شاهِ ساسانی در بزمی خسروانی.
هفدهمِ دیماه در گاهشماریِ کنونی، روزِ دیبهدین از ماهِ دی، «جشنِ دیگان» است؛ جشنی که به نامِ خداوند است.
نگاهی به گاهشماریِ باستانیِ ایران
به گزارشِ «مردمسالاری آنلاین»، گاهشماریِ باستانیِ ایران دربردارندهی ۱۲ ماهِ ۳۰ روزه و یک پنجه پس از پایانِ اسفندماه است. در این گاهشماری، کبیسه را نیز اینگونه حساب میکردند که هر ۱۲۰ سال، یک ماه به سال میافزودند، چنین سالِ یکصدوبیستم سالی ۱۳ ماهه بود و در آن ماهِ سیزدهم چنان جشنهای باشکوهی برگزار میکردند که هر ایرانی آرزو داشت زنده باشد و این جشنهای ۱۲۰ سال یکبار را ببیند. از همین رو است که هنوز نیز پدربزرگان و مادربزرگانِ ایرانی به هنگامِ زادروزِ فرزندان و نوههایشان چنین آرزویی برای آنان میکنند: «الهی ۱۲۰ ساله شوی!».
نامهای ۳۰ روزِ ماه و معنیِ آنها
در گاهشماریِ باستانیِ ایران هفته نیست و روزهای ۳۰ روزهی هر ماه نامی ویژه و مینوی دارند. نامِ روزهای ماه و معنای آنها در گاهشماریِ ایرانی چنین است:
یکم، هرمزد (اهورامزدا، هستیبخشِ بزرگدانا)؛ دوم، بهمن (اندیشهی نیک)؛ سوم، اردیبهشت (بهترین راستی و پاکی)؛ چهارم، شهریور (شهریاریِ نیک)؛ پنجم، اسفند (فروتنیِ مقدس، مهرِ پاک)؛ ششم، خرداد (رسایی، تندرستی)؛ هفتم، اَمرداد (بیمرگی و جاودانگی)؛ هشتم، دیبهآذر (دادار، آفریدگار)؛ نهم، آذر (آتش)؛ دهم، آبان (آب)؛ یازدهم خور (خورشید)؛ دوازدهم، ماه؛ سیزدهم، تیر (تِشتر، ستارهی باران)؛ چهاردهم، گوش (جانوران، هستی)؛ پانزدهم، دیبهمهر (دادار، آفریدگار)؛ شانزدهم، مهر (مهر و محبت، عهد و پیمان، فروغِ خورشید)؛ هفدهم، سروش (فرمانبرداریِ ایزدی)؛ هیجدهم، رَشن (دادگستری)؛ نوزدهم، فروردین (فروهر، نیروی پیشرفت)؛ بیستم، بهرام (پیروزی)؛ بیستویکم، رام (رامش و شادی)؛ بیستودوم، باد؛ بیستوسوم، دیبهدین (دادار، آفریدگار)؛ بیستوچهارم، دین (دین و وجدان)؛ بیستوپنجم، اَرد (توانگری و خواسته)؛ بیستوششم، اَشتاد
جشن و شادی کاری مقدس و ستایشِ خداوند بوده و غم و اندوه اهریمنی به شمار میرفته است. جالب است که بدانیم در زبانِ پارسی، جشن و یَسن (ستایشِ خداوند) از یک ریشه و بن هستند؛ یعنی برپاییِ جشن، برپاییِ ستایشِ خداوند است
(راستی)؛ بیستوهفتم، آسمان؛ بیستوهشتم، زامیاد (زمین)؛ بیستونهم، مانتره سپند (کلامِ مقدس، گفتارِ آسمانی)؛ سیام، اَنارام (روشناییِ بیپایان).
چگونگیِ جشنهای ماهانه
نامِ روزهای هر ماه و معنیِ هر یک را برشمردیم. کنون ببینیم که جشنهای ماهانه بر چه پایه برگزار میشده است.
جشنهای ماهانه هنگامی که نامِ روز با نامِ ماه برابر میشود، برپا میگردد. هر جشن نیز آیینهای ویژهی خود را دارد. برای نمونه، جشنِ فروردینگان در فروردین روز از فروردین ماه برگزار میشود، که اگر به بالا بنگریم، میبینیم که نامِ روزِ نوزدهمِ هر ماه، فروردین است و بر این پایه در روزِ نوزدهمِ فروردینِ هر سال جشنِ فروردینگان که جشنِ فروهرها و گرامیداشتِ نیکان و پاکانِ درگذشته است برگزار میشود.
