۰
سه شنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۴۱

در نقد دولت منصف باشیم

سمیرا قیاسی
حکایت ما مردم داستان آن بنده خدایی بود که از ته سوزن رد می شد و از در دروازه نه!
در نقد دولت منصف باشیم
حکایت ما مردم داستان آن بنده خدایی بود که از ته سوزن رد می شد و از در دروازه نه!  به گاه انتخابات و حمایت از رئیس جمهو محبوبمان، فضای مجازی و حقیقی پر می شود از پرچمهای بنفش و سبز و انگشت هایی که به نشانه پیروزی بالا رفته و هشتگ های من رای می دهم و تشویق و ترغیب همدیگر به مشارکت مدنی و تشکیل جلسات و مباحثه های مکرر برای اقناع قهر کنندگان از صندوق رای که بیایند و نگذارند سرنوشتشان توسط غیر و بیگانه تغییرکند؛ و همین که به مقصود می رسیم چهارچشمی مراقبیم که از همان منتخبمان خطایی سهویی، لغزشی ناخواسته سر بزند تا پیرهن عثمانش کنیم و بر طبل مخالفت بکوبیم که آرمانهای ما چه شد؟ با رای ما چه کردید؟ چرا نخود گران شد و چرا لوبیا گیر نمی آید؟ و چنان طلبکارانه  وشاکی و عصبانی برخورد  می کنیم که انگار نه انگار همین چند ماه پیش داشتیم همه را به حمایت از روحانی دعوت می کردیم واگر کسی جلویمان می ایستاد قرص و محکم از نظر و رای و اندیشه مان دفاع می کردیم و تا مجابش نمی کردیم کوتاه نمی آمدیم.
البته این تغییر موضع فقط مخصوص دولت تدبیر و امید نیست. تاریخ ثابت کرده هیجان های مردم خیلی زود فروکش می کند و جایش را به اشکال تراشی و ایراد و غرغر کردن های کودکانه می دهد. ما عادت داریم خیلی زود خسته شویم و بی توجه به علل مشکلات موجود، دلزدگیمان را جار بزنیم و انتقاد کنیم و جوک بسازیم و آه حسرت سر بدهیم و به زمین و زمان فحش بدهیم. اصلا هم برایمان مهم نیست کسی که علت و بانی همه مشکلات می پنداریمش چقدر در بروز آن مشکلات نقش داشته و چقدر تلاش کرده برای حل آنها ؟ فقط مهم این است که ما یکی را پیدا کنیم که همه مشکلات بشریت را به گردنش بیندازیم.
انگار یادمان رفته که بعد از 8 سالی که دولت گذشته پشت سر گذاشت، مشکلات عمیق و شگرفی بروز کرد که حل کردنشان زمان می خواهد و اغلب منشا مشکلات بزرگتری شده اند که اقتصاد و صنعت و بخشهای حیاتیمان را متاثر کرده و امروز یکی یکی سر برمی آورند منتها چون آن دولت تمام شده و رفته، همه چیز را به گردن رئیس جمهور وقت می اندازیم و خیلی راحت با زیر سوال بردنش سعی می کنیم ناراحتی و اعتراضمان را مطرح کنیم.
وقتی همه چیز خوب است، وقتی اتفاقها و تحولات بنیادین می افتد، وقتی هزینه دارو و درمان کاهش می یابد، وقتی بیماران خاص به راحتی و ارزانی دارو می گیرند، وقتی تحریم ها کمرنگ می شود و چرخ تولید تندتر و روان تر حرکت می کند، وقتی از وابستگی رها می شویم و در تولید به خودکفایی می رسیم و چشم به صادرات پر افتخارمان می دوزیم، یاد رئیس جمهور وقت نمی افتیم و تقدیرش نمی کنیم اما همین که تصمیمی بر خلاف میل ما گرفته می شود علم اعتراض برمی داریم و آه و فغان سر می دهیم که آرمانهای ما چه شد و فلان و بهمان!
به عمرمان از کشور پا بیرون نگذاشته ایم حالا به افزایش عوارض خروج از کشور معترضیم آن هم با داد و هوار و فغان و وااسفا... بدون دانستن علت و تحلیل و تفسیر... و ریشه همه مشکلات را هم رئیس جمهوری می دانیم که کارنامه چهار سال گذشته اش کافی است تا قدردانش باشیم که از پس خاکستر مشکلات دوباره ققنوس ایران را زنده کرد. اما فراموشکاریم.
یادمان می رود که همیشه مجموعه عملکرد یک مسئول را مورد نقد و ارزیابی قرار بدهیم نه یک اتفاق را و در تحلیل هر تصمیمی اول به شرایط و محدودیتهای آن مسئول اشراف پیدا کنیم بعد او را مورد عتاب و خطاب قرار بدهیم که چرا چنین کردی؟
از یاد نبریم خدمات ارزشمند دولت وقت را و چشم بسته و کورکورانه از نوازندگان ساز مخالف در فضای مجازی تبعیت نکنیم.
منصف باشیم.
 
کد مطلب: 79197
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *