این یادداشت دارای یک مقدمّهی دو نکتهای و یک متن و نتیجه است.
در نکتهی نخست باید گفت که "معاد" از اصول مسلّم عقاید اسلامی است و ما بدان باور داریم و بدین مناسبت که عدالت حقیقی در جهان باقی و در پیشگاه حضرت حق اجرا خواهد شد چون دنیا آن وسع رعایت عدل و اجرای عدالت را ندارد و دیگر نمی توان با رسانه و تریبون و رای وارونه و زیر پا گذاشتن سوگند و مسئولیت و شرافت شغلی و کاری دفع مسئولیت نمود و دوم، مضمون سخن ابراهام لینکلن شانزدهمین رئیس جمهوری آمریکا است که: "برخی مردم را همیشه میشود گول زد؛ بعضی مردم را تا مدّتی میتوان فریب داد امّا همهی مردم را برای همیشه نمیتوان گرفتار عارضهی فریب نمود.
و امّا بانیان وضع موجود اوّل ما مردمیم که آنجا که باید بایستیم، نشستیم و آنجا که می بایست میگفتیم نگفتیم و آنجا که میبایست رای نمیدادیم،دادیم و آنجا که نمی بایست شخصی و اشخاصی را برمی کشیدیم ،کشیدیم و آنجا که می بایست مظلوم نباشیم، شدیم و هزار میبایست و نباید دیگر! و امروز بدینجا رسیدهایم که میلیونها نفر از نخبه و متخصّص و مدیر و کارآمد، بالغ بر ۷ میلیون نفر، سرمایه های مادی و علمی و معنوی خود را از ایران بیرون برده اند و این رویّه هم با سرعت بیشتری هم اکنون ادامه دارد. سبب شدیم با ندانم کاری های خود ملتّی که بر روی گنج نعمتهای مادی و معنوی نشسته است، در نهایت رنج به سر ببرد و دردآور است اگر بگوییم درآمد سرانهی ما حتی از عراق جنگ زده و گرفتار تفرقه هم کمتر است. دوم، بزرگان ما هستند که چون در جای خود بزرگی نکرده و به اندازهی وسع خود به تکلیف عمل ننموده اند ضمن آنکه با کوچکها برابرند، در پیشگاه خداوندی هم بازخواست وسع و تکلیف خود خواهند شد. به استناد آن آیهی شریف "ان الله لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّر ما بأنفسهم" و آن سخن چنگیز مغولی در مسجد بخارا که گفت: "من عذاب خدایم و شما گناهان بزرگ کرده اید و این گناهان بزرگ را بزرگان شما کرده اند!" از ما که بگذریم و بهقول دکتر شریعتی روان شاد که:" پدر، مادر، ما متهمّیم." در عین اتهّام، اتهّام بزرگتر از آن کسانی است که با واسطه یا بی واسطه از مردم رای گرفتهاند و در پاسخ به ناکارآمدی و عدم قابلیّت خود، روی به عقب برمیگردانند و پیوسته بنای آن دارند که شتر قصور و تقصیر و دشمنتراشی خود را به در خانهی دیگران بخوابانند. اینان باید جواب بدهند که کشوری که به قولی ۹درصد ثروت جهان و نیم درصد جمعیّت جهان را داراست چرا باید حتی یک فقیر داشته باشد چه برسد به آنکه بیش از نیمی از نفوسش زیر خط فقر زندگی کنند.باید جواب بدهند که در کدام کشور به ظرفیّت ما،زبالهگردی یک سنّت تحقیر شده است و در کنار آن زباله و مرد زباله گرد، کامیون کامیون کالا به بیرون میبرند.به سرودهی " اخوان " : "و بردن ها و بردن ها و بردن ها / و کشتیها و کشتیها و کشتی ها / و گزمه ها و گشتی ها و..."
امروز باید جواب داد که چرا در استانی زرخیز باید دانش آموزان در آغل ها و کپرها درس بخوانند و به اعتراف خود آموزش و پرورش ۹۰۶ هزار نفر از تحصیل وامانده باشند. امروز باید پاسخ داد که چرا هیچ منعی برای فساد و اختلاس به نظر نمیرسد. امروز باید جواب داد که در عین بیکاری تحصیلکردگان دانشگاهی، نه تنها فرزند هیچ دولتمردی بیکار نیست بلکه در چند جا دستش را بند کردهاند تا ژن برترشان آسیب نبیند. اکنون وقت پاسخگویی است که چرا گشت ارشادی برای خودرایی، برای عدم اجرای قسط و عدل و برای سوء استفاده از بیت المال نیست و چرا چند میلیون بازنشسته اعم از کارگری و لشکری و کشوری و خود کارمندان دولت به سبب قانونشکنی و عدم اجرای مصوباّت و قوانین به امر عوامل دولت سیزدهم، در نهایت اضطرار زندگی می کنند آنچنان که این طبقهی با فرهنگ و توازنبخش متوّسط به خط فقر پیوسته است؛ طبقهای که لنگر فرهنگ و تعادلبخشی جامعه است. اکنون زمان آن است که علّت معلولی به نام آقازادگی برای مردم توضیح داده شود و به مردم بگویند چگونه کشوری ساختهاند که فرزندانشان نه خاستگاه پدر و مادرشان را قبول دارند و نه مرگ بر این و آن گفتنشان و امروز باید مسئولان کشور جواب بدهند که چگونه دختر ۲۲ ساله ای سالم به مرکز ارشاد و هدایت، برده میشود و با چه عارضهای بیهوش بر زمین می افتد و از گوشهایش خون جاری می شود؟ باید توضیح داد تا جامعهی متالم و متاثّر، قانع شود که شلحجابی، جزایش جاری شدن خون از گوش ها و مرگ است و دیگر پرسشهایی که مثنوی ۷۰ من کاغذ می شود!
امّا عزیزان مسئول بدانید که فضای کشور،به شدّت باروتی است برای بقای خودتان هم که شده درایت کنید تا جرقه به انبار باروت نیفتد.