۱
دوشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۸:۵۸

ایست! بی‌تفاوت نگذرید

ساغر شمسی
بر در و دیوار کوچه پس‌کوچه‌های اطراف بیمارستانهایی که پیوند اعضا انجام می‌دهند اگر گذرتان بیفتد، پر است از آگهی، نه از نوع آگهی‌های معمولی بلکه برای فروش کلیه. کلیه فروشی با گروه خونی A+ ،‌O+ و ... چشمتان به روی این آگهی‌های عجیب (البته چشم‌ها به این آگهی‌ها عادت کرده ولی در مجموع خیلی عجیب است که آدمی تکه‌ای از بدنش را بخواهد بفروشد) که می‌افتد کلمه عجیب‌تر، ذکر«فروش فوری» است.
ایست! بی‌تفاوت نگذرید
بر در و دیوار کوچه پس‌کوچه‌های اطراف بیمارستانهایی که پیوند اعضا انجام می‌دهند اگر گذرتان بیفتد، پر است از آگهی، نه از نوع آگهی‌های معمولی بلکه برای فروش کلیه. کلیه فروشی با گروه خونی A+ ،‌O+ و ... چشمتان به روی این آگهی‌های عجیب (البته چشم‌ها به این آگهی‌ها عادت کرده ولی در مجموع خیلی عجیب است که آدمی تکه‌ای از بدنش را بخواهد بفروشد) که می‌افتد کلمه عجیب‌تر، ذکر«فروش فوری» است. یعنی بحران تا این حد در زندگی فروشنده پیش رفته؟ و اینکه به غیر از بدنش هیچ اندوخته‌ای برای رفع مشکل ندارد؟ با یکی از شماره‌ها تماس می‌گیرم. مردی میانسال گوشی را بر می‌دارد. از او قیمت کلیه اش را می‌پرسم و جواب می‌دهد فقط 25 میلیون تومان. می‌گوید خیلی گرفتار است و هرچه زودتر باید پول به دستش برسد وگرنه قیمت کلیه‌اش با این گروه خونی نزدیک به 100 میلیون است. کمی صحبت را ادامه می‌دهم و ارتباط را قطع می‌کنم...
در حالی که در اکثر نقاط دنیا فروش عضو بدن زنده ممنوع است و مصداق قاچاق انسان به شمار می‌آید بر در و دیوار برخی از کوچه‌ها و خیابان‌های تهران یا در فضای مجازی، آگهی فروش کلیه دیده می‌شود. اگرچه مسئولان صراحتا با این پدیده مخالفت کرده اند اما همچنان پیوند از زنده به زنده در ازای پول انجام می‌شود و این در حالی است که پزشکان برای بیماران کلیوی و نیازمند پیوند، تاکید به پیوند از اعضای فردی که مرگ مغزی شده است دارند یا نهایتا اهدا از جانب اعضای خانواده صورت بگیرد ولی در عمل این راهکارها در حداقل آمار قرار دارند و فروش و پیوند از افراد زنده همچنان ادامه دارد .
در بررسی علتها و چرایی اقدام به این عمل (معضل فروش کلیه) که با آسیب‌های فراوانی همراه است به مشکلاتی می‌رسیم که غول تورم، ‌بیکاری و‌ فقر در راس آنهاست. افرادی که حتی برای پیش پرداخت اجاره خانه خود پولی ندارند یا از هزینه‌های درمانی یکی از اعضای خانواده خود ناتوان شده‌اند و ...
پرداختن به این سوژه که به نظر می‌رسد در جامعه بسیار تکرار و به عنوان یک معضل بیان شده است تبدیل به یکی از کلیشه‌های ذهن مردم شده است اما آمار پیوند کلیه در ایران بالاست و به نظر می‌رسد که افزایش 5 درصدی هم در بیماران کلیوی وجود دارد،‌ هزینه‌های بالای دیالیز و صف‌های طولانی برای پیوند کلیه وجود دارد که علیرغم تمام تلاش‌های ناکافی که صورت می‌گیرد همچنان اهدای عضو آمار پایینی دارد و بیشتر بیماران کلیوی برای ادامه زندگی مجبور به خرید این عضو به هر قیمتی هستند. کاری که از نظر ملاحظات پزشکی و اخلاقی پذیرفته شده نیست اما همچنان بین بیمارانی که از دیالیز خسته شده‌اند یا دیالیز روی آنها دیگر جواب نمی‌دهد موضوعی ناگزیر است. در قیمت‌هایی که از طرف فروشنده بیان می‌شود رقم‌های کلانی نیز وجود دارد اما عجز و ناله‌های بیماران برای پایین آوردن قیمت‌ها سودی ندارد و از طرفی دیگر فروشندگان نه تنها جزو قشر مرفه نیستند بلکه برعکس بسیار آسیب پذیر و کم درآمدند. با این توصیف با آنکه فروش اعضای بدن در کل دنیا ممنوع است اما بازهم این فاجعه انسانی متوقف نشده است و در این بین دلالانی هم هستند که سود کلانی را به جیب می‌زنند. دلال‌هایی که با چند تماس تلفنی، بیشتر پولی که رد و بدل می‌شود را برای خود بر می‌دارند و قسمت کمی هم به صاحب واقعی کلیه می‌رسد .
در بحث اهدای اعضا این کار یک فداکاری بزرگ و از خودگذشتگی به شمار می‌آید اما در مورد فروش قسمتی از بدن قضیه کاملا فرق می‌کند. در حالی که عنوان کردن سخاوت فردی و اخلاقِ بخشش در مورد این افراد کار کاملا به جایی است در مورد کسی که کلیه خود را می‌فروشد هم مذمت کردن این افراد کار درستی نیست که اگر این سرزنش‌ها صورت بگیرد مشکل را منحصرا و مطلق به آن فرد نسبت داده ایم و تنها به بعد اخلاقی آن پرداخته ایم. اجتماع تنها نباید به پندهای اخلاقی اکتفا کند که در این صورت از چهره معضل، سیاست زدایی می‌شود و توزیع عادلانه درآمد و شرایط شغلی ندیده گرفته شده است. شعارها و توصیه‌هایی که فقط و فقط به تحکیم معضل فروش اعضای بدن کمک می‌کنند زیرا پرداختن به گوشه‌های تاریک آن از جمله اخلاقیات باعث مطلق سازی اخلاق فردی و غفلت از تمهیدات پیشگیرانه اجتماعی است. اظهار تاسف تنها جلوه فریبنده‌ای در ذهن ایجاد می‌کند چرا که درست در زمانی که باید برای مشکلی اینچنینی راهکاری اجتماعی ارائه شود آن را مشکلی فردی اعلام می‌کنیم که نیاز به واکاوی روانشناختی دارد. تلنبار شدن مشکلاتی از این دست که در عین ظاهرِ گول زننده فردی بودن،‌ اجتماع را از حل مسایل پایه ای باز می‌دارد که منجر به ناتوانی‌ها و تحمیل هزینه‌های بیشتری برای بدنه درمانی و اجتماعی کشور می‌شود. پدر یا مادری که قرار است نان آور و حامی خانواده باشد با یک کلیه، بسیار آسیب پذیرتر می‌شود و چه بسا به بستر بیماری نیز بیفتد که مشکلات خانواده را صد چندان می‌کند که اگر قبل از تمام مشکلات مالی، ‌مشکل جسمی نان‌آور وجود نداشت، ‌آن هم اضافه می‌شود. در چنین شرایطی همه اعضای جامعه باید پاسخگو باشند و خود را به نوعی مسئول بدانند .
برای رفع این مشکل اجتماعی هیچ سازمان و سامانه خاصی وجود ندارد که با بررسی زندگی این افراد جلو فروختن اعضای بدنشان را بگیرد و حداقل تسهیلات و کمک‌هایی برای رفع مشکل آنها انجام بشود و اینکه در مورد عوارضی که بر بدنشان به جا می‌گذارد اطلاع‌رسانی شود. بهداشت ودرمان جامعه این مسئولیت را باید بپذیرد که در این زمینه برای افراد روشن‌گری‌های لازم را انجام بدهد .
یکی از اقداماتی که می‌تواند ابزاری قدرتمند برای جلوگیری از فاجعه فروش کلیه باشد فرهنگسازی برای اهدای اعضا است. با آگاهی رساندن به عموم مردم برای گرفتن کارت اهدای اعضا بدن و ترغیب آنها برای جا انداختن و عادی‌سازی این امر مهم و حیاتی که در موقع لزوم می‌توان با آن جان چندین نفر و خانواده را نجات داد یک تحول اساسی در جلوگیری از فروش اعضای بدن می‌توان انجام داد. حتی برای ترغیب افراد می‌توان مشاوره‌های پزشکی رایگان هرساله برای داوطلبان انجام داد . رسانه‌ای شدن و تبلیغات گسترده برای گرفتن کارت اهدا یکی دیگر از اقدامات برای بالا بردن اطلاع عموم است . میزان توجه و بودجه‌ای که برای این موضوع اختصاص می‌یابد بسیار مهم است .
ارتقای سطح رفاه اجتماعی، کاهش مدت نوبت دهی به بیماران متقاضی دریافت کلیه که بوسیله اهدای اعضای بیماران مرگ مغزی انجام می‌شود،‌ متقاعد کردن و جا انداختن فرهنگ پیوند عضو در بیماران مرگ مغزی، برای افرادی که باید رضایت به این امر بدهند، برخورد قاطع با دلالان کلیه، شناسایی و کمک رسانی به افراد نیازمندی که به دنبال فروش کلیه خود هستند،‌‌ از جمله راهکارها برای پایان دادن به این پدیده اجتماعی بسیار زشت است.


کد مطلب: 64037
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *