در تاریخ بعد از انقلاب اسلامی، در هیچ دوره و زمانی مشکلات و بحرانهای متعدد، کشور و دولت را چون این دوران در خود درگیر نکرده است. از هر طرف که مینگری یک مشکل یا بحران خودنمایی میکند؛ از همه ملموستر، بحران آلودگی هوا در بخش زیادی از کشور و تعطیلی مکرر ادارات، دانشگاهها و صنایع است؛ در کنار آن و به نوعی مرتبط با آن برق و سوخت هم به دلیل پایین بودن ظرفیت گازرسانی نیروگاهها دچار مشکل شدهاند و قطعی برق که در گذشته فقط موجب تعطیلی بنگاههای صنعتی و صنایع بزرگ میشد، امروز به صنایع کوچک، واحدهای صنعتی، خانوارها و بانکها رسیده و ناترازی انرژی روز به روز چهره تندتر و سختتری از خود نشان میدهد. در همین اثنا با قاچاق سوخت به طور وسیع به میزان ۲۰ تا ۳۰ میلیون لیتر بنزین و گازوئیل در هر روز مواجه هستیم که رئیس جمهور هم رسماً این معضل را علنی کرد، معضلی که کم و بیش عوامل پیدایش و رشد آن و نهادها و سازمانهایی که در آن دخالت و مسئولیت دارند هم مشخص است. یکی از عوامل اصلی بحران انرژی هم قیمت پایین برق، بنزین، گازوئیل و گاز است که وقتی با مشکل مهم دیگر یعنی افت سرمایه اجتماعی و پایین بودن اعتماد مردم به دولت روبرو میشود، کار و راهکار سختتر و پیچیدهتر میشود.
اما ابرچالش دیگری داریم که مشکلات بالا را سختتر میکند و آن وضع نامطلوب اقتصادی و درآمدی دولت و کسری بودجه است که سرجمع ان طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس بالغ بر ۸۰۰ همت میشود و نبود راهکارهای اثربخش برای جبران آن و تامین هزینههای قطعی جاری و تکالیف دولت در قبال کارمندان، فرهنگیان و بازنشستگان و مطالبات آنان و در کنار آن مسئولیتی که در قبال آموزش و پرورش، آموزش عالی، بهداشت و درمان و نگهداری زیرساختهای گوناگون بر عهده دارد. این حجم زیاد تعهدات، با شیوههای مولدسازی داراییهای دولت و فروش اوراق خزانه و راهکارهای مشابه جواب لازم را نداده است.
حالا به مصائب و بحرانهای فوق اضافه کنیم مشکلات و بحرانهای دیگر مثل بحران آب و خشکسالی در بخش زیادی از مناطق، فرونشست زمین، فرسودگی صنعت حمل و نقل، رکود صنعت ساختمان و فرار مغزها و سرمایهها، ناترازی صندوقهای بازنشستگی، مشکلات کارفرمایان و صنعتگران با کارگران در پرداخت حقوق و مزایای آنان به دلیل تعطیلیهای مکرر صنایع و پایین آمدن تولید و درآمد و مشکلات زیاد آموزش و پرورش در تامین منابع برای بهبود و ارتقای کیفیت تحصیلی و پرورشی در بیش از ۷۰ درصد مدارس دولتی که نیازمند بودجه و اعتبار هستند.
اما یک ابر چالش تاثیرگذار بر همه این چالشها و مشکلات که شاید بدون شک بتوان آن را ام المصائب و ام المسائل نام گذارد، مسئله بسیار مهم و تاثیرگذار تحریمهای گوناگون است. تحریم تبعات زیادی در واردات، صادرات، تولید و فروش نفت و کسب درآمد، بالا رفتن قیمت تمام شده کالاها و رشد تورم و گرانیها، به تاخیر افتادن فرایند تامین به موقع مواد اولیه و ماشین آلات دارد و خلاصه به تنهایی بخش زیادی از اقتصاد کشور را دچار رکود کرده است. اما ریشه تحریم از یک طرف ناشی از دخالتهای تجاوزگرانه نظام سلطه و در رأس آن آمریکاست و طرف دیگرش نداشتن یا به کار نبستن روشهای اثربخش در دیپلماسی و تعامل ما با جهان و حل مناقشات با دنیا به ویژه در موضوع انرژی هستهای، برجام، FATF و مباحثی در حوزه حقوق بشر و از این قبیل است. البته مسائل خاور میانه و حضور موثر ایران در مناقشات منطقهای و به ویژه مسائل مرتبط با جبهه مقاومت، وضعیت را پیچیدهتر ساخته است.
به نظر میرسد باید یک تجدید نظر اساسی و راهبردی در سیاست خارجی کشور براساس همان سه اصل معروف عزت، حکمت و مصلحت رخ دهد و دستگاه دیپلماسی و دولت با اختیارات کامل ماموریت یابد با حفظ استقلال و عزت کشور، با همه دنیا از جمله اروپا و آمریکا تعامل دوسویه و رابطه سازنده و اثربخش برقرار نماید تا بیش از این کشور و مردم از تحریمهای خصمانه و ظالمانه آسیب نبینند. البته همه تاکید دارند که در این مسیر باید هوشیارانه و کارشناسانه از همه فرصتها و روزنهها بهره گرفت و از مذاکرات طولانی و فرسایشی پرهیز شود و به موازات در داخل با حمایت از شعار وفاق ملی رئیس جمهور، حول محور تامین منافع ملی با رفتارهای تخریبی و غوغاسالار که هم جهت با دشمن آب در آسیاب میریزند و بر مشکلات و مصائب میافزایند نیز مقابله کرد و البته در صورت امکان چهرههای صادق و دلسوز هر جریان را به جبهه متحد وفاق ملی برای نجات کشور و نظام دعوت کرد و همراه ساخت.
