بعد از پایان جنگ دوم جهانی و آغاز دوران جنگ سرد و افزایش قدرت آمریکا در سطح جهانی، حکومت عربستان بنا بر ماهیت محافظهکارانهای که دارد در بلوک غرب و خصوصا آمریکا ذوب شد.
البته ریاض از سال ۱۹۳۸ و در دوران استالین به این اتهام و بهانه که روسیه کشور کمونیستی و الحادی است و به خدا و دین اعتقاد ندارد روابطش را با مسکو قطع کرده بود.
روابط داغ بین ریاض و واشنگتن تا زمان ورود باراک اوباما به کاخ سفید ادامه داشت در دوران اوباما و جریان «بهار عربی» در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه و علاقمندی واشنگتن به روی کار آمدن اخوانالمسلمین در کشورهایی که در دایره بهار آمریکایی قرار گرفتند و حکومتهایشان ساقط شدند زنگ خطر را در ریاض به صدا در آورد و لرزه بر پیکره حکومت سعودی وارد کرد.
مع الوصف ریاض روابطش با واشنگتن را به صورت «کج دار و مریز» ادامه داد تا این که ترامپ جمهوریخواه وارد کاخ سفید شد و به جای اوباما که اولین تور خاورمیانهاش در دوران ریاست جمهوری را از مصر شروع کرده بود که بیاعتنایی به عربستان تلقی شد، ترامپ تور خاورمیانهای در دوران ریاست جمهوریش را از عربستان شروع کرد و سبب دلگرمی ریاض شد تا جائیکه ریاض به خود اجازه داد جمال قاشقچی مخالف سرشناس و دو تابعیتی و خبرنگار روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» را در کنسولگری این کشور در ترکیه به قتل برساند؛ با این اطمینان که ترامپ جدی نخواهد گرفت و از کنار آن به سادگی عبور خواهد کرد و چنین نیز شد.
حضور یک دورهای ترامپ حامیعربستان در کاخ سفید فرصت چندانی در اختیار ریاض قرار نداد تا به همه اهدافش در سایه حمایت ترامپ دست پیدا کند تا این که «جو بایدن» دمکرات با شعارهای انتقادی از عملکرد حکومت عربستان در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده به پیروزی رسید.
ریاض با سابقهای که از دوران اوباما داشت به این فکر افتاد نباید تمام تخم مرغها را در سبد کشورهای بلوک غرب و خصوصا آمریکا قرار دهد. به این لحاظ، با حفظ رابطه با واشنگتن، نگاه به شرق را که از مدتی جلوتر شروع کرده بود جدیتر در دستور کار دستگاه دیپلماسی قرار داد تا توازنی بین کشورهای غربی از یک سو و روسیه و چین از دیگر سو ایجاد کند. بطور طبیعی نگاه به شرق ریاض مورد استقبال مسکو و پکن که در تضاد با واشنگتن هستند قرار گرفت.
چین و روسیه ایجاد شکاف بین عربستان با آمریکا که تا چندی قبل کارگزار واشنگتن در خاورمیانه و کشورهای عربی بود را به فال نیک گرفتند با این تفاوت که روسیه نزدیکی به ریاض را از دیدگاه ژئوپلیتیک مورد توجه قرار داد و چین به دلیل افزایش تجارت و توسعه اقتصادی به نزدیکی رابطه با ریاض اقدام کرد.
سفر دیر هنگام بایدن به ریاض، آن هم بعد از درگیریهای اوکراین و نیاز شدید غرب به انرژی برای ریاض ثابت کرد این سفر از روی نیاز است نه به خاطر استحکام روابط بین دو کشور.
ریاض با سردی از بایدن استقبال کرد و بعد از سفر مزبور، زمامداران عربستان برای آن که خشم خودشان را نسبت به دمکراتهای کاخ سفید بیشتر نشان دهند در اوپک پلاس با همکاری روسیه تولید نفت را کاهش دادند تا با افزایش قیمت به بلوک غرب ثابت کنند درگیر شدن با عربستان عواقبی دارد.
در این شرایط، چین از فرصت پیش آمده استفاده کرد؛ «شی چین پینگ «رئیس جمهور چین به ریاض سفر کرد و عربستان از او استقبال با شکوهی به عمل آورد و دو کشور توافقنامه همکاری جامع استراتژیک را به امضا رساندند. اکنون پکن از بروز شکاف بین ریاض و واشنگتن و استفاده از منابع انرژی کشورهای عربی بدون حضور مزاحم آمریکایی بسیار خوشحال و سرمست است و در حال سرمستی هر بیانیهای را اعراب جلویش گذاشتند امضا کرد.
از سوی دیگر ریاض با نگاه به شرق میخواهد کاری کند تا درانتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا، بایدن یا دمکراتها رای نیاورند و ترامپ و شخصی نظیر او وارد کاخ سفید شود که اگر موفق شود سرعت حرکتش به سمت شرق آهستهتر خواهد شد در غیر این صورت، امکان دارد بیشتر به سمت بلوک شرق پیش برود.