۰
شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۴۰

وقتی که مخالفان برجام به یک نقطه می‌رسند!

منصور فرزامی
وقتی که مخالفان برجام به یک نقطه می‌رسند!
مخالف اول، خوی استکبارانه و گرفتار کیش شخصیت طیف جمهوری‌خواه آمریکاست که با توجه به منافع تعریف شده منطقه‌ای‌اش هرگز حاضر نیست بازار بیش از صدمیلیاردی جهان عرب را با حضور قدرتمند ایران از دست بدهد به همین جهت است که برآیند تفکرش « ترامپ » با نادیده گرفتن حقوق مشروع ملت‌ها و معاهدات بین المللی، به خود اجازه جسارت پاره کردن معاهده برجامی‌را می‌دهد که شش کشور تاثیرگذار جهانی، پس از ماه‌ها مذاکره به همراه ایران، آن را امضا کرده و با مطرح کردن در شورای امنیت سازمان ملل و صدور قطعنامه شماره 2231 و لغو شش قطعنامه، در زمره اسناد متقن بین‌المللی به ثبت رسانده‌اند. لغو همان قطعنامه‌هایی که ما را به روز سیاه نشاند و «سرزمین سوخته‌ای» را به دولت یازدهم تحویل داد. حقیقتی غیرقابل انکار که فقط خودشیفتگان و به خواب‌زدگان می‌توانند منکرش باشند.
مخالف دوم، رژیم غاصب و کودک‌کش و توسعه‌طلب صهیونیستی است که به راه برادر بزرگتر خود می‌رود و وجود ایران بزرگ با آن سرمایه‌های انسانی و طبیعی و پشتوانه مردمی‌را مانع بزرگ استعماری و استثماری خود می‌داند و آرزو می‌کند که یاران ضعیفی را در برابر خود داشته باشد که در حالت ضعف و انفعال، نفت خود را در مقابل غذا و دوا، آن هم تحت کنترل سازمان ملل به جهان عرضه کند. ایرانی محصور و منفعل که قادر به تامین مصالح و منافع ملی و منطقه‌ای خود نباشد و مصیبت بارتر آن که سیاستی را در پیش بگیرد که در راستای خواست و سیاست رژیم صهیونیستی باشد. ایرانی منزوی و بازداشته از بازارهای جهانی و عرصه بین‌المللی و سوار بر قطاری که هیچ ترمزی بر آن تعبیه نشده باشد!
مخالف سوم، ارتجاع عرب منطقه است با حکومتی قبیله‌ای و با تفکری جاهلی که جهت مطلا بودن و زرین ماندن شیرهای دستشویی‌اش و بقای رژیم عهد دقیانوسی‌اش، حاضر به تامین منافع استکبار غرب و موظف به عرضه منابعش به ثمن بخس باشد و جهت برادرکشی، سالانه بیش از صدمیلیارد دلار سلاح کشتار جمعی را از آمریکا و انگلیس بخرد و به او القا شده باشد که جهت ایران‌هراسی، زرادخانه‌هایش باید همیشه پر و پیمان باشد! به عنوان شاهد مثال، سفر چند روز اخیر نخست‌وزیر انگلیس و سخنان تفرقه‌افکنانه و جهت‌دارش در جمع ملوک خلیج فارس بر همه مدلل و مبرهن است و نیز سخنان صریح و دشمنانه‌اش درباره ایران که بیان مکنونات سیاست استعماری غرب است و نیز نشان بارز آن در قبال مردم دردمند و قحطی‌زده یمن و آشیان بربادرفته سوریه و عراق و لبنان و فلسطین و... با چماقی به نام حقوق بشر که دستاویز مدرن و مرسوم نواستعمارگران امروزی است.
و مخالف چهارم، آن تفکر جناحگرای داخلی است که یا آن قدر خودشیفته است که این شیفتگی نمی‌گذارد تا از آن هاله نور تعصب، آزاد شود و سیمای حقیقت و واقعیت را ببیند و یا به سبب خودبینی محض، نگاه به بیرون ندارد تا از اوضاع درون وبرون باخبر باشد که چه بر ما گذشته و می‌گذرد تا آنجا که بعضی از واقع گرایان با تعجب و حیرت عنوان کنند با شرایطی که در آن به سر می‌بریم نمی‌دانیم که چگونه و چرا زنده ایم و ما را چه شده است که 90 درصد درآمد کشور صرف هزینه‌های جاری می‌شود عجبا که با آن آگاهی مخصوص به خودشان اظهار می‌دارند حالا که چرخ هسته‌ای از چرخ ایستاده چرا چرخ زندگی مردم نمی‌چرخد؟ و جالب‌تر و حکیمانه‌تر این که چرا «برجام به عنوان یک فاجعه نباید در مدارس تدریس شود؟» برجامی‌که خط‌به‌خط و نقطه به نقطه، تحت احاطه و اشراف رهبری معظم بوده و با تدبیر و نرمش قهرمانانه و در رابطه برد- برد به نتیجه رسیده و رقم خورده است. نتیجه‌ای که جمهوری‌خواهان آمریکا و رئیس‌جمهور منتخبش، باخت صددرصد خود می‌دانند. برجامی‌که به اعتراف دوست و دشمن، تدبیر و روش بینی رهبر و رئیس‌جمهور ایران و قابلیت تیم دیپلماسی و نیز حقانیت ایران را به رخ جهانیان کشید و در یک قلم، در نشست اخیر اوپک در عین انفعال عربستان سعودی، به نتیجه‌ای افتخارآمیز دست یافت که این افتخار، تایی از بسیارهای حاصل برجام است. اما این نتایج برجام، نقص بزرگش آن است که چرا دکتر روحانی و دولت اعتدال با حمایت و رهنمودهای رهبری به نتیجه رسیده است ! تمام خواب زدگی و خواب بیداری این طیف آن است که چرا نباید چرخ هسته‌ای بر همان مدار سابق که خواب ما را آشفته نکرده بود، بچرخد. چرا باید این دستاورد بزرگ در سیاست خارجی نصیب دولت روحانی باشد که موجب شود تا دوباره بر مسند ریاست جمهوری بنشیند و تعادل و توازن ما را بر هم بزند؟
و سخن پایانی خطابی است به این مخالفان گروه چهارم که در مخالفت با برجام بدون این که قصدی باشد ناخودآگاه با گروه‌های بالا یک نقطه رسیده‌اند به این که چشم‌هایتان را به حقایق باز کنید، فضا آفتابی آفتابی است و از ابرهای ابهام در ایران هیچ اثری نیست. آبهای جاری، صاف و زلال و گواراست؛ حتی با گل‌آلود کردنش هم نمی‌توان ماهی مراد صید کرد. پس به قول سهراب: «چشم‌ها را باید شست / جور دیگر باید دید...» جامعه نیاز به نگرش اهل بصیرت دارد. باور کنید چون در این صورت به سود همه ماست.
کد مطلب: 64212
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *