هفته گذشته اظهارات وزير نفت سابق، بيژن زنگنه، در مورد ميزان صادرات نفت ايران بحث بر انگيز شد. بيژن زنگنه در گفتگو با تجارت نيوز گفته بود: در مورد آمار مربوط به فروش و صادرات نفت دروغ ميشنويم. وي همچنين گفت: بدون احياي برجام هم ميتوان صادرات نفت را بالا برد، اما بدون توافق با آمريکا اين امر شدني نيست.در واکنش به اظهارات بيژن زنگنه حاميان دولت ابراهيم رئيسي با استناد به گزارشهاي منابع خارجي اعلام کردند که صادرات نفت افزايش يافته و اين افزايش دستاورد دولت رئيسي بدون برجام و بدون تن دادن به باج خواهيهاي آمريکا بوده است. در همين رابطه روزنامه کيهان در تاريخ پنجم مهر ماه طي گزارشي نوشت: اکنون که دولت رئيسي بدون برجام و بدون تن دادن به باج خواهيهاي آمريکا دستاوردهاي فراواني را براي کشورمان رقم زده است، آقاي زنگنه که هنوز در اسارت متوهمانه فرمول برجام و رابطه با آمريکا به سر ميبرد، نميتواند يا نميخواهد به دست آوردن اين همه دستاورد را بدون برجام و بدون اجازه(!) آمريکا باور کند و به همين علت آنها را نتيجه توافقهاي پشت پرده با آمريکا معرفي ميکند.واقعيت اين است که صادرات نفت ايران افزايش يافته است اما به نظر ميرسد اين افزايش نه آنگونه که زنگنه ميگويد نتيجه توافق با آمريکا است و نه آنگونه که موافقان دولت ميگويند نتيجه ابتکار عمل دولت ابراهيم رئيسي.
زماني که دونالد ترامپ، رئيس جمهوري پيشين آمريکا، در انتخابات رياست جمهوري سال 2020 شکست خورد و دموکراتها به قدرت رسيدند پر واضح بود که سياست آمريکا در مورد ايران تغيير خواهد کرد چرا که دموکراتها با سياست فشار حداکثري ترامپ مخالف بودند. از اين رو با به قدرت رسيدن جو بايدن به عنوان رئيس جمهوري، دولت آمريکا کوشيد برجام را که پيش از اين در دوران دموکراتها به ثمر نشسته بود، احيا کند که پيامد آن براي ايران حضور در بازار جهاني و امکان افزايش صادرات نفت بود.
اما جداي از تغييرات در حاکميت آمريکا و نگاه متفاوت آن به فشار حداکثري، همزمان با روي کارآمدن دموکراتها در آمريکا، رويدادهايي در عرصه بينالمللي بوقوع پيوست که شرايط را براي افزايش صدور نفت ايران هموار کرد. عمده ترين اين رويدادها حمله روسيه به خاک اوکراين بود که به تنش در روابط روسيه و غرب دامن زد. غرب با اعمال تحريم عليه روسيه کوشيد مسکو را از درآمدهاي حاصل از صادرات نفت و گاز محروم کند که نتيجه آن کمبود نفت و گاز در بازار جهاني و افزايش شديد قيمتها بود به نحوي که بهاي نفت سال گذشته در بازارهاي جهاني به صد و سي دلار هر بشکه رسيد.
حمله روسيه به اوکراين به عنوان يک بحران ژئوپولتيک زماني رخ داد که خليج فارس و درياي عمان به عنوان مهم ترين منطقه عرضه و ترانزيت نفت خود گرفتار بحران بود. بحران يمن هنوز ادامه داشت و ايران و عربستان و امارات به عنوان توليد کنندگان و صادر کنندگان نفت درگير اين بحران بودند.ادامه بحران در دو منطقه مهم تامين نفت جهان، يکي در روسيه و ديگري در خليج فارس، ميتوانست براي امنيت انرژي مصيبت بار باشد و قيمتهاي نفت را به ارقام بي سابقه اي افزايش دهد. از اين رو دولت آمريکا به طور فزاينده اي از پايان بحران در يمن و بهبود روابط ايران و عربستان استقبال کرد تا با ايجاد امنيت نسبي در منطقه خليج فارس و درياي عمان بي ثباتي در اين منطقه کاهش و عرضه امن نفت تضمين شود.
با در نظر گرفتن همزماني اين دو بحران ژئوپولتيک و تاثير بالقوه آن بر قيمتهاي نفت بود که آمريکا چشم بر افزايش صادرات نفت ايران بست و کوشيد از آن به عنوان ابزاري براي جلوگيري از افزايش بيش از پيش قيمت نفت بهره ببرد.اما عوامل ديگري نيز به افزايش صادرات نفت ايران کمک کردند. تحريمهاي آمريکا عليه صادرات نفت ايران يکجانبه هستند و از نظر بازيگران عمده صحنه جهاني فاقد مشروعيت بينالمللي. همين فقدان مشروعيت جهاني تحريمها، که نتيجه خروج آمريکا از يک توافق چندجانبه است، به ديگر کشورها و بويژه چين اجازه ميدهد تا در شرايطي سخاوتمندانه نفت ايران را خريداري کنند. همچنين اتحادها و ائتلافهاي جديد براي ايجاد موازنه در روابط بين الملل، بويژه آنچه ميان بازيگران غير غربي و خارج از گروه هفت شاهد آن هستيم، از دامنه نفوذ آمريکا در اعمال يکجانبه گرايي و سخت گيري در زمينه تحريم نفت ايران کاسته است.عامل ديگري که به افزايش صادرات نفت ايران کمک ميکند، شرايط خاص عرضه نفت در شرايط کنوني است. محدوديتهاي عرضه و افزايش قيمتهاي نفت در حال حاضر به گونه اي است که ايجاب ميکند نگاه دولت آمريکا به افزايش صادرات نفت ايران همچنان عملگرايانه باشد.
در شرايطي که بحران در روابط با روسيه و خروج نسبي نفت آن کشور به قوت خود باقي است و سياستهاي مسکو و رياض در مورد کاهش عرضه، قيمتهاي نفت را به حدود صد دلار در هر بشکه نزديک کرده است، دولت آمريکا بعيد است بخواهد اصولگرايي پيشه کند و با سخت گيري در زمينه تحريم نفت ايران به نارضايي در داخل دامن بزند.آمريکا سال آينده انتخابات رياست جمهوري را پيش رو دارد، انتخاباتي که نتيجه آن در طور تاريخ آمريکا سخت با قيمتهاي بنزين گره خورده است. در انتخابات آمريکا بهاي بنزين و مديريت يا ناتواني دولتها در کنترل آن تقريبا بلااستثنا در پيروزي و يا شکست حزب حاکم موثر بوده است.اگر چه عربستان و روسيه هدف از کاهش عرضه نفت را تثبيت بازار مينامند و به اين ترتيب تحولات بازار نفت را يک رويداد کاملا فني و محدود به بازار نفت جلوه ميدهند اما شرايط بازار نفت و قيمتهاي آن ميتواند به عنوان اهرمينيرومند شکست دموکراتها را در انتخابات پيش رو رقم بزند. هم از نظر روسيه و هم عربستان روي کارآمدن جمهوريخواهان بسيار مغتنم است. اگر ترامپ و يا نامزدي با گرايشهاي مشابه دوباره به قدرت برسد به احتمال زياد ناتو، اروپا و اوکراين از اولويتهاي سياست خارجي آمريکا کنار گذاشته خواهند شد و اين برگ برنده اي در اختيار پوتين خواهد بود تا سياستهاي امپراطوري گونه خود را در حياط خلوتش در اروپا به پيش ببرد.
از نظر عربستان نيز لب و لوچه کج کردنهاي دموکراتها براي موضوعات حقوق بشري شبيه به آنچه در مورد مرگ جمال خاشقچي روي داد و يا بحران يمن، مطلوب نيست و روي کارآمدن شخصيتي در آمريکا که کمتر معتقد به ارزشهاي دموکراسي و حقوق بشري باشد، براي رياض مطلوب تراست. به ياد بياوريم که ترامپ بلافاصله پس از پيروزي در انتخابات رياست جمهوري سال 2016 عربستان سعودي را به عنوان نخستين مقصد سفر خارجي انتخاب کرد تا فارغ از دموکراسي و پيشبرد ارزشهاي ليبرالي چند صد ميليارد نصيب اقتصاد آمريکا کند. اما براي ايران چنين سناريويي به هيچ روي مطلوب نيست.
ترديدي نيست ايران با روي کارآمدن جمهوريخواهان در آمريکا با چالشها و محدوديتهاي بيشتري رو به رو خواهد بود و احتمالا ناشي از همين درک است که ابراهيم رئيسي در سازمان ملل با لحني توام با نرمش يادآور شد اگر تحريمها برداشته شود دولتش براي احياي برجام و دستيابي به يک توافق آمادگي دارد. اين اظهارات احتمالا گوشه چشمي بود به اين که دولت ابراهيم رئيسي بقاي دموکراتها را، که تلويحا به معناي افزايش صادرات نفت است، بر روي کارآمدن جمهوريخواهان ترجيح ميدهد. فارغ از توافقات پنهاني با آمريکا و يا ابتکار عمل دولت ابراهيم رئيسي، دورنماي سياسي و شرايطي که ايران و آمريکا در آن قرار دارند ايجاب ميکند صادرات نفت ايران افزايش يابد.