انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم آرام آرام به روزهای سرنوشتسازش نزدیک میشود. دو جریان سیاسی کشورمان در حالی به استقبال انتخابات ریاستجمهوری میروند که اصلاحطلبان از ماهها پیش با اعلام حمایت رسمی از روحانی تکلیف خود را روشن کردند، اما اصولگرایان تا به امروز نمیدانند از بین قالیباف، رئیسی و میرسلیم چه کسی باید تا پایان رقابت در بازی بماند. طی چند روز اخیر شاهد بودهایم که کاندیداهای مخالف دولت تلاش بسیاری کردهاند که به کمک ابزار یارانهها و وعده چند برابری آن، اعتماد مردم را به سمت خود جلب کنند. تجربه نشان داده که شعارهای پوپولیستی جاهایی مورد استقبال زیاد قرار میگیرند که بستر مناسبی برای آن وجود داشته باشد. اوج رفتارهای پوپولیستی را در دولتهای نهم و دهم شاهد بودیم. احمدینژاد با نحوه پوشش و طرح شعارهای عوامپسند ریشههای پوپولیسم را تقویت و در واقع زنده کرد و با اجرای سیاستهای پوپولیستی علاوه بر هدر دادن منابع ملی، کشور را حداقل 50 سال به عقب برگرداند. هدف اصلی وی از طرح یارانهها، توزیع پول میان مردم برای جلب نظرشان برای انتخاب در دور بعدی ریاستجمهوری بود. شاید به جرات بتوان گفت پرداخت یارانه نقدی مستقیم به مردم یکی از بزرگترین اشتباهات تاریخی نظام سیاسی ایران بوده است. روند شکست این طرح تا به آنجا پیش رفت که بانک مرکزی در دولت دهم ناگزیر به چاپ پول بدون پشتوانه، پول بین مردم توزیع میکرد و آن هم در حالی که با کاهش ارزش پول ملی در اثر سیاستهای غلط دولت ارزش داراییهای ملت و از جمله همان مقدار یارانه پرداختی به یک سوم تقلیل یافته بود.
طرح وعدههای 2 یا 3 و چند برابری کردن مبلغ یارانه نقدی از زبان کاندیداهای منتقد دولت در برنامههای تلویزیونی، این شائبه را به وجود آورده که آیا واقعا انجام این کار شدنی است؟ در نگاه اول خواهیم دید که این اعداد و ارقام خیلی با وضعیت و بودجه کشورمان جور در نمیآید، اما ظاهرا وعدههای انتخاباتی کشور حساب و کتاب ندارد و بیشتر شبیه یک مزایده شده است. به اعتقاد کارشناسان، پرداخت یارانه مثلا 250 هزار تومانی تنها به یک شکل امکانپذیر میباشد و آن هم چاپ پول بدون پشتوانه است. نقدینگی کاذب در جامعه تزریق کند و در نهایت ارزش پول کشور را نابود کند. همه ما تجربه موج وحشتناک تورمی در دولت دوم محمود احمدینژاد را از یاد نبردهایم. در همان سالها دیدیم که چقدر این تورم به زندگی و معیشت مردم ضربه زد و تبعات جبرانناپذیری را خصوصا برای طبقات فرودست جامعه به وجود آورد. به هر حال زمانی که تورم همین طور بالا برود، زمانی میشود که همان 250 هزار تومان هم دیگر ارزشی نخواهد داشت. بنابراین پرداخت یارانه از درآمد نفتی سرانجامی ندارد. بالاخره قیمت نفت پرنوسان است و طی چند سال اخیر به پایینترین حد خود رسیده است. حتی اگر پرداخت یارانه از مسیر درآمدهای نفتی محاسبه شود با یارانههای چند برابر فعلی، باید کل درآمد صادرات نفت کشور به این امر اختصاص یابد. با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و ساختار درآمدی دولت و نیز، اظهارات ماههای قبل دولتمردان در خصوص عدم توانایی در پرداخت مبالغ یارانهای سابق، دولت باید نسبت به شفافسازی منابع این یارانههای جدید، اقدام لازم را صورت دهند، چراکه تجارب گذشته نشان داده است شیوه تامین منابع مالی اینگونه سیاستها، اغلب به تورم دامن زده که مهمترین دستاورد دولت یعنی کنترل و تکرقمی کردن تورم را با مخاطره روبرو میکند و هم مجددا موجب اتلاف بخش مهمی از آثار مثبت افزایش یارانه برای گروههای کمدرآمد میشود. خوشبختانه طی چند هفته اخیر مردم رغبتی به وعدههای یارانه چند برابری نشان ندادند. بنابراین تا زمانی که این موضوع از سوی مردم جدی گرفته نشود، نمیتواند آنچنان تاثیری در اقتصاد بگذارد. به هر حال قابل پیشبینی است که یکسری موجهای پوپولیستی در چند روز آینده تبلیغات انتخاباتی به راه بیفتد و تلاش کنند که با اینگونه وعدهها نظر مردم و مخصوصا دهکهای پایین را به سمت خود جلب نمایند. اصل نهاد انتخابات خود فرصتی طلایی برای رشد افکار عمومی و باز شدن مسائل سیاسی و آشکار شدن بسیاری از مطالب است و خود یک تمرین عالی است که مردم بپذیرند از طریق دموکراسی باید مسائلشان را حل و فصل کنند. ضمن اینکه مردم در طول چند سال گذشته رشد سیاسی پرسرعتی را تجربه کردهاند. سطح مواجهه مردم با انتخابات در تراز بالاتری قرار گرفته است و حساسیتهای ویژهای پیدا کردهاند.
باید بپذیریم که وعدههای غیرقابل ممکن چند برابر کردن یارانهها، نوعی توهین به مردم است. مردم میخواهند حرفها را بشنوند و این حق آنهاست. ولی اینکه تا چه حد کمک شود که فضا شفافتر شود، امیدواریم که کسی به سراغ تخریب و بیاخلاقی و اطلاعات دروغین نرود، سعی شود با شفافیت و اطلاعات صحیح به مردم آگاهی داده شود. شبکههای مجازی به دانایی و آگاهی مردم کمک بسیاری کردهاند و مطمئنا این آگاهی در آینده، همچون سدی در برابر پوپولیست خواهد گردید. اقتصاد ایران و ظرفیتهای موجود به هیچ وجه تحمل بار گزافی همچون یارانههای چند صد هزار تومانی را ندارد. بدون تردید هر فرد و جریانی که بتواند جلوی این فرایند مخرب را بگیرد، بزرگترین فرصت را به اقتصاد ملی و توسعه و پیشرفت کشور داده است.