با شروع فصل زمستان و برودت هوا که امری معمول و مرسوم در پهنه جغرافیایی ایران محسوب میشود، موج تعطیلیها و محدودیتهای ناشی از کمبود انرژی و مخصوصا گاز شروع و اعمال و منجر به تعطیلی ادارات دولتی، مراکز خدماتی و رفاهی، جایگاههای سی ان جی، دانشگاهها و دیگر مکانهای عمومی شده و در نهایت هم همان درخواست همیشگی از مردم که صرفه جویی و پوشیدن لباس بیشتر است، مطرح میشود تا به قول معروف از این برهه حساس تاریخی عبور کنیم و به برهه تاریخی تابستان برسیم و دوباره شروع محدودیتهای ناشی از کمبود برق و آب را شاهد باشیم که برای حل و گذر از آن نیز، باید از همان راهکار همیشگی یعنی تعطیلی استفاده کنیم.
اما سوالی که از دولت و علیالخصوص وزرای نفت و نیرو باید پرسید، این است که اصلا وظیفه شما به عنوان وزیر چیست و اساسا آیا مقوله غافلگیر شدن همیشگیتان در زمینه کمبودها توجیه پذیر است یا نه؟ تا کی قرار است غافلگیر شوید؟ بدیهی است که نه تنها دولت فعلی، بلکه تمامی دولتهای گذشته و آینده موظف هستند به این پرسشها پاسخ دهند و باید در قبال این سوءتدبیرها پاسخگو باشند. اما افسوس که اینجا ژاپن یا کره نیست که مسئولین، مسئولیت اشتباهشان را به گردن گرفته و پاسخگوی عملکردشان باشند و با یک استعفا مردم را خوشحال کنند بلکه اینجا اساسا این مردم هستند که باید از مسئول مربوطه به خاطر کمکاریها و کمبودهای موجود عذرخواهی کنند.
از مقوله استعفا که بگذریم این پرسش از برخی مسئولان مطرح میشود که شما که نمیتوانید سوخت مملکت خودتان را تامین کنید چرا در مورد بقیه کشورها صحبت میکنید؟! اکنون که در کشور خودمان هم فصل سرما رسیده و مملکت نیمه تعطیل است، ما شاهد زمستان سخت هستیم یا اروپا؟ ما در اداره مملکت ماندیم یا اروپا فلج شده؟ ما صاحب دومین ذخایر گازی جهان هستیم یا اروپا؟ ما نصف مملکت را تعطیل میکنیم تا به فلان استان گاز برسد یا اروپا؟ اصلا ما در ماجرای سوخت و تقابل اروپا و روسیه سر پیاز بودیم یا ته پیاز که شروع کردید به رجزخوانی برای اروپاییها و کری خوانیهای بیمزه برخی تشکلهای دانشجویی که در حال جمعآوری هیزم برای اروپاییها بودند؟! حالا بهتر نیست همان هیزمهای جمعآوری شده را توسط همین افراد به استان خراسان ببرید و از پیشگاه مردم شریف خراسان و ایران عذرخواهی کنید که در تامین گاز زمستان و آب و برق تابستان ناتوان هستید؟ اروپایی که هر کشورش با روش خود در پی کاهش اتکا به گاز و جایگزین ساختن منابع دیگر است، نیازی به نصیحت و پند شما ندارد!
چرا کشوری که دومین ذخایر گازی جهان را دارد نمیتواند شرایط یک زمستان بیدغدغه از کمبود سوخت را برای ملتش مهیا کند؟ چرا هزینه بیکفایتی مسئولین پرادعا را مردم باید پرداخت کنند؟
سیاستگذاریهای کلان که بیشتر از منطق عقلانی، بر پایه جهان بینی خاصی پیریزی میشوند، نمود و آثار خود را در دیگر سطوح سیاستگذاریها نمایان میسازند. زمانی که بر مبنای جهان بینی خاصی خودمان را قطب جهان میدانیم و معتقدیم جهان برای رستگاری و بهروزی خود باید به سوی ما بیاید، چرا که ما رمز پیشرفت و تصاحب هر دو جهان را میدانیم، خود به خود باب تعامل را با جهان میبندیم و دچار انزوای درونی میشویم.
عدم بهینهسازی منابع تولیدی و استخراج گاز که منجر به هدررفت گاز میشود، یکی از دلایل اصلی کمبود گاز محسوب میشود که به علت عدم تعامل ما با جهان و عدم واردات تکنولوژی روز، افت بهرهوری و عقب ماندگی تجهیزات، آثار خود را نمایان میسازد و چنانکه متخصصین این حوزه هشدار میدهند، اگر بودجه لازم برای بهینهسازی سیستمها را تامین نکنیم، سالهای سختی پیشرو داریم و این تنها مختص حوزه گاز نیست و شامل همه حوزههای نیازمند تکنولوژی روز میشود.
از طرفی عدم وجود دید موسع در نگاه برخی مسئولان نیز در این مسئله حائز اهمیت است. وقتی مدیران ارشد نگاهی بلندمدت ندارند و صرفا وسع دیدشان امروز و فرداست، نیازی به لزوم بکارگیری متخصصان احساس نمیکنند و نتیجه آن عقب ماندگی در اجرای برنامه ششم توسعه میشود که طبق آن میزان استفاده از انرژیهای تجدید پذیر بیشتر میشد اما در عمل، ما پیشرفت محسوسی احساس نکردیم و گویی راجع به حالتی سکون صحبت میکنیم.
عدم جذب سرمایهگذاریهای خارجی و داخلی به خاطر همان سیاستگذاری کلان در حوزه خارجی که منجر به انزوای ایران شده است، خود از نکات مهمی است که نیاز به تبیین عمیق و مفصلی دارد که منجر به روانه شدن سرمایه و تکنولوژی به سمت کشورهای حوزه خلیج فارس شده است و کشوری مثل قطر که تا میتواند از منابع مشترک گازی استخراج میکند و ما ماندهایم و یک نگاه مملو از تاسف! قطری که در عرض چند سال با جذب سرمایه گذاریهای خارجی و کاربست آنان در حوزه انرژی و منابع زیرزمینی، اکنون تبدیل به یکی از بازیگران مهم و تاثیرگذار منطقه شده است!
خلاصه آنکه، مسئولانی که نمیتوانند نیاز مملکت خود به صورت قابل قبولی تامین کنند، نباید دیگران را مضحکه کنند که چرخ روزگار هم ما را به جایی برساند که خودمان آن هم با وجود گاز در مملکت خودمان، دست به تعطیلی اینجا و آنجا بزنیم تا دچار قطعی گاز نشویم! و ای بسا بهتر که بدانیم تا جراحی عمیقی دراین حوزه انجام ندهیم، این مشکل با تعطیلیهای مقطعی حل نخواهد شد و چه زمستانها و تابستانهای سختی که در پیش رویمان است!