فردا: در شرایطی که فضای اقتصادی کشور ملتهب است و فشار معیشتی آشکاری بر مردم وارد میآید، رئیسجمهور در کمال آرامش و اعتماد به نفس همچنان در مواضع پیشین خود به سر میبرد. آقای احمدی نژاد در گفتگوی چند شب پیش خود در رسانه ملی، طی پاسخ به خبرنگار خبرگزاری مهر، با اشاره به وضعیت اقتصادی کشور اینگونه گفت: «من معتقدم شرایط اقتصادی کشور شرایط بسیار خوبی است. بله وقتی تورم می شود که همه مردم ضرر نمی کنند، فقط حقوق بگیر ثابت اگر حقوقش افزایش پیدا نکند، ضرر می کند، بقیه از تورم سود می برند. فرض کنید خانه گران شده است، آیا همه ضرر می کنند؟ یا آنها که هیچ خانه ای ندارند، ضرر می کنند. دولت مسکن مهر را راه انداخته که همه خانه دار شوند ... ما معتقدیم دولت پول نفت را بر سر سفره مردم آورد، چرا نیاورد؟ اینکه میگویید پول مردم یک سوم شده در جیب چه کسی رفته است؟ پس یک عده پولدارتر شده اند. بله، کسانیکه حقوق ثابتی می گیرند در این یکساله آسیب دیده اند، قبل از این یکسال چه؟ بازهم آسیب دیده اند؟ تمام شاخص ها و اندازه گیری هایی که تمام نهادها حتی مخالفان دولت تهیه کرده اند می گویند فاصله طبقاتی کم شده است، این یعنی چه؟ یعنی رفت سر سفره مردم.»
باید اشاره کرد که آقای رئیس جمهور به نحوی از مسأله بالا یاد میکند که گویی برای نظام اسلامی افتخار است که برخی افرادش فقیر شوند و برخی دیگر غنی گردند؛ یا تورم را مایه رشد اقتصادی دیگر برخی می شمرند و احتمالا باید نتیجه بگیرند که تورم، خیلی هم بد نیست! در حالی که وقتی پول ملت یک سوم میشود لزوما در جیب کسی نمیرود، بلکه سوء مدیریت را برای این یک سوم شدن نمایش میدهد. اتفاقا زمانی که تورم میشود، حتی کسی که خانه دارد و قیمت مسکن او بالا میرود باز هم ضرر میکند. چراکه اگر خود او بخواهد مسکن خویش را نوسازی کند یا ارتقا ببخشد، قدرت خرید کمتری نسبت به گذشته خواهد داشت. دولت رابطه خود و مردم را به شکلی درآورده است که مردم را حقوقبگیر دولت کرده و این روند به اقتصاد کلان مملکت آسیب جدی وارد ساخته است. یارانههایی که باید صرف امور زیربنایی، تولید کشور میشد امروز به دست مردم داده میشود که در امور جاری صرف گردد و نقدینگی کشور را افزون کند؛ امری که البته از نگاه محمود احمدینژاد امری مساعد و مطلوب است!
رئیس دولت در شرایطی از اقتصاد مطلوب سخن میگوید که قیمت همه چیز جهش یافته است؛ فرقی هم نمیکند که پراید ۲۰میلیونی باشد یا پیاز ۲۵۰۰تومانی! در این اوضاع، آیا هزینههای میلیاردی برای جمع کردن صدها نفر در یک همایش جهتدار و با مواضع از پیش تعیین شده، خدمت به ملت است؟ بودجههای چنین همایشهای رنگ و لعاب دار و در سایهی جریان انحرافی برای دولت مایه اعتبار و آبروست؟ اگر در دوران اصلاحات یا قبلتر از آن هم چنین همایشهای لعابداری برگزار میشد، صدای هیچکس در نمیآمد؟ آن موقع احتمالا کفنپوشانی در کشور راه میافتادند و مظلومیت اسلام و ایران را فریاد میزدند؛ اما امروز چه؟ آقای رئیس جمهور در کشور راه میافتد و هرچه میخواهد میگوید و هرچه میخواهد میکند، صدای کسی هم در نمیآید. بعد از آن هم شعار پشت شعار که نفت سر سفرههای مردم است و فاصله طبقاتی کم شده است!
به نظر میرسد جریان انحراف با سیطره و تأثیرگذار خود در دولت، فضای قوه مجریه را به سمت رویکرد فعلی کشانده است که با توجه به نزدیک شدن ایام انتخابات کشور، آرام آرام فضای تبلیغات نیز از دل آنها بیرون میآید. این فضای تبلیغات نمایشی از هزینههایی که دولت برای از دست ندادن کرسی ریاست جمهوری کشور به خرج میدهد و البته نیاز به بررسی است که محل تأمین چنین خرجتراشیهایی کجاست. خرجتراشیها و هزینهگراییهایی که در یک اقتصاد مقاومتی آن هم توسط دولت و قوه مجریه آن اقتصاد، هیچ وجه و شکل قابل پذیرشی ندارد.