در قرآن، اسم بعضی پیامبران آمده است؛ اسم بعضی غیرِ پیامبران هم، چه صالح و چه طالح آمده است... صلحا عاشق حضرت باری هستند… اما حضرت حق، بعضی را خودش هم عاشق است… عاشقی خدا توفیر دارد با عاشقی ما… خدا عاشقی است که حتا دوست ندارد اسم معشوقش را کسی بداند... به او میگوید: رجل! همین... مَرد!... همین… میفرماید "و جا من اقصی المدینه رجل یسعی"، جای دیگر میفرماید "و جا رجل من اقصی المدینه یسعی"، یعنی این دو تا رجل با هم فرق میکنند... یکی میآید موسای نبی را نجات میدهد... قوم بنی اسرائیل را در اصل نجات میدهد... دیگری هم قومی را از عذاب نجات میدهد... اسمش چیست؟ اسمشان چیست؟ نمیدانیم... رجل است...» (از کتاب قیدار، نوشته رضا امیرخانی)
ساعت 1:20 دقیقه بامداد سیزدهم دی ماه 98 - فرودگاه بغداد
هواپیمای مسافربری ایرباس A-۳۲۰ که نیمهشب به وقت ایران از دمشق برخاسته بود، کمی مانده به یک و نیم بامداد جمعه در بغداد به زمین نشست. از ساعاتی قبل از ورود هواپیما به بغداد، نشانههایی از نزدیک بودن زمان ورود یک شخصیت مهم در فرودگاه دیده میشد. دقایقی پس از فرود هواپیما و استقبال ابومهدی المهندس از حاج قاسم سلیمانی و همراهانش، آندو به همراه سه تن دیگر سوار یک تویوتا شدند و پنج نفر دیگر در تویوتای دوم نشسته و به سوی شهر بغداد حرکت کردند.
قاسم سلیمانی که بود؟
شهید قاسم سلیمانی معروفترین نظامی ایران در سده اخیر محسوب میشود. البته تعداد نظامیان معروف در سالهای پیش و پس از انقلاب، کم نبوده است. ولی اغلب آنها به واسطه حضور در سیاست یا پست های سیاسی دارای معروفیت تاریخی هستند. شاید تنها گزینه ای که در این باب بتوان او را یک "نظامی" مشهور دانست، نابغه نظامی ارتش، سپهبد علی صیاد شیرازی بود که متاسفانه به واسطه ترور زودهنگام در سال 1378 به شهادت رسید و فرصت بالندگی در بخش نظامی را نیافت. اما حاج قاسم سلیمانی که در همان سالها فرماندهی سپاه قدس سپاه را بر عهده گرفته بود، توانست جایگاهی ویژه در تاریخ نظامی گری ایران برای خود مهیا کند. جایگاهی که شاید تا مدتها کسی نتواند حتی به نزدیک آن هم برسد. سلیمانی اولین استراتژیستی بود که پس از قرنها با دشمن ایران در خارج از مرزهای کشور جنگید و تلاش کرد امنیت را به شکل دسته جمعی در همه منطقه، به دست مردم منطقه معنا کند.
اما رمز این گستردگی محبوبیت، شهرت و موفقیت در رزومه سردار سلیمانی چه بود؟ مگر قاسم سلیمانی چه کرده بود که پیش از او نتوانسته بودند انجام دهند؟ شاید همه پرسشها را بتوان در یک عبارت خلاصه کرد و آن هم "فراجناحی بودن" و "غیرسیاسی" برخورد کردن بود.
نهم دی ماه 1398 - زمین گلف ترامپ
ترامپ در زمین گلف خود با «لیندسی گراهام» سناتور تندروی جمهوریخواه مشغول مشورت است. گراهام که به شدت از تصمیم ترامپ برای ترور سردار سلیمانی نگران شده، به او هشدار میدهد که این یک "گام بیش از حد" است و میتواند "جنگی تمام عیار" راه بیاندازد. گراهام به ترامپ پیشنهاد داد که شخصی با یک درجه پایینتر از سردار سلیمانی را هدف بگیرند تا هضم آن برای همه آسانتر باشد.
«میک مولوِینی» رئیس وقت ستاد کل ارتش آمریکا به گراهام گفته بود تلاش کند که ترامپ را از این تصمیم منصرف کند. چون معلوم نیست [در صورت بروز آن] چه اتفاقی خواهد افتاد.
