واکنشهای خارجی به انتخابات ریاست جمهوری ایران از همان فردای برگزاری آن آغاز شد. ائتلاف عربی-امریکاییِ حامی تروریسم در منطقه، چنان از این اتفاق سرخورده بود که حتی نتوانست به رسم معمول، کینهاش را در پس لبخندهای ظاهری پنهان کند. واکنش عربستان-امریکا پس از انتشار نتایج انتخابات نشان داد که دشمن اصلی آنها نه راستگرایان، نه حتی کلیت نظام جمهوری اسلامی، بلکه خودِ ایرانِ قدرتمند و فرآیند دموکراتیزاسیون در منطقه، و در یک کلام مردم است. حادثۀ تروریستی اخیر را میتوان ادامهای از همین واکنشها دانست که در کمتر از ۲۴ ساعت با تصویب تحریمهای تازه امریکا تکمیل شد. همانگونه که امروز در سطح ملی شاهد هستیم، بهترین راه مقابله با چنین حملاتی (از ترور گرفته تا تهدید و تحریم) حفظ اتحاد مردم است. اما «اتحاد» به چه معناست؟ آیا برای تحقق اتحاد، انتشار هشتگ #اتحاد_ملی یا #باهمیم کافی است؟ و مهمتر از همه، مردم باید در مقابل چه کسانی متحد شوند؟
1- تروریستها: صرف نظر از تمام انتقادات، مجلس نماد دموکراسی است و حملات نمادینِ تروریستیِ نشان داد که تروریستها صدای انتخابات اخیر را به خوبی شنیدهاند. هدف آنها ایجاد رعب و وحشت و در نتیجه مختل کردن سامان اجتماعی و مردمی است. بهترین راه مواجهه با این ارعاب عمومی، حفظ همبستگی و اتحاد و تن ندادن به رعب و وحشت است. وحشت مانند خورهای است که همبستگیِ درونزای اجتماعی را به بیاعتمادیِ اجتماعی، و بازشناسی هویت جمعی را به فردگرایی اتمیستی بدل میسازد. اتحادِ پس از حادثه نه تنها باعث میشود که افراد، تحقق خواست خود را در جامعه و در ساحت بینالاذهانی بجویند و به خود به مثابۀ «مردم» هویت ببخشند، بلکه همچنین باعث میشود که انگیزه و توان تروریستها برای انجام حملات مشابه کاهش یابد.
2- خائنان: بخش قابل توجهی از جریانات رسانهای، اپوزیسیون سیاسی، روشنفکرانِ حقوقبگیرِ نهادهای امنیتی عربی-غربی و فعالانِ به اصطلاح حقوق بشری که یک روز بر طبل جنگ علیه ایران میکوبند و روز دیگر دول غربی را به اعمال تحریمهای بیشتر علیه مردم ایران تشویق میکنند، و اخیراً به طور همهجانبه در راستای تحریم و بیارزش ساختن انتخابات کوشیدند، پس از حادثۀ تروریستیِ، بازهم با نقاب دفاع از مردم و آزادی، به میدان آمدند و کوشیدند تا جای قاتل و قربانی را عوض کنند. با این همه، آنها دچار لغزش شدند و نتوانستند شادیشان را در اوج بهت و ناراحتی مردم، پنهان کنند و چنان با شوق و ذوق از فروپاشیِ «حباب امنیتیِ» تهران سخن گفتند که یا باید در فهم و دانش سیاسیشان شک کرد، یا به آبشخورهای مالی و لجستیکیِ مشترکشان با خود تروریستها پی برد. مردم تحت هر شرایطی باید اتحاد خود را در برابر این دشمنانِ مردم حفظ کنند که با ادعای مضحک و فریبندۀ اولویت آزادی بر امنیت، عملاً نه تنها در سودای تشدید ناامنی هستند، بلکه تصورشان از آزادی عملاً چیزی جز ارضای منافع شخصی نیست. آنها پادشاهانِ زمینهای سوختهاند و آرزوی ویرانی و هرج و مرج را در سر میپرورانند.
3- کاسبان: اما گروه سومی که باید در برابرشان بسیار هوشیار بود، بخشی از زخمخوردگانِ انتخابات اخیرند که هنوز در بهتِ ناشی از نتایج انتخابات، برای عدم مواجهه با ریشههای شکست خویش، تلویحاً یا صریحاً دعوی تقلب را طرح میکنند. آنها آگاهانه یا ناآگاهانه، مغرضانه یا سادهدلانه، حوادث تروریستی اخیر را بهانهای برای تسویه حساب با دولت، اصلاحطلبان و به طور کلی اکثریت رایدهندگان میدانند. آنها که تا دیروز امنیتِ ملی را صرفاً دستاورد خودشان میدانستند، امروز فرافکنانه رقیب را مقصر ناامنی معرفی میکنند. آنها حتی در بحرانیترین شرایط، اتحاد و منافع ملی را فدای اهداف و منافع جناحیشان میکنند. امنیتی شدنِ فضای شهر پس از حادثۀ تروریستی امری طبیعی است، اما همۀ ما باید قویاً در مقابل هر شکلی از امنیتیسازیِ کاذب و ساختگی که هیچ ربطی به تروریسم ندارد و فقط در راستای محدودسازیِ دستاوردهای دموکراتیک و کارکردهای درونزای جامعۀ مدنی عمل میکنند، مقاومت کنیم. اتحاد مردم در برابر امنیتی شدنِ فضای سیاسی و اجتماعی بسیار حیاتی است. نباید اجازه داد که به این بهانه، دستاوردهای ما، که اندک اندک آنها را کسب کرده و از آنِ خود ساختهایم، به بهانۀ قربانی کردنِ آزادی به پای امنیت، یک شبه از دست برود.
*مدرس و پژوهشگر فلسفه