طبق روال مرسوم، وقتی که خبر آیند و روند وزرا در پیشانی رسانه ها می نشیند، بحثِ ارزیابی کارنامه کاری روندگان و بررسی سوابق تازه واردگان به کشتی دولت نیز داغ می شود. با این همه اما، در این چند روز خبر کنار رفتن وزیر فرهنگِ و ارشاد اسلامی دولت تدبیر و امید بیش از خبر تغییر وزرا در وزارتخانه های آموزش و پرورش و ورزش و جوانان حساسیت زا بود.چرا که ازیک سو، اهالی فرهنگ به سبب گروه گسترده مخاطبانی که از آن برخوردار هستند، یکی از بانیانِ اصلی اقبال مردم به دولت تدبیر بودند و از سوی دیگر، کارنامه کاری وزیر فرهنگ و جانشینش و میزان رضامندی اهالی فرهنگ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بی شک در سبد رای شیخ دیپلمات در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو اثرات جدی و سرنوشت ساز خواهد داشت. شاید یکی از عواملی که سبب شد دکتر روحانی فردی همانند علی جنتی را برای اداره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی کند این بود که علی جنتی از خانواده سیاسی مشهوری پا به عرصه سیاست گزارده بود و تبار او در سیاست پس از انقلاب و سوابق پدر روحانی اش که یکی از پر سابقه ترین خطبای نماز جمعه به حساب می آید و محبوب القلوب طیف راست حکومت (به ویژه پس از موضع گیری های بی تعارفش در جریان حوادث انتخابات سال هشتاد وهشت)؛ خیال اصولگرایان را از هر نظر راحت می کرد که با وزیری رو به رو هستند که به حساسیت های امنیتی ای که همیشه بر سر وزارت ارشاد چرخ می زند، آشنا است و سیاستی خلاف مصلحت نظام و دغدغه های فرهنگی محافظه کاران در پیش نخواهد گرفت. برگزیدن عباس صالحی امیری که در کارنامه کاری اش، فعالیت در عرصه های امنیتی نیز به چشم می آید، نشانگر آن است که دکتر روحانی کاملا ملتفتِ نگرانی های امنیتی در حوزه فرهنگ هست. با نظر به این که بخش کوچکی از عرصه فرهنگ ( به یک روایت تنها ده درصد) زیر نظر وزارت فرهنگ اداره می شود، این حجم خرده گیری و بهانه جویی از سوی جناح اصولگرا در زمان صدارت جنتی، موید حساسیت این وزارتخانه نزد اصولگرایان است که به هیچ رو قصد ندارند این وزارتخانه از دایره نظارت شان بیرون رود و خواسته های شان در حوزه فرهنگ حداکثری است. از این رو، چندان غلط انداز نیست اگر بگوییم وزیر پیشنهادی شیخ دیپلمات در صورت جلب نظر نمایندگان مجلس با دو چالش جدی سر و کار خواهد داشت: نخست اینکه با خواسته های حداکثری طیف اصولگرایان در حوزه فرهنگ رو به رو خواهد بود و پیوسته می باید نگران دغدغه های جناح راست حکومت باشد. از سوی دیگر اما، رضامندی فرهنگیان و کوشندگان عرصه هنر نیز در انتخابات آتی ریاست جمهوری امری نادیده گرفتنی از سوی دولت است. به عبارت دیگر، میزان عقب نشینی وزیر جدید در برابر محافظه کاران و تن دادن به خواسته های آنان و کم مَحلی به زحمتکشان پهنه فرهنگ، بی هیچ شبهه ای می تواند آتش اشتیاق ساکنان سرزمین هنر را برای پشتیبانی از شیخ دیپلمات سرد سازد . این که توازن میان نگرانی های امنیتی اصولگرایان از یک طرف و ضرورت جلب نظر فرهنگیان برای پشتیبانی از دولت در انتخابات ریاست جمهوری از طرف دیگر، چگونه برقرار خواهد شد، امری است که در روزهای آینده بهتر می توان درباره آن نظر داد.