دو مناظره بین کاندیداهای نهایی انتخابات از هر نظر چنگی به دل نمی زند و دارای ضعف های متعددی است. مباحث مطرح شده در این مناظره ها عموما فاقد انسجام، اهمیت و دارای شعار زدگی است. شکل مناظره ها اصلا شباهتی به مناظره ندارد و به قول یکی از کاندیداها به «مسابقه هفته» شبیه است. سوالات طرح شده جامعیت ندارد. نوع قرعه کشی ها در شان یک برنامه جدی سیاسی نیست و در مجموع شکل و شمایل این برنامه آنقدر پیش پا افتاده و نامتناسب با جایگاه ریاست جمهوری است که اگر کاندیدایی از حضور در آن سرباز زند چندان تعجب برانگیز نیست!
این وضعیت در مناظره دوم به حدی آزار دهنده بود که در اواسط مناظره یکی از کاندیداها به شیوه برگزاری آن اعتراض کرد و با انتقاد از برنامههای انتخاباتی صداوسیما و همچنین شیوه پاسخگویی نامزدها گفت: «برخی موضوعات از جمله وضعیت شهر و روستا، جوانان و آموزش در پرسشهای برنامههای انتخاباتی صداوسیما مطرح نمیشود و این شیوه پاسخگویی نامزدها در مناظره هم کمکی به انتخاب مردم نمیکند.»
او پیشنهاد کرد، در شیوه طرح پرسشها و شیوه پاسخگویی نامزدها تغییر ایجاد شود و تصریح کرد «ما نمیخواهیم تست هوش از نامزدها بگیریم. مردمی که نشستند باید اولویتها را بشناسند و صحبتهای هر کدام از نامزدها را بشنوند».
این پیشنهاد از سوی دو تن دیگر از کاندیداهای اصولگرا هم مورد استقبال قرار گرفت . عبدالناصر همتی هم تصریج کرد: عبدالناصر همتی در انتقاد به شیوه و نوع پرسشهای مطرح شده گفت: «به شیوه مناظره انتقاد دارم زیرا کاملا شبیه مسابقه هفتگی شده است. برای اینکه مردم مواضع ما را بدانند بهتر بود سوالات بهتری مطرح میشد. این هم نوعی انحصار است و من مخالف انحصار در حوزه اقتصاد و همچنین فرهنگ و رسانه هستم».
واکنش اهالی رسانه
کارشناسان رسانه هم از کیفیت فنی برگزاری این مناظره ها گلایه دارند و متعجبد که چطور صدا و سیما با ادعاهای عحیب خود ناتوان از طراحی و ساخت یک مناظره استاندارد است؟! رسانه ای که متاسفانه سیاست گذاری و سوء مدیریت روز به روز اعتبار آن را بیش از پیش کاهش می دهد و در مقابل فضای مجازی کاملا مرجعیت خبری و تحلیلی خود را از دست داده به جایی رسیده که ساده ترین اصول برنامه سازی در مهمترین برنامه آن رعایت نمی شود و گویی سالها از جریان رسانه ای دنیا عقب است. همچنین سوالات طرح شده نشان می دهد که یا هیچ اتاق فکری برای طراحی سوالات این مناظره وجود ندارد یا چنان دست صدا و سیما از کارشناسان و صاحب نظران کارآموزده تهی است که کار دست عده ای افتاده که حتی قادر به طراحی سوال برای این مناظره نیستند!
سایت خبری عصر ایران در مطلبی در انتقاد از مناظره ها نوشت: « به نظر می رسد صداوسیما به عمد از برگزاری یک مناظره واقعی خودداری و به جای آن چیزی شبیه مناظره برگزار می کند که می توان آن را «شبه مناظره» نامید. برنامه ای که اسم و قالب مناظره دارد اما در محتوا، این گونه نیست. به جای طرح موضوعات اصلی، استراتژیک و اساسی تلاش می شود کاندیداها به موضوعات فرعی و معلول «سرگرم» شوند.
قرار نیست میان کاندیداهای ریاست جمهوری، تضارب واقعی آرا به وجود بیاید تا آنها نه از خط مشخصی عبور کنند و نه وارد موضوعات معینی شوند؛ نوعی مناظره پاستوریزه. البته صداوسیمایی که در سایر شبکه های خود، به صورت آگاهانه و ناآگاهانه، برنامه های مختلف از جمله خبری / اطلاع رسانی را به دور از معیارهای حرفه ای - اخلاقی می سازد قطعا انتظار نمی رود در این زمینه هم بتواند برنامه مناظره واقعی و جذاب را عرضه کند.
صداوسیمایی که 90 را تحمل نمی کند حتما نمی تواند «مناظره واقعی» را هم داشته باشد. صداوسیما هم به لحاظ حرفه ای ناتوان است و هم اینکه بخشی از برگزاری سطح پایین مناظره، عمدی است. البته این یک نظر است و نه خبر.»
این سایت همچنین در مطلبی دیگر نوشت: « مهمترین نکتهای که دربارۀ مناظرۀ دوم میتوان یادآورشد سؤالات تحقیر آمیز مناظره است که مرتضی حیدری با تشریفات فراوان قرائت میکرد و یادآور این ضرب المثل پارسی بود: آفتابهلگن، هفتدست، شام و ناهار هیچی! سؤالاتی کاملا جهتدار. مثلا با کلی صرف وقت و قرعه کسی پرسید: چه راهکاری دارید که رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی جلسات را منظم برگزار کند؟ یا با توجه به این که چارچوب سیاست خارجی هر کشور مشخص است اولویتها را اعلام کنید.
ظاهرا تحقیر مردم با رد صلاحیتها و حذف چهرههای درجۀ اول و تهدید آیت الله موحدی کرمانی به احتمال رد صلاحیت یکی دو نفر دیگر تا روز انتخابات، کافی نبوده که با سؤالات تحقیر آمیز میخواهند حیطۀ رییس جمهوری را محدود تصویر کنند. از یک طرف سرنوشت انقلاب و مردم و نظام به انتخابات منوط دانسته شده و از سوی دیگر با این نوع سؤالات 7 کاندیدای عبور کرده از غربال شورای نگهبان نیز مدام تحقیر میشوند.
در حالی که به جای طراحی برنامه ای شبیه «مسابقۀ هفته» یا «خندوانه» می توانستند و هنوز هم میتوانند در هر 15 دقیقه یک موضوع را به بحث بگذارند و مثلا بپرسند: با برجام چه خواهید کرد؟، فضای مجازی را محدود و ممنوع میکنید یا نه، به وزیر زن باور دارید یا نه، تا پایان در صحنه میمانید یا به سود نامزدی دیگر کنار میروید؛ و مشخصا سؤالاتی کوتاه که بحث دراندازد و مهم تر از همه یک سؤال از چند نفر تا تفاوت ها به چشم آید یا بعدتر او را مقید و متعهد کند. اینستاگرام را فیلتر می کنید یا نه؟ این سؤال است.»
یکی از روزنامه های اصولگرا هم در نقدی بر مناظره دوم نوشت: «دومین مناظره تفاوت معناداری با مناظره نخستین کاندیداها نداشت و نتوانست ارتباط معناداری با افکارعمومی برقرار کند. یکی از دلایل اصلی چنین وضعیتی، شیوه و فرمی است که صداوسیما برای برگزاری مناظرات طراحی کرده است. فرصتهای 3 و 4دقیقهای و قطع میکروفن کاندیداها، سوالات کلی و بیارتباط که پاسخ به آن نیازمند فرصت چندبرابری است و اتفاقا کاندیداها نیز چندان به آن پاسخ ندادند، دستبهدست هم داده تا مناظرات تبدیل به یک نشست بیروح و مناسب مخاطبان با سن مثبت 70سال شود... مناظره نیاز به تغییرات جدیتری دارد تا از «مدرسه پیرمردها» به فضایی پویا و فعال تبدیل شود و بتواند افکارعمومی را درگیر کند.»
واکنش اهالی سیاست
محمد جواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز در کانال تلگرامی خود با انتقاد شدید از شیوه برگزاری مناظره دوم انتخابات نوشت: امیدی ندارم که اصلاح شود پس نخواهم گفت. «مناظره دوم بدتر از مناظره اول؛ اینقدر بیکیفیت که صدای برخی از کاندیداها هم درآمد. البته به نظرم این روند، مطلوب عدهای محدود است؛ امیدی هم ندارم که اصلاح شود پس نخواهم گفت؛ امیدوارم روند اصلاح شود».
غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، مناظرهها را به برنامههای «کودک شو» و خندوانه تشبیه کرد و در توئیتی نوشت: «ای کاش صداوسیما که اول انقلاب قرار بود، دانشگاه باشد قدری از این همه تشریفات و زرقوبرق تکراری و بیفایده کم میکرد و از کارشناسان بیغرض میخواست در شکل مناظره و طرح سؤالات کمکی کنند که وقت بینندگان هدر نرود و شوری در فضای انتخابات ایجاد شود».
وی همچنین گفت: «من فکر میکنم دو تا مشکل وجود دارد؛ اول نحوه طراحی مناظره و نگاه صداوسیما. عزیزان صداوسیما همانطور که به برنامههای «کودک شو» و «خندوانه» نگاه میکنند، نگاهشان به مناظره هم همین است».
غلامرضا مصباحیمقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز به محتوا و شکل واقعی یک برنامه «مناظره» اشاره کرد و گفت «زمانی مناظره شکل میگیرد که افراد روی یک موضوع تمرکز کنند و حرفهای خودشان را درباره آن موضوع بزنند و معلوم شود روی آن موضوع حرف پُختهای دارند یا ندارند».
وی اضافه کرد: «این شکل که ۷ سؤال از ۷ نفر جدا جدا صورت گیرد به نظر من نمیتواند اولا مناظره شکل دهد و دوم نمیتواند به ما معرفی کند که آنها چه تواناییها و چه صلاحیتهایی را دارند».
وی این برنامه سیمای ملی را شبیه کنکور دانست و افزود: «مناظره چندان معنا پیدا نمیکرد. آنجایی بیشتر خودش را به سمت مناظره نشان میداد که منازعه شکل میگرفت، آنجا بیشتر به مناظره شباهت داشت وگرنه مثل این است که کنکوری برگزار کردهاند و از هرکسی یک سؤال جداگانهای میپرسند».
اعتراض حسن روحانی به صدا و سیما
حسن روحانی نیز روز چهارشنبه در جلسه هیات دولت به صداو سیما اعتراض کرد و گفت: آقای صدا و سیما که سوال طراحی کردید، چرا در بحث اقتصادی، جنگ اقتصادی را نگفتید؟ چرا فراموش کردید؟ چرا کنار گذاشتید؟ بعد از اینکه سیل اعتراض آمد در مناظره دوم دو کلمهای، یک کلمهای گفتند. واقعیتها را به مردم بگویید، ما در دوره جنگ اقتصادی بودیم.
احسنت به جسارت و غیرت و دفاع تمام قد خانم آذر منصوری و آقای صوفی و آن هایی که در نهاد اجماع ساز جریان اصلاحات ایران به کاندیدای نیابتی بی خاصیت و خنثی و جنجال چی و اعتدالی مثل حسن روحانی ... که با ژست و تاکتیک و سیاست رسانه ای خودش خواست مثلا نظر و رای سید محمد خاتمی و اعضای احزاب نهاد اجماع ساز رو به بی برنامگی و حرص و طمع شخصی خودش و حزب اعتدال گرا جلب و جذب کنه که خدا را شکر موفق نشد و شکست خورد چون به گفته ی رئیس ستاد انتخاباتی جریان اصلاحات همتی با دعوت رئیس شورای نگهبان و با سفارش حسن روحانی ثبت نام کرده و از او حتی در دفتر شورای نگهبان تعهد مبنی بر عدم کناره گیری هم گرفته بودند... این یعنی یک نفوذی برای تخریب و نابودی هر چه بیش تر جریان اصلاحات. یک بار آن هم در سال 1392 آن هم بنا بر شرایط خاص و بحرانی که ایجاد شده بود جریان اصلاحات خطر کرد و عارف خود را کنار گذاشت و مجبور به انصراف تحمیلی بر خلاف رغبت شخصی کرد البته تحت عنوان خرد جمعی و اجماع یک کاندیدای نیابتی مثل حسن روحانی از آن در آمد که دو دوره تمام قد از او حمایت و دفاع کردیم و آماج تخریب و ... خاص و عام کرد و موجب تقلیل سرمایه ی اجتماعی جریان اصلاح طلب شد و عشق و حالش رو حزب بی خاصیت اعتدال و توسعه و عناصر و عوامل فرصت طلب آن بردند و حتی از جریان اصلاحات اعلام برائت هم کردند و دیگر بس است. نهاد اجماع ساز جریان اصلاحات ایران باید برخی عناصر و عوامل و مشی و رویکردشان را می شناخت که شناخت و دیگر باید حزب کارگزاران و حتی حزب اعتماد ملی رو و هر حزبی که در نهاد اجماع ساز به اجماع بر سر همتی رای داده رو اخراج و و جریان اصلاحات رو مجددا از عناصر و عوامل خود فروخته نفوذی پاک سازی و برای آینده ی ایران محیا کند. همتی حتی بدتر از حسن روحانی قصد داشت جریان اصلاحات را بپیچاند که شکر خدا توطئه ها شکست خورد.
دیگر مرزبندی ها رو مشخص کنید و حالا باید قدر آقایانی هم چون محمد رضا عارف رو بدانید که تا این حد خود را برای جریان اصلاحات و شخص سید محمد خاتمی هزینه کرد و بازی مشخصا برده را دو بار بنا بر آن چه به او تحمیل کردند وا گذار کرد و امید است دیگر هیچ شخصی یا حزبی از مجموعه ی جریان اصلاح طلب بحث عبور از سید محمد خاتمی و محمد رضا عارف و اسحاق جهانگیری را در هر شرایطی حتی مطرح نکنند. الان اسحاق جهانگیری قدر دوست خوب و با مرامی مثل محمد رضا عارف رو دانسته شاید تا پیش از این زیر آب عارف را برخی نفوذی های حزب اعتدال و توسعه و کارگزارانی ها پیش جهانگیری و بر عکس می زدند اما خنثی شد. تا کی طرفدارهای جریان اصلاح طلب در سراسر کشور تاوان غفلت ها و خطا ها و اشتباهات تاکتیکی و راهبردی و از همه بد تر مصلحتی برخی آقایان اصطلاحا پیش رو بپردازند؟! بس کنید. نه لاریجانی اصلاح طلب بوده و اصلا نباید حتی حرفی از حمایت از او زده نمی شد و نه اکبر هاشمی رفسنجانی و نه همتی و نه صادق زیبا کلام دو پهلو که .... در جریان اصلاحات برای تخریب شخصیت ها و برنامه ها و اهداف درون جریانی مامور شده و متاسفانه لقب کاذب تئورسین را هم به او دادند و نه مهدی کروبی و نه حزب کارگزاران سازندگی و حتی علت و باعث اصلی حصر میر حسبن موسوی همان خود محوری های مهدی کروبی بود. حتی در مورد اصلاح طلب بودن عطریانفر و نبوی هم شک پیدا کردم با آن صحبتی که از لاریجانی و حالا هم حمایت از همتی کردند! همتی کجاش اصلاح طلب بود؟! کجای سیاست های پولی و بانکی همتی باصلاح طلبانه بود؟! بقیه پیش کش!!! همتی به مراتب بد تر از حسن روحانی و خشن تر نسبت به جریان اصلاحات ایران و عناصر و عوامل آن برخورد خواهد کرد و حتی همه رو کنار خواهد زد و سعی در ایجاد و مصادره پایگاه رای همینی که از اصلاح طلبان مانده به نفع خود و اهداف شوم خود به کار خواهد گرفت و همه نیرو های کار آمد اصلاح طلب رو کنار خواهد زد و همان یاران غار حسن روحانی اعدالی ها را مجددا وارد گود قدرت دولت و سر آخر هم همه نا کار آمدی هاشو برای جریان اصلاح طلب خواهند نوشت. شک نکنید. مثل روز روشن بود و هست. بس کنید. پالایش و یک بار برای همیشه پالایش کنید. فقط عناصر و عوامل اصلاح طلب واقعی و حقیقی که در این چنین آزمون ها در هر شرایط ولو سختی نگاه به داخل رو مورد توجه و اهمیت جریانی قرار دادند و می دهند. در این فرصت باقی مانده از یک کاندیدا و تنها کاندیدای اصلاح طلب یعنی آقای محسن مهر علیزاده که شاید به خاطر آن که در گذشته مورد محبت شخص رهبر نظام مبنی بر تائید صلاحیت از طریق اعتمال حکم حکومتی بود نخواست از طریق نهاد اجماع ساز معرفی بشود و اتفاقا عمل عاقلانه ای هم انجام داد چون احتمال عدم احراز او هم وجود داشت اما به طور مستقل این شانس را برای خود و حتی جریان اصلاحات ایجاد کرد تا همچنان امیدواری برای وجود یک کاندیدای اصلاح طلب معتدل و بی حاشیه و فرصت آزمون و شانس پیروزی هم به قوت خود باقی باشد. با تمام پتانسیل حمایت کنید تا موج نهایی اثر بسیار موثر خود را در روز چهارشنبه و پنج شنبه بگذارد و همه مدعیان جعلی اصلاحات رو هم به همراه آن پنج نفر از صحنه به در کند. آقای مهر علیزاده اگر مجموعا به او کمک شود مطمئنا عالی ترین رئیس جمهور در تاریخ جمهوری اسلامی ایران خواهد شد. و صدا می کند: کیست مرا یاری کند. جریان اصلاح طلب بشتابید به سوی حق. صدای حق و ندای طرف دار ها که خدا با ماست و به امید گشایش و تکرار حماسه ی دوم خرداد سال 1376 و پیروزی قطعی آقای محسن مهر علی زاده در همان دور اول با آرای بالای 16 میلیون رای... بسم الله
قطعا اگر همتی رئیس جمهور بشود که نمی شود چون به حمایت اصلاح طلبان و شخص سید محمد خاتمی نظر داشت که خدا رو شکر از بحث نهاد اجماع ساز کلا مردود و خارج شد اما همان حواریون رئیسی نمی گذاشتند که حتی کار کند و مجددا همان تکرار دولت دوم یعنی دوازدهم حسن روحانی و الذین و الذین روز به روز بد تر از این!!! و تنها دود حمایت ولو تلویحی هم مجددا به جریان اصلاحات بر می گشت که خطر حذف کامل از سیاست جمهوری اسلامی را موجب و منجر می شد که پروردگار رحم کرد...
فراموش نشود که حکومت یعنی شخص رهبر نظام هم به خوبی و حتی با حساسیت و وسواسیت خیلی زیاد می داند که باید یک رئیس جمهور با گرایش اصلاح طلب حالا به خواست نظام معتدل و بی حاشیه مثل محسن مهرعلیزاده رئیس جمهور کشور با توجه به وضعیت و شرایط خاص ملت و کشور و نظام بشود البته کار آمد باشد و تیم یعنی دولت خیلی سالم و خوب و کار آمد را نیز از هر نظر تشکیل تا بتواند بر سایر مشکلات و معضلات و بحران های فعلی موجود و پیش رو به سلامتی عبور و کشور رو وارد گام دوم انقلاب کند. چون قطعا هیچ خطر و آسیب جدی از طرف مثلا ملت طرف دار نظام مثلا جریان اصول گرا که نان و آب خور خود حکومت بودند و هستند ولو دین نما و مذهب نما و ارزش نما و انقلابی نما و ولایی نما و اصول نما اما فرصت طلب و ... اما باید یک کاندید از جریان اصلاح طلب باشد که این آرای خاکستری ها یعنی زرد و نارنجی و قرمز و منفی یعنی مخالف و منتقد و ممتنع رو مدیریت و کنترل و هدایت و آرام بکند....
آقای سید محمد خاتمی رسما از محسن مهرعلیزاده حمایت کن. حمایت کن. حمایت کن. دیگر بیش از این ها طرف دار ها رو منتظر نذار...لطفا... موج بسیار بزرگ و موثر آخر که باید شگفتی ایجاد کنه همینه. همین. تردید نکن. شک نکن. باور کن...
مرتضی مهر 1361 فعال سیاسی اصلاح طلب از شهر رودبار زیتون...