درباره حرفهای محمود احمدینژاد و درخواست او برای استعفای حسن روحانی، این دو سه روز زیاد مطلب نوشته شده. من قصد ندارم حرفهای گفته شده را تکرار کنم. فقط میخواهم خاطراتی را که خیلیها از آن خبر ندارند و با گذشت چندین سال گفتنش ایرادی ندارد مرور کنم تا حداقل جایی ثبت شود...
سالهایی که شورای امنیت سازمان ملل بر ضد ایران قطعنامههای تحریمی صادر میکرد، سالی که هدفمندی یارانهها شروع شد و کمی عقبتر، زمانی که سهمیهبندی بنزین آغاز شد، روزنامهها هنوز در فقدان شبکههای اجتماعی موبایلی، مهمترین ابزار اطلاعرسانی بودند. آن روزها من سردبیر روزنامه مردمسالاری بودم. بارها دعوتمان کردند به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی تا آقایان ظهره وند سفیر اسبق ایران در ایتالیا که در شورای عالی امنیت ملی به ضد اصلاح طلب ترین چهره ای که میشناختم تبدیل شده بود، حمید باقری یار غار سعید جلیلی و البته مهدی محمدی یادداشت نویس روزنامههای اصولگرا و عضو تیم هستهای وقت، به بهانه هم اندیشی با مدیران یا سردبیران روزنامهها، درباره عملکردشان حرف بزنند و گاهی محدودیتها و شرایط خاص را گوشزد کنند تا دولت احمدینژاد با خیال راحت به فعالیتش ادامه دهد.
اگر به آرشیو روزنامهها در آن دوره سری بزنید میبینید که حتی یک روزنامه هم خبر آغاز تحریمهای شورای امنیت علیه ایران را منتشر نکرده و از یکی دو روز بعد، واکنش مسئولان ایران به تحریمها منتشر میشد. درباره هدفمندی یارانهها هم از هفتهها قبل از اجرایی شدن طرح، جلسات به اصطلاح هماندیشی برگزار میشد تا با یادآوری شرایط حساس کشور، بگویند که رسانهها زمینه را برای هدفمندی آماده کنند. یادم هست نمایندگان روزنامههای اصلاحطلب، در همان جلسات هم نظرات خود را صراحتا میگفتند و علاوه بر آن، تا جایی که میشد انتقادات خود را - البته نه خیلی صریح به دلیل نگرانی از تعطیلی و بیکاری نیروهایشان – در روزنامهها هم مینوشتند اما نه شبیه انتقادات تند این روزها. به عنوان نمونه یادم هست آقای بختیاری مدیرمسئول روزنامه دنیای اقتصاد در یکی از همان جلسات به آقای ظهره وند گفت که اصلا فضا برای آغاز هدفمندی یارانهها، نه از لحاظ اقتصادی، نه از لحاظ سیاسی و نه از لحاظ همبستگی ملی فراهم نیست. ولی آقایان روی هدفمندی یارانهها اصرار داشتند. خودم در جلسهای از رویکردهای حق به جانب آقای باقری انتقاد کردم که چه دستاوردی از مذاکرات هسته ای حاصل شده به جز مذاکره برای مذاکره؟ و موارد دیگر...
آن جلسات یکی دو سالی به طور مقطعی دنبال شد و بعد که قطعنامههای شورای امنیت بر ضد ایران صادر شد و هدفمندی یارانهها هم به بدترین نحو ممکن اجرا شد، دیگر خیال آقایان راحت شد. در آن ماههای پرالتهاب پس از حوادث انتخابات ۸۸، انتقاد کردن از مذاکرات هستهای و هدفمندی یارانهها و ... برای منتقدان دولت احمدینژاد ممنوع بود. اما الان همان آقای احمدینژاد، نه تنها مسئولیت گذشته خود را در قبال محدودیتها و قطعنامهها و تحریمها و مشکلات اقتصادی فراموش کرده، بلکه هر چه دلش میخواهد میگوید و البته در جایگاه عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام هم تکیه زده!
خیلیها این روزها شاید از خودشان پرسیده باشند که الان اوضاع اقتصادی کشور بدتر است یا دوره احمدینژاد بدتر بود؟ اگر آن دوره بدتر بود پس چرا مشکلات اقتصادی در این دوره بازتاب بیشتری دارد؟ آنچه نوشتم یکی از دلایلی است که نشان میدهد چرا در آن دوره اوضاع بد اقتصادی کشور مثل امروز بازتاب نداشت. هرچند اگر از دوره احمدینژاد انتقاد میکنیم به معنای دفاع از کلیت عملکرد روحانی نیست که در این یک سال در حوزه اقتصادی کمتر دستاورد مثبتی داشته. اما بهتر آن است که واقعیتها را بدانیم ...