شآن و منزلت سیاستمداران و نخبگان اجرایی در نزد مردم در کشورهای جهان متفاوت است و میزان احترام و اعتبار حاکمان سیاسی به فرهنگ سیاسی آن جامعه و میزان رضایتمندی مردم بستگی دارد. در ایران نیز با توجه به رضایتمندی مردم از سیاستها و تصمیمات نخبگان سیاسی، میزان محبوبیت آنان در جامعه سیال بوده و نوسان دارد. در این روزها تنش بین یکی از نمایندگان مجلس و کارمند گمرک و اتفاقات پس از آن، در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بسرعت انتشار یافته و اظهار نظرهای متفاوتی را از رسانه ها و نخبگان شاهد هستیم. با نگاهی دقیق تر به کلیپهای انتشار یافته، ابتدا در ویدیوی اول درگیری لفظی و بی نزاکتی نماینده مجلس دیده می شود که پس از احراز هویت توسط افراد حاضر در اداره گمرک مورد توهین و بی احترامی قرار میگیرد. در ویدیوی دوم توضیح همان نماینده در خصوص ویدیوی اول که انتشار این فیلم را سازمان یافته و توطئه علیه خود اعلام میکند و مسئله را به موضوعات مذهبی و قومیتی ربط می دهد و در ویدیوی سوم که توسط یکی از نمایندگان در جلسه غیر علنی مجلس ضبط شده است تهدیدها و سخنان آن نماینده که خواستار استیضاح وزیر اقتصاد، عزل رئیس گمرک و برکناری کارمند گمرک است بهمراه واکنش رئیس مجلس دیده می شود و در ادامه مسلما در دولت و مجلس تصمیماتی در خصوص این ماجرا گرفته خواهد شد. اما نکته اینجاست که چرا یک نماینده مجلس که خود را استاد دانشگاه و پژوهشگر معرفی می کند باید چنین برخورد تند و بی ادبانه ای داشته باشد و رفتارهای متضادی را از وی شاهد باشیم و در مقابل یک فرد عادی بدون رعایت جایگاه یک مسئول سیاسی با توهین و تشر و بی احترامی با وی برخورد می کند؟ چرا منزلت اجتماعی مسئولان اینگونه کاهش یافته و بی اخلاقی و خشونت سیاسی رو به افزایش است؟
اولین نکته ای که به ذهن می آید این است که غالب سیاستمداران و نخبگان اجرایی در جمهوری اسلامی جایگاه و منزلت اجتماعی شایسته خود را از دست داده اند و یکی از مهم ترین عوامل افول شآن اجتماعی مسئولین، شرایط سخت معیشتی و بحران اقتصادی است. افرادی که با حمایت مردم در مناصب انتصابی یا انتخابی دارای پست و مقام هستند و پس از چند دهه نتوانسته اند با تصمیم گیری درست در کشوری که سرشار از ثروت و منابع طبیعی است ،زندگی شایسته و رفاه حداقلی را برای مردم فراهم کنند دیگر چه انتظاری وجود دارد تندخویی آنان به احترام متقابل منجر شود. مردمی که طی شش ماه به جهت تلاطم شدید نرخ ارز نیمی از ثروت خود را از دست می دهند و با تحقیر و ورشکستگی اقتصادی مواجه هستند مسلما در مواجهه با این برخورد مسئولین سیاسی با پرخاشگری و توهین واکنش نشان می دهند و نباید بیش از این انتظار داشت. چون خود کرده را تدبیر نیست.
نکته دیگر اینکه انگیزه ای که در ابتدای انقلاب موجب کرامت و احترام به مسئولین سیاسی می شد ساده زیستی، مردمی بودن و خلوص نیت بود که امثال شهید رجایی مصداق بارز آن است. نگاه اسلامی و اخلاقی که از ابتدا به منصب سیاسی بود بکلی عوض شده است. رویکرد انقلابی که امانتداری و خدوم بودن و حق الناس را در نظر داشت از بین رفته و رویکرد منفعت طلبی و سهم خواهی پنهان جایگزین شده است و امروز در باطن رسیدن به منصب سیاسی بیشتر تشنگان قدرت می بینیم تا شیفتگان خدمت.
نکته دیگر تقدس گرایی و افسون زدگی قدرت سیاسی در ایران است. اکثر نخبگان سیاسی به محض قرار گرفتن در منصب سیاسی برای خود جایگاهی فراقانونی و نامتناهی قائل اند و بدون پایبندی به محدودیات و واقعیت ها تصورشان این است که با ابزارهایی چون لابی، رابطه، تملق یا تهدید باید به اهداف خود دست یابند. جایگاه حاکمان و محکومان جابجا شده است. حاکمان فراموش کرده اند که مردم صاحب این مملکت و ثروتش هستند و نمایندگان مجلس، وکلا و دولتمردان خادمان ملت اند و هر دو گروه از مردم مواجب میگیرند تا امور سیاسی و اقتصادی مردم را اداره کنند. خادم بودن را فراموش کرده اند و با منطق قدرت برخورد میکنند و نتیجه آن واکنشی تند و جسورانه از طرف مردم است. لذا برای رسیدن به وضع مطلوب سیاسی و برقراری شفقت بین جامعه و حاکمیت، ضرورت دارد مسئولین سیاسی در رفتار و روش خود تامل و تجدید نظر نموده و از جایگاه خادم بودن و با الگوی حکومت علوی با مردم رفتار کنند.