کارشناسان تلویزیون در برنامه ای از قُبح تلگرام صحبت می کنند و اگر پیچ رادیو را بپیچانید، اینطوری شروع می شود که «شنوندگان محترم؛ پیام رسان هایی مثل تلگرام هم می توانند فرزندان شما را معتاد کرده و آن ها را وارد کار قاچاق و خرید و فروش مواد مخدر کند و هم آن ها را در چنگال داعش بیاندازد و آن ها عضو داعش شوند»؛ این ها را یک نفر گوینده زن می گوید و آماری هم نمی دهد که در ایران چند نفر از طریق تلگرام عضو داعش شده اند؟ بلافاصله یک گوینده مرد هشدار می دهد که «شهروندان گرامی آیا حاضرید فرزندان خود را در دستان پیام رسان هایی قرا دهد که هیچ ساز و کاری ندارند؟ فرزندان خود را به ما بسپارید» و آدم یاد تبلیغات تلویزیونی موسسه های آموزشی دمِ کنکور و داوطلبان گرامی می افتد.
در واگن مخصوص خانم ها، بحث فیلترشکن داغ است و زنان مترو دارند فیلترشکن هایشان را با هم (شِیر) رد و بدل می کنند؛ محل کار و حتی محیط های خانوادگی هم از این قاعده مستثنی نیست؛ این روزها بعید است از میان زنگ خورهای گوشی همراهتان یکی دوتایش سوالی درباره تلگرام و فیلترشکنهای جور و واجور نباشد.
می گویند با فیلترشدن تلگرام، اعتماد مردم به مسئولین روز به روز کمتر شده و شکاف میان آن ها بالا می گیرد و مردم سرخورده می شوند؛ مشاهدات شما اما چیز دیگری می گوید؛ با فیلتر شدن این پیام رسان محبوب(تلگرام) نزد ایرانیان، نه تنها آن ها را سرخورده نیافته اید که فهمیده اید در چنین شرایطی پویاتر هم شده اند و یک حس وحدت و فیلترشکن رسانی میان آن ها شکل گرفته و از سویی با راه افتادن فیلترشکن هایشان حس رضایت و خرسندی و نیز پیروزمندی درونشان موج می زند؛ البته در مورد تلگرام. مردم ایران با فیلترشکن بیگانه نیستند؛ آن ها توئیت های خود را از طریق همین ابزارها به تمام دنیا مخابره می کرده و می کنند؛ برخی مقام های مسئول هم با این که فیلترکردن در حیطه تشخیص و اختیارات خودشان است در توئیتر فعالند و هر کدام صفحه ای به اسم، دارند.
تاریخ خطوط و مرزهای منع کننده در خصوص استفاده ز ابزارهای جدید که منجر به گسترده تر شدن ارتباطات می شود، تاریخی چندین ساله است و این روزها همه می گویند مگر وقتی استفاده از دستگاه ویدئو منع شد، مردم دیگر استفاده نکردند؟ یا پارازیت ها چه قدر توانستند ماهواره ها را از خانه های مردم جمع کنند؟ صدا و سیمای ملی، روی سر همه رسانه های کشورمان جاخوش کرده اما حضور دستگاه های تلویزیون در خانه های ایرانی ها دلیل بر این نمی شود که آن ها شبکه های ایرانی را تماشا می کنند؛ سریال های ترک و اخبار و اطلاعاتی که آن ها از رسانه های خارجی می بینند، نقل محافل خانوادگی و کاری و اجتماعی شان است؛ کمتر کسی اخباری از رسانه های داخلی را نقل یا از سیر تا پیاز سریال های ایرانی را تعریف می کند.
جامعه شناسان می گویند که دلیل همه این شکست ها سیاست های مداخله و مدل مدیریت از بالا است؛ آن ها معتقدند که یکی از عوارض چنین تصمیم گیری هایی، آشفتگی جامعه است؛ شاید منظورشان از نوع آشفتگی هایی باشد که در دی ماه سال گذشته، تحت عنوان اعتراضات مردمی نمود پیدا کرد.
آن ها مدام تاکید می کنند که اگر برخوردهای ارشادی از این قسم، مثمر ثمر بود، آیا به عنوان مثال، جای کمتر شدن بدحجابی که موضوع ارشاد در خیابان است، روز به روز درگیری و برخورد ماموران با زنان و دختران در حال عبور از خیابان ها بیشتر می شد؟
گشتی در خانه های مردم و جامعه و شهر و روستا، نشان می دهد که حتی اگر ارتباط و شبکه های مجازی علی الخصوص تلگرام از بین برود، نیاز به آن از بین نمی رود؛ مردم با پشتکاری وصف ناشدنی، فیلترشکن هایشان را با هم مبادله می کنند و این چنین مسئولان از فضایی که میلیون ها کاربر ایرانی در آن حضور دارد، دور می شوند؛ نمی توانند آن را مدیریت کرده و توان کنترل و پیشگیری رخدادهای غیرمترقبه و جرایم احتمالی از دستشان خارج می شود.
تلگرام فیلتر شده است و مشخص نیست تکلیف این حکم سفارشی (به گفته رئیس جمهور)، که به گفته او، خود او هم مخالفش بوده به کجا ختم می شود و آن هایی که خیلی ها می گویند تعدادشان قلیل است اما قدرتشان زیاد، تا چه حد برابر این فیلترشکن های دوست داشتنی، قدرتشان زیادتر می شود؟