در پایان موضوع بسیار مهم دیگر توجه به انواع دل مشغولیها و نگرانیهای موجود در جامعه است که مستمراً بر چهره مردم و به ویژه جوانان و زنان گرد یاس و ناامیدی میپاشد و صداوسیمای ما به جای گشودگی و پرداختن به مسائل همه قشرها از جمله زنان و جوانان، تولید برنامههای جذاب و باکیفیت و بانشاط فرهنگی و هنری و دمیدن بر فضای امید و کار و تلاش و نشاط اجتماعی، مرتب ساز غم و عزا و روضه و مداحی کوک میکند. البته دو تلاش نسبتا موفق اخیر در ارتباط با توقف اجرای لایحه حجاب و باز کردن بخشی از فیلترینگ، اقداماتی ارزنده، امیدآفرین و قابل تقدیر از سوی رئیس جمهور است.
اما سوال مهم این است که حال برای عبور از بحرانها چه باید کرد و از کجا آغاز کنیم؟
گام اول: وفاق ملی
آقای دکتر پزشکیان به درستی بارها در جمعهای مختلف، راهکار وفاق ملی را با هم بودن، همدل شدن و همکاری همگانی با کنار گذاشتن اختلافات و درگیریهای بیحاصل و شکننده دانسته است. قطعاً باید این رویکرد به عنوان اقدامی زیربنایی و یک ضرورت فرهنگی و اجتماعی، مورد توجه همه جانبه همه جریانها قرار گیرد؛ متاسفانه هنوز صدا و سیما با این رویکرد خود را تطبیق نداده است و همچنان عمدتاً از یک گرایش سیاسی در برنامههای خود بهره میگیرد.
گام دوم: اصلاح سیاست خارجی به صورت اساسی و اثربخش بر اساس سه اصل عزت، حکمت و مصلحت با هدف تعامل سازنده با جهان، تنش زدایی؛ رفع هرگونه برداشت غلط از اسلام هراسی و ایران هراسی و رفع تحریمها.
گام سوم: امید آفرینی در بین همه قشرها به ویژه جوانان، زنان و معلمان که سازنده نسل حال و آینده هستند با توجه به خواستها و انتظارات متعارف آنها و جلب مشارکتشان برای ایفای نقش موثرتر در جامعه امروز و آینده.
گام چهارم: تشکیل کانونهای تفکر و اتاق فکرهای تخصصی در موضوعات مهم و اساسی کشور مثل محیط زیست، انرژی، آب، مقررات زدایی، نظام حکمرانی، حمل و نقل و ترافیک، سیاست خارجی، صنعت، معدن، کشاورزی، صادرات، واردات و.... به صورت بین بخشی در درون هر وزارتخانه، سازمان یا استانداری با جلب مشارکت صاحب نظران، کارشناسان و مشاوران علاقمند و دلسوز.
گام پنجم: میدان دادن واقعی به بخش خصوصی و واگذاری و برونسپاری بخشی از امور و اقدامات و خدمات دولت به بنگاهها و شرکتهای شایسته و توانمند و باز کردن میدان کار و تلاش سازنده برای آنان در جهت رونق بخشیدن به تولید و اقتصاد.
گام ششم: دعوت از ایرانیان متخصص و برخوردار از سرمایه و توان مالی برای بازگشت به ایران و مشارکت در سرمایهگذاریهای بزرگ و موثر با تامین امنیت سرمایهگذاری و اطمینان خاطر دادن قانونی به آنان.
گام هفتم: انتخاب رویکرد عدم تمرکز و تفویض اختیارات اساسی به استانداران و مدیریتهای استانی در امور اجرایی، اداری و اقتصادی.
گام هشتم: هم جهت شدن همه ظرفیتهای سازمانی، اجرایی و اقتصادی نهادهای عمومی با برنامهها و اقدامات دولت حول محور اجرای برنامه هفتم از جمله بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام، قرارگاه خاتم الانبیا، صندوقهای بازنشستگی، تامین اجتماعی که قطعاً با مدیریت صحیح و اصولی هم افزاییهای بزرگی میتواند به همراه داشته باشد.
گام نهم: پرداختن به سیاستها و برنامههای نوین و مهمی چون تحقق اهداف اقتصاد دریا محور و سرمایهگذاری در منطقه بسیار بکر و ارزشمند مکران.
گام دهم: فعال ساختن و میدان دادن به نهادهای مدنی، سازمانهای غیردولتی، موسسات خیریه و جامعه خیرین با گرایشهای گوناگون در جهت مسئولیت پذیری و مشارکت در حل بخشی از مشکلات و نارساییها متناسب با ظرفیت و توانمندی هر نهاد.
بدیهی است توفیق در همه این اقدامات نیازمند همکاری و همراهی موثر سران قوا و مجموعه نهادها نظارتی، نظامی و امنیتی و حمایت ویژه و اثربخش و مستمر مقام رهبری است.