در ميان نگرانيها درباره وضعيت خبرنگاران و عکاسان بازداشتي، اواخر هفته گذشته خبر خوشحالکنندهاي به گوش رسيد: هشت خبرنگار بازداشتي آزاد شدند. روز چهارشنبه، يازدهم آبان، در خبرها خواندم که مدير کل مطبوعات و خبرگزاريهاي داخلي در گفتوگو با ايسنا اعلام کرده است تا کنون هشت خبرنگار آزاد شدهاند. ايمان شمسايي افزود پپگيري وضعيت خبرنگاران و عکاسان بازداشت شده ادامه دارد و براي مشخص شدن وضعيت آنها با نهادهاي امنيتي در تماس هستيم.
اين خبر بر خلاف بيانيه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه که اوايل هفته گذشته نقش خبرنگاران را در ناآراميهاي اخير برجسته کرده بودند، بسيار دلگرم کننده است. وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه نيلوفر حامدي و الهه محمدي، خبرنگاران همميهن و شرق، را متهم کردهاند که با انتشار عکس و خبر از رويداد جان باختن مهسا اميني نقشي در ناآراميهاي اين روزها داشتهاند.
در ارتباط با رويدادهاي خبري و نقش خبرنگاران مايلم توضيحاتي بدهم شايد به درک بهتر ماجرا کمک کند و از دامنه سوء تفاهماتي که ميان جامعه خبري و نهادهاي اطلاعاتي بروز ميکند بکاهد و به آزادي ديگر بازداشتيهاي رسانه کمک کند.
رويداد جان باختن مهسا اميني در بازداشت گشت ارشاد با رويداد قتل جورج فلويد در بازداشت پليس آمريکا بسيار شباهت دارد. هر دو رويداد افکار عمومي جامعه را بشدت جريحهدار کرد و ناآراميهاي قابل توجهي را به دنبال آورد. همچنين هر دو رويداد مرزهاي ملي را در نورديدند و جهاني شدند.
اما رويداد قتل جورج فلويد چگونه رسانهاي شد و نقش رسانهها و خبرنگاران مطرح آمريکا در آن چه بود؟ وال استريت ژورنال، واشنگتن پست و نيويورک تايمز در پوشش خبري اين رويداد چه نقشي داشتند؟ شبکههاي تلويزيوني مانند سيانان چطور؟ در پاسخ بايد بگويم: هيچ! تعجب نکنيد! هيچ. همين آمريکا که معمولا از آن غول ميسازيم رسانههايش در پوشش خبري مرگ جورج فلويد از يک رهگذر عادي جا ماندند.
زماني که پليس آمريکا جورج فلويد را بازداشت کرده و زانويش را بر گردن مرد سياه پوست ميفشرد، يک دختر هفده ساله، که رهگذر بود، تحت تاثير رويداد قرار گرفت. دختر عمويش را که کمتر از ده سال سن داشت و همراه وي بود، از صحنه دور کرد و خود به فيلمبرداري از رويداد پرداخت. دختر سياه پوست زاويه ديد دوربين را بقدري تغيير داد تا بهترين تصوير را تهيه کند. بعد از ده دقيقه فيلمبرداري آن را در فيسبوک به اشتراک گذاشت و جرقه ناآراميهايي را زد که دولت ترامپ را براي پايان دادن به آن مستاصل کرد و جامعه آمريکا را تا آستانه فروپاشي اجتماعي پيش برد. اگر انتخابات آمريکا نبود و جو بايدن جاي ترامپ را نگرفته بود، جاي ترديد جدي بود که دونالد ترامپ بتواند به ناآراميها پايان دهد. دولت جديد آمريکا از خانواده جورج فلويد دلجويي کرد، يک زن رنگين پوست به عنوان معاون اول رئيس جمهور منصوب شد، پست وزارت دفاع به يک سياه پوست واگذار شد و يک زن سياه پوست ديگر براي نخستين بار به عضويت دادگاه عالي به عنوان مهم ترين نهاد قضايي فدرال آمريکا در آمد. حس تبعيض عليه سياهان کم و بيش از ميان رفت و آرامش به جامعه بازگشت.
اما همچنانکه رويداد قتل جورج فلويد نشان داد رسانههاي شناخته شده و جهاني آمريکا در برابر خبرسازي يک دختر هفده ساله جا ماندند؛ دختري که نه روزنامه نگار بود و نه از رويداد خبر و گزارش تهيه کرده بود.
در واقع اين حس تبعيض در مورد قتل جورج فلويد و حس همدردي در مورد مرحومه مهسا اميني است که رويداد را فراگير ميکند. اين محتواي رويداد است که جريان ساز ميشود و نه رسانهاي که آن را تهيه ميکند. به عبارت ديگر چيستي رويداد است که افکار عمومي را بر ميانگيزد و نه کيستي آن. فرقي نداشت که عکس جان باختن مهسا اميني را يک خبرنگار در يک روزنامه منتشر کند يا يک رهگذر در شبکههاي اجتماعي.
اما دختر هفده ساله آمريکايي، دارنلا فريزر، که آن ويديوي تاريخي را تهيه کرد آزاد است و براي تهيه ويديوي جنجال برانگيز قتل جورج فلويد مورد پرسش قرار نگرفته است!
در همين حال به نظر نميرسد رفتار تبعيض آميز پليس آمريکا با سياهان، پس از رويداد قتل جورج فلويد، کاملا از بين رفته باشد. نام دارنلا فريزر را در گوگل جستجو کردم تا ببينم چه اطلاعات بيشتري در مورد وي در دسترس است. گفته بود يک سال پس از فيلمبرداري از رويداد قتل جورج فلويد، پليس آمريکا تراژدي جديدي را رقم زده است. به گفته دارنلا، پليس آمريکا در تعقيب يک خودروي مظنون به دزدي در مينياپوليس به خودروي عمويش، که سر چهار راه توقف کرده بود، کوبيده است و عمويش لنيل فريزر، چهل ساله، پس از انتقال به بيمارستان جان باخته است.
رويداد جان باختن عموي دارنلا مانند رويداد قتل جورج فلويد به سر خط خبرها راه نيافت. در هر دو رويداد تنها يک نفر جان باخته بودند اما دومي جايي در سر خط اخبار نيافت. در ايران نيز روزانه ممکن است افرادي در رويدادهاي ديگر، از جمله سوانح رانندگي، جان خود را از دست بدهند اما به سر خط خبرها راه نمييابند و مانند رويداد جان باختن مهسا اميني به ناآرامي نميانجامند. اين چيستي و چگونگي رويدادها است که آنها را به خبرهاي مهم تبديل ميکند و در روزنامهنگاري از آن با عنوان ارزشهاي خبري ياد ميشود.