گفتنی است که افزون بر جشنهای ماهانه بیشمار جشنهای ملی و محلی، همچون نوروز، سده، گاهنبارهای ششگانه و ...، در جایجای ایرانشهر برپا میشده است و چنین، جشن و شادی کاری مقدس و ستایشِ خداوند بوده و غم و اندوه اهریمنی به شمار میرفته است. جالب است که بدانیم در زبانِ پارسی، جشن و یَسن (ستایشِ خداوند) از یک ریشه و بن هستند؛ یعنی برپاییِ جشن، برپاییِ ستایشِ خداوند است.
جشنِ دیگان
«دی» به معنای دادار و آفریدگار است و در نامههای اوستایی، بیشتر، به جای واژهی اهورامزدا به کار رفته است.
اگر به نامهای ۳۰ روزهی بالا بنگریم، خواهیم دید که روزهای هشتم و پانزدهم و بیستوسوم هر ماه به نامِ «دی» نامگذاری شدهاند که برای بازشناختنِ آنها از یکدیگر هر یک را به نامِ روزِ پس از آن میخوانند، چنین: دیبهآذر، دیبهمهر و دیبه دین.
از آنجا که نخستین روزِ هر ماه نیز نامِ خداوند را بر خود دارد، بدینگونه که در هر ماه چهار روز به نامِ خدا خوانده میشود و جشنِ دیگان نیز چهار بار در ماهِ دی در روزهای هرمزد، دیبهآذر، دیبهمهر و دیبه دین برگزار میگردد. در گاهشماریِ کنونیِ
ابوریحان بیرونی مینویسد: در این روز، شاه از تختِ پادشاهی فرود میآمد، جامهی سپید میپوشید، بر گلیمهای سفید در دشت مینشست، پردهنشینی و شکوهِ پادشاهی را وا میزد، پس به نگرش در کارهای گیتی و مردمان میپرداخت. کسی که نیاز داشت دربارهی چیزی با وی سخن گوید ـ خواه بلندپایه یا فروپایه ـ بدو نزدیک میشد، و بی هیچ بازدارشی با او گفتوگو میکرد. او با دهقانان و کشاورزان مینشست، با ایشان میخورد و مینوشید، و میگفت: «امروز من یکی از شما هستم، من برادرِ شما هستم؛ زیرا پایمندیِ گیتی به آبادانی است، هیچیک از ما بینیاز از دیگری نباشد»
ایران که شش ماهِ نخستِ سال نه ۳۰ روزه که ۳۱ روزه هستند، جشنهای نیمهی دومِ سال، در گاهشماریِ کنونی، شش روز جلوتر میافتند و چنین جشنهای دیگان برابر با روزهای بیستوپنجم آذرماه (روزِ اورمزد از ماهِ دی)، دوم دیماه (روزِ دیبهآذر از ماهِ دی)، نهم دیماه (روزِ دیبهمهر از ماهِ دی) و هفدهم دیماه (روزِ دیبه دین از ماهِ دی) برپا میگردند.
جشنِ دیگان در سخنِ ابوریحان
ابوریحان بیرونی در کتابِ «آثارِ باقیه از مردمانِ گذشته» در بخشِ «گفتار دربارهی ماههای ایرانی»، بندِ ۵۴ و ۵۵، در اینباره مینویسد:
«دیماه که خورماه نیز نامیده میشود، و نخستین روز از آن «خرم روز» نام دارد؛ و آن ماهی است که نامِ خدا بر آن نهاده میآید، یکی: «هرمزد» به معنای «سرورِ دانا»، و دیگر: «دادار» (= دی) یعنی: «آفریدگار». در این روز، شاه از تختِ پادشاهی فرود میآمد، جامهی سپید میپوشید، بر گلیمهای سفید در دشت مینشست، پردهنشینی و شکوهِ پادشاهی را وا میزد، پس به نگرش در کارهای گیتی و مردمان میپرداخت. کسی که نیاز داشت دربارهی چیزی با وی سخن گوید ـ خواه بلندپایه یا فروپایه ـ بدو نزدیک میشد، و بی هیچ بازدارشی با او گفتوگو میکرد. او با دهقانان و کشاورزان مینشست، با ایشان میخورد و مینوشید، و میگفت: «امروز من یکی از شما هستم، من برادرِ شما هستم؛ زیرا پایمندیِ گیتی به آبادانی است، هیچیک از ما بینیاز از دیگری نباشد؛ و اگر چنین باشد، پس ما به گونهی یکسان همچون برادرانِ همپیوندیم، چنانکه از سویِ دو برادرِ همتبار: «هوشنگ» و «ویکرد» رخ نمود.» گاه این روز را «نود روز» هم نامند و جشن گیرند، زیرا که از آن تا «نوروز» نود روز در میان باشد. چنین روزهای هشتم، پانزدهم و بیستوسومِ دیماه جشنهاست، از بابِ سازواریِ نامهاشان با نامِ ماه» (ترجمهی پرویزِ سپیتمان، برگِ ۲۹۷).
ایـــــدون بـــــاد ...