان و تفسیر المنیر اشاره شدهاست. در تفسیر المنیر با قاطعیت، ذوالقرنین، همان کوروش دانسته شده که دو طرف جهان را گشت و احتمالاً به خاطر شجاعتش به ذوالقرنین ملقب شد.
ذوالقرنین در قرآن دارای مشخصاتی بود: شخصی با تاج یا کلاهی با دو شاخ است. خداوند اسباب پیروزیها را در اختیار او قرار داد. او سه لشکرکشی مهم داشت: نخست به باختر، سپس به خاور و سرانجام به منطقهای که در آنجا یک تنگه کوهستانی وجود داشته، و در هر یک از این سفرها با اقوامی برخورد کرد. خداوند او را قدرتمند کرده بود و اختیار جان و مال انسانها و عذاب و پاداش به آنها را به او داده بود. او انسان یکتاپرست و مهربانی بود، و از طریق دادگری منحرف نمیشد، و به همین جهت مشمول لطف خاص پروردگار بود. او یار نیکوکاران و دشمن ظالمان و ستمگران بود، و به مال و ثروت دنیا علاقهای نداشت. او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز.
اینها همه مواردی است که برخی فقهای معتبر شیعه اعتقاد دارند در مورد کورش هخامنشی مصداق پیدا می کند. اما واقعیت آن است که در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی همه شاهان ایران به یک چوب رانده شدند و شاید به دلیل تاکیداتی که حکومت پهلوی بر تاریخ ایران باستان داشت و با برگزاری جشن های 2500 ساله در تخت جمشید و پاسارگاد جلوه بیشتری پیدا کرد، جمهوری اسلامی تمایلی به زنده نگاه داشتن یاد شاهانی همچون کورش هم نداشت. اما در سالیان اخیر گریشات ملی گرایانه در بین مردم تقویت شده است؛ گرایشاتی که حکومت با ایجاد موانعی همچون مسدود کردن مسیرهای دسترسی به پاسارگاد در روز کورش، سعی در پنهان کردن آن داشته، در حالیکه با تقویت این گرایشات و هدایت آن به سمت تقویت منافع ملی می توان از بروز گرایشات قوم گرایانه که هر روز با دخالتهای کشورهای دیگر، جنبه تهدید آمیزتری به خود می گیرد جلوگیری کرد.
نقش برجسته کورش در پاسارگاد که دوشاخ را بالای سر کورش نشان می دهد