جامعه ما خانواده ماست
«کسی که نتواند سربازهای خودش رو حفظ کنه... این خطش سقوط کرده... سقوط خط من اینه که نیروی من متفرق بشه... این بی حجابه، اون باحجابه، این اینجوریه، اون اونجوریه، این چپه، اون راسته، این اصلاح طلبه، اون اصولگراست. خب کیو میخواید حفظ کنید؟»
نگاهی به خانواده حاج قاسم سلیمانی به خوبی سیره تربیتی او را نشان می دهد. امروز در غیاب پدر، دختر کوچک او «زینب سلیمانی» است که با حضور در رسانه ها یاد پدر را زنده میکند و این خود گویای خیلی چیزهاست. علاوه بر اینکه فرزندان دیگر هم زندگی هایی به غایت معمولی دارند. و این یعنی سردار فقط در میدان جنگ فرماندهی نمی کرده است.
اولویت با ایران است
«همون دختر کم حجاب، دختر منه، دختر ما و شماست… نه دختر خاص من و شماست، اما جامعه ماست…. فقط رابطه حزب اللهی با حزب اللهی که معنا ندارد، رابطه حزب اللهی با کسی که دینش ضعیف تر است موضوعیت دارد.»
فارغ از جناح بندی های سیاسی در کشور، حاج قاسم سلیمانی همواره به حفظ ایران و انقلاب می اندیشید. او را به سادگی نمی توان به یک جناح سیاسی منتسب کرد. اولین بار نامش در درگیری های کوی دانشگاه شنیده شد. آنجا که پای نامه فرماندهان بلندپایه سپاه در اعتراض به دولت وقت را امضا کرد.
در فرازی از این نامه (که به گفته محمدباقر قالیباف توسط خود سردار سلیمانی نوشته شد) آمده بود: «به دنبال حوادث اخیر به عنوان مجموعهای از خدمتگزاران دوران دفاع مقدس ملت شریف ایران، وظیفه خود دانستیم مطالبی را خدمت حضرتعالی دانشمند ارزشمند عرضه بداریم، امیدواریم با سعه صدر و شعار ارزشمند توأم با سیرهای که تبلیغ می فرمایید (شنیدن هر سخن و ایده ولو مخالف) به این موضوع که شاید درد هزاران زجر کشیده انقلاب باشد که امروزه بدور از هرگونه خط و خطوط با چشمی نگران، مسائل و حوادث انقلاب را مینگرنند و سکوت، مسامحه و ساده انگاری مسئولین که از برکت خون هزاران شهید بر مسند نشستهاند متحیر و متعجب هستند.»
این بخش که شروع نامه به رئیس دولت اصلاحات است نشان می دهد سردار سلیمانی تا چه حد تلاش می کرد خود را از معرکه جناح بندی های سیاسی دور بدارد و اولویت را به حفظ یکپارچگی ایران و انقلاب دهد. و هم او بود که پس از سخنان حسن روحانی در مقابل تهدیدهای ایالات متحده، "بيانات رييسجمهور در مقابل ادبيات روانی دشمن" را "باعث انسجام، شجاعت و وحدت" توصيف كرد كه "جامعه را شجاع می کند" و کسانی را که بخواهند این بیان و روش را تضعیف کنند "خائن به مملكت" خواند. و باز او بود که پس از حوادث دی ماه 96، در واکنش به آتش زدن پرچم کشورمان گفت: «ای کاش من را ده بار آتش میزدند.»
اولویت برای سردار همیشه ایران بود.
توطئه در فلوریدا
در جنگهایی که پس از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ انجام شده، مقامهای پنتاگون اغلب گزینههای غیرمحتملی را به رؤسای جمهوری ارائه میکردند تا سایر گزینههای احتمالی سادهتر به نظر برسد.
مایک پامپئو وزیر خارجه و مارک اسپر وزیر دفاع به اقامتگاه ترامپ در فلوریدا می روند تا درباره حمله هوایی پنتاگون علیه مواضع الحشد الشعبی در عراق و سوریه به ترامپ گزارش دهند. یک مجموعه اسلاید توضیحی به ترامپ ارائه می شود و گامهایی که آمریکا میتواند اتخاذ کند… این فهرست شامل حمله به کشتیها یا تاسیسات موشکی ایران یا گروههای مورد حمایت ایران در عراق بود. پنتاگون همچنین گزینه هدف قرار دادن سردار سلیمانی را نیز در آن گنجانده بود.
ترامپ حمله به گروههای شبهنظامی را انتخاب کرده بود. پنتاگون اعلام کرد که در حملاتی که به تایید ترامپ رسیده بود، سه محل در عراق و ۲ محل در سوریه که تحت کنترل گروه «کتائب حزبالله» بود، هدف قرار گرفت.
پس از آن اعتراضاتی در خارج از سفارت آمریکا در بغداد برگزار شد. او در حالی که اعتراضات در مقابل سفارت آمریکا در عراق را از تلویزیون تماشا میکرد، عصبانی شد و شدیدترین گزینه یعنی ترور ژنرال سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را انتخاب کرد. گزینه ای که برای اتخاذ تصمیم درباره دیگر گزینه ها مطرح شده بود و مقامات پنتاگون آن را گزینه مورد قبول ترامپ نمی دانستند. وقتی ترامپ گزینه ترور سردار سلیمانی را انتخاب کرد، مقامهای ارشد نظامی آمریکا که مبهوت شده بودند، بلافاصله با چشمانداز اقدام تلافیجویانه ایران علیه نیروهای آمریکایی در منطقه مواجه شده و احساس خطر کردند.
سازمانهای اطلاعاتی آمریکا که سالها سردار سلیمانی را ردگیری میکردند، میدانستند که او در یک سفر طولانی در خاورمیانه به سر میبرد و به سوریه و لبنان برده شده است. آنها متوجه شدند که او طی روزهای آینده از دمشق به بغداد پرواز خواهد کرد. البته این سفر سردار، محرمانه نبود و اطلاعات این سفر پیش از این منتشر شده بود.
تصمیم ترامپ در پشت پرده باعث به راه انداختن تلاشی خشمگینانه توسط پنتاگون، سیا و دیگر نهادها شد تا محل ژنرال سلیمانی شناسایی و تمهیدات نظامی برای ترور وی به کار گرفته شود.
سرباز وطن
«من و آدمای خودم... من و رفقای خودم... من و مریدهای خودم... مداح هستم با مریدای خودم... اینکه نمیشه انقلاب رو حفظ کردن... اینکه نمیشه جمهوری اسلامی رو حفظ کردن... اینا مردم ما هستن، اینا بچههای ما هستن... پدر چیکار میکنه؟ شما تو خونه خودتون، همه بچه هاتون مثل هم هستن؟ همه متدینن؟ ابدا… پدر اداره میکنه، یکی رو با محبت، یکی رو با تشر… جذب میکنه و حرمت خانواده رو حفظ میکنه...»
شهريور 95 مهدي طائب در حاشيه حضور در جشن ميلاد امام علي(ع) در مهديه رشت گفت «بهترين گزينه براي رياستجمهوري ٩٦ سردار سليماني است». گرچه بعدها طائب اين اظهارنظر را تكذيب كرد، اما همان جا بود كه آرامآرام زمزمههايي قوت گرفت كه سردار قرار است به سياست داخلی ورود کند. در نهایت حاج قاسم سلیمانی در اردیبهشت ماه 96 در پاسخ به نامهای چنین نوشت که: «الحمدالله در کشور ما آنقدر شخصیت های مهم و ارزشمند گمنام و نامی وجود دارد که نیازی نیست سربازی، پُست سربازی خود را رها کند. افتخارم این است که سرباز صفر بر سر پُست دفاع از ملتی باشم که امام فرمود «جانم فدای آن ها باد.» رها کردن این پست را در شرایطی که گرگانی در کمین هستند خیانت می دانم.»
هر چند این قضیه به جایی نرسید، اما جریان محافظه کار که همواره سعی کرده انقلاب را به نفع خود مصادره کند، سعی در استفاده از سردار در دفاع از کاندیدای خود داشت. در نهایت هم حاج قاسم سلیمانی با انتشار نامهای تاكيد كرد كه رای او كاملا مخفی است و حتی نزديكانش هم از رای او خبر ندارند. بنابراين استفاده از عكس و نظر او براي جلب راي مردم «غيراخلاقي» است و هرگز از هيچ كانديدايي حمايت نكرده و نخواهد كرد.
او گفت "مخالف حضور نظاميان در سياست" است و ترجيح ميدهد همچنان به دفاع و پاسداري از كشور ادامه دهد و "آلوده سياستبازيها" نشود.
علاوه بر اینکه حاج قاسم هیچگاه ارتباط خود را با سیاسیونی که مورد غضب محافظه کاران بودند هم قطع نکرد و همواره از منافع ملی دفاع می نمود. نمونه آن جلسات هفتگی سه شنبهها که با دکتر ظریف وزیر امور خارجه صورت میگرفت و شاید نمونه مشابهی نداشته باشد. از یکی از دیپلمات های وزارت خارجه نقل شد که حاج قاسم روزهای سهشنبه ساعت 6 صبح با دکتر ظریف جلسه داشته و بسیاری از ناظران معتقدند حضور توامان دکتر ظریف و سردار سلیمانی در صحنه دیپلماسی بین المللی ایران، توان مضاعفی به پیشبرد اهداف کشور داده بود. ظریف در یکی از مصاحبه های خود اخیرا گفته بود: «من برای سردار سلیمانی درد و دل زیاد می کردم، از اینکه چرا انقدر به من فشار می آورند. من نمی گویم ایشان هیچ وقت برجام را تایید کرد، اصلا بحث مان این نبود. ایشان همیشه در مقابل درد و دل های من می گفتند باید تحمل کنی و تو کار خیلی مهمی داری انجام میدهی...»
سید محمود دعایی هم از اسحاق جهانگیری نقل کرده است: «شب قبل از اینکه حاج قاسم به منطقه برود و شهید شود با ایشان صحبت کرده بودیم که به دلیل اعتماد و علاقهای که آقا به ایشان دارند برای وساطت ایشان خدمت آقا حرکتی صورت بگیرد و ایشان تلاشی کند که روابط بین دوستان تلطیف شود؛ به خصوص طیف مورد حصر...» حاج قاسم هم گفت "من وقتی از سفر برگشتم سعی میکنم که دنبال کنم." همچنین آقای دعایی نقل میکند که حاج قاسم به ایشان گفته بود با توجه به ارتباطاتی که دارند "مسأله بین آقا و اصلاحطلبان را حل کنید و پیگیری کنید."
در مورد ارتباط با مرحوم هاشمی هم رضا سلیمانی مسئول روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته بود: «مرحوم هاشمی با شهید سلیمانی خاطرات زیادی دارد. سردار سلیمانی در زمان جنگ در گفتگوها، جلسات و مشورتها با آیتالله هاشمی حضور داشتند چون ایشان یکی از فرماندهان جنگ بودند و هیچ مقطعی را نمیتوانم نام ببرم که ایشان ارتباطشان را قطع کرده باشند. بسیار می دیدیم که ایشان در مجمع تشخیص مصلحت میآمدند. بیشتر جلسات مرحوم هاشمی با شهید سردار سلیمانی خصوصی بود و غیر خبری، جلساتی یک ساعته و گاهی طولانی و خصوصی و دونفره برگزار میشد.»
واکنش سردار سلیمانی در مورد برجام و اتفاقات پس از آن هم به یاد ماندنی بود. سردار در یکی از سخنرانی های خود گفته به عنوان یک سرباز با اطمینان می گویم که هیچ تصمیمی در کشور به اجرا گذاشته نخواهد شد مگر اینکه منافع ملی در آن لحاظ شده باشد. او از تیم مذاکره کننده در قضیه برجام حمایت کرد، اما به شدت مخالف برجام موشکی و منطقه ای حداقل در شکل و ظاهری که ترامپ در مورد آن صحبت می کرد بود.
مرد وحدت
شهادت حاج قاسم سلیمانی تمام مردم ایران را با هر گرایش سیاسی و نوع تفکری، کنار یکدیگر جمع کرد. روسای قوا، مراجع تقلید، وزرای کابینه، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، فرماندهان ارتش و سپاه، روسای سازمانها و نهادها، ائمه جمعه، استانداران، فرمانداران و شهرداران و... با هر نوع گرایش سیاسی شهادت سردار سلیمانی را تسلیت گفتند. از سید محمد خاتمی تا محمود احمدینژاد، از نهضت آزادی تا جبهه پایداری، از انجمن قلم تا انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، از محمود دولتآبادی تا عطاءالله مهاجرانی و اردشیر زاهدی... نام حاج قاسم، گویی همه اختلافات ریز و درشت سیاسی را کنار زده و به دردی مشترک برای اقشار مختلف ایران بدل شد.
سردار سپهبد قاسم سلیمانی این مهم را در وصیتنامه خود هم آورده است. آنجا که خطاب به سیاسیون کشور می گوید: «چه آنهایی [که] اصلاح طلب خود را مینامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم، بلکه فدا میکنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظرههایتان به نحوی تضعیف کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست.»
13 دی ماه 1399، یک سال پس از واقعه فرودگاه بغداد
یک سال پس از شهادت سردار، اتفاقات زیادی در جهان رخ داده است. دونالد ترامپ که ناجوانمردانه در سال گذشته دستور ترور فرمانده نظامی ایران را صادر کرد، حالا تلاش مذبوحانهای برای ماندن در کاخ سفید میکند. او و مشاورانش تصور میکردند ایران بدون حضور سردار قدرت خود را از دست خواهد داد و ترور او موازنه قدرت را به نفع آمریکا/اسرائیل/عربستان به هم خواهد زد. حالا آنها یک سال پس از این ترور، شاید به اشتباه خود پی برده باشند، اما نتیجه اقدام آنها حک شدن همیشگی عنوان "تروریست" بر پیشانیشان خواهد بود.
در روزگاری که گرگها بیشتر از هر روز دیگری طمع در خاک ایران کردهاند، سلیمانی جایی ایستاد که "همه" را حول محور خود جمع کند. او همه حجت دفاع از ایران بود و نامش همچون همه بزرگان تاریخ که خود را در راه آرمانشان هدیه کردند، تا همیشه در بلندای تاریخ خواهد درخشید.
گزارش: موسی حسن وند