۲
سه شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۷:۱۵

کارناوال شادی آفرین

مهدی راستی
کارناوال شادی آفرین
مدتی بود آنقدر کرختی بر فضای کشور و رسانه ها از جمله صدا و سیما حاکم بود که به ناگاه از مشهد خبر رسید که «کارناوالی شادی آفرین» با گل های شادی بخش در خیابان های اصلی شهر به راه افتاد تا برای ساعتی هم که شده موج این «کاروان گل» مردم اطراف را که نظاره گر چنین منظره ای هستند غرق در شادی و از غم ها بدور کند. این کارناوال به همت شهرداری مشهد و با استعانت از شهروندان و دست اندرکاران نمایشگاه گل و گیاه مشهد و همچنین با در نظر گرفتن مشکلات و گرفتاری‌های افرادی که بنا به دلایلی امکان مراجعه به نمایشگاه گل و گیاه را ندارند، در اقدامی خلاقانه در مشهد به راه افتاد. دیدن این حرکت اکثر پیش فرضهایم را از اینکه اساسا هیچ راه شادی آفرینی در میان مردم یافت نمی شود و به آن توجه نمی شود باطل می نمود. این حرکت پیش و بیش از انکه برساخته حکومت یا دولت باشد نشات یافته از یک سنت و آدابی خاص و ذوق و سلیقه برخی شادی دوستان است که اینگونه به تصویر در می آمد. اگر چه به راه انداختن چنین کاروانی مسبوق به سابقه نیز هست اما این کرختی بر فضای کشور آنقدر در جسم و روح شهروندان نفوذ کرده بود که دیدن چنین منظره ای ناخوداگاه اذهان را به قبل از انتخابات خرداد ۸۸ معطوف می داشت که برای اولین بار مردم با چه شور و شعف و احساس غروری انتخابات را فضای صمیمی می پنداشتند و کارناوال های شادی آفرین با رنگ های مختلف به تصویر در می آمد و همه مسرور و شادمان از آینده ای که پیش رو دارند. هکذا دولت دهم که می بایست عواطف و هیجانات مردمی را به سمت و سویی نهادینه شده سوق دهد و از کشیدن سد محکمی جلو این کارناوال به راه افتاده جلوگیری نماید، با ایجاد موانعی از جمله فشار اقتصادی و منفعل ساختن جامعه مدنی که پیش از همه شهروندان را به ستوه می آورد از حرکت این موج شادی آفرین جلوگیری نمود و حالا باید کرختگی را موضوع بلا منازع فضای کشور دانست. مردمی که از یک طرف در حال تحمل ان همه تورم و فشار معیشتی هستند، و از طرفی انقدر این فضا با تنش و اضطراب خانواده ها و در کل شهروندان عجین شده که هیچ کس نمی تواند تصور کند که حتی کارناوالی شادی افرین در مشهد به راه افتاده و متولی ان هم پیش از انکه دولت باشد عمل خودجوش شهرداری و مردمی بوده است. حال، چرا باید این تمدن دیرپا برای لحظه ای شادی اینقدر در افسوس به سر برد؟ در واقع، یک چنین کارناوالی که اینگونه مردم دور از شهر مشهد را مشعوف می کند نشان از انگشت شمار بودن شادی بین مردم شهر وروستا دارد. آیا هیچ دولت به فکر این بوده است که مردم سوای از غم و اندوه و عزاداری به شادی هم برای ادامه حیات احتیاج دارند؟ آیا دولت با اعمال سیاست های اقتصادی از جمله تحقق عدالت در قالب پرداخت یارانه ها به شادی و روحیه مردم اندیشیده است یا فقط تسکین دادن درد معیشت را هدف می دانسته است که ان هم با وجود تورم بالای چهل درصد جواب عکس خواهد داد؟ شادی ربط وثیقی با جامعه پویا دارد؛ جامعه ای که ناگفته را می گوید، نواوری می کند و تازه می آفریند. پیشرفت اجتماعی در چنین وضعی متحقق خواهد شد. حال آیا ما برخوردار از چنین جامعه ای برای پیشرفت هستیم؟ با نیم نگاهی به جامعه می توان روحیه انفعال و سردی و کرختی را به وضوح دریافت و مسبب هم سیاست های ناکارآمد دولت ها است. وانگهی با نگاهی به دولت ملت های دیگر در سرتاسر این کره خاکی و با وجود درگیر بودن این ملت ها با بحران اقتصادی و موج بیکاری هر روز طراوتی تازه می آفرینند و دست به عملهای شادی آفرینی می زنند که گاها از نگاه ما ایرانیان اقدامی بیهوده و از سر تفنن است. آیا به راستی چنین است؟ فرهنگ آن طرف مرزها آنقدر دولت را محصور در حیطه وظایف اصولی خود کرده است که در عمل تمام کارکردهای روانی و ارامش بخش جامعه را به عهده جامعه مدنی و نهادها واگذار کرده اند تا حتی اگر دولت درگیر در جنگ فرامرزی یا بحران اقتصادی هم که باشد جامعه توان و انرژی بالقوه خود را برای نوآوری از دست ندهد. مگر می شود یک جامعه بدون روحیه خلاقیت و ابتکار که «شادی» بوجود آورنده آن است سالم و بدور از بحران بماند؟ این همه پرخاشگری و بی نظمی در ساخت اجتماعی ساخته و پرداخته یک جامعه بی روح است. نیازی نیست به تحقیقات میدانی و کمی دست یازیم تا میزان کرختگی را در کالبد جامعه ایرانی اندازه بگیریم. به سادگی می توان با نگاه به آمار کشته های تصادف جاده ای در سال که به ۲۵هزار نفر می رسد پی به خلا و نداشته های شهروندان جامعه برد. این همه کشته در سال نشان از ان دارد که جاده تنها راه فرونشاندن اضطراب و تخلیه هیجان و خودنمایی افراد شده است. جامعه ای عجول و بی حوصله که تحمل سی ثانیه وقت پشت چراغ قرمز را ندارد حاصل از دست دادن اعتماد به نفس و درگیرشدن در مشکلات روزمره است که کاهش امید به زندگی را به همراه دارد و آن هم نه با یک کارناوال شادی آفرین بلکه با هزارها و هزارها کارناوال شادی آفرین معالجه می شود و آن وقت می توان تصور کرد که رشد اجتماعی در حال اتفاق افتادن است. کارناوال شادی افرین در مشهد به ما فهماند که می توان هنوز بارقه هایی از امید را در بین مردم دید و امید که دولت یازدهم بیش از پیش این بارقه را در «مای ایرانی» زنده نگاه دارد تا بیش از این «سرمایه های اجتماعی» را که همان شهروندان هستند از دست ندهیم.
کد مطلب: 30790
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *