طرح جدید دولت برای اعطای سهمیه بنزین به مردم به جای خودروها، قرار است به طور آزمایشی در کیش و قشم اجرا شود؛ طرحی که در سالهای گذشته هم بعضا مطرح می شد اما هیچگاه به طور جدی در دستور کار قرار نگرفته بود. حامیان این طرح، دستیابی به عدالت را هدف اجرای آن می دانند اما واقعیت آن است که مبنای این طرح از پایه غلط است. در واقع مسئولان امر که طی پانزده سال گذشته، بنزین را به یک تابو تبدیل کرده اند، چون توان شکستن این تابو را ندارند، حالا از روشی میخواهند استفاده کنند که قبلا مشابه آن در مورد پرداخت یارانه نقدی استفاده شده و عملا شکست خورده است. شاید اگر مجلس اصولگرای هفتم، طرح سیاسی و غلط تثبیت قیمتها را در زمان دولت دوم سیدمحمد خاتمی مصوب نمی کرد، بنزین به رشد قیمتی متناسب با نرخ تورم ادامه می داد. در آن سالها مردم عادت کرده بودند که پس از تعطیلات نوروز، مبلغی به قیمت بنزین -همانند سایر کالاها و خدمات - افزوده شود و همان اصولگرایانی که جلوی این روند را گرفتند، بعدها مجبور شدند طرح سهمیه بندی و افزایش ناگهانی قیمت بنزین را اجرا کنند و از همان زمان بنزین به کلاف سردردگمی تبدیل شد که از آبان 98 ، این کلاف، کورتر هم شد. همانطور که ذکر شد، مبنای طرح اعطای سهمیه بنزین به همه مردم به جای خودروها غلط است چرا که بنزین را نه یک کالا برای رفع نیاز، بلکه به عنوان حق در نظر گرفته است.
پرسش اول این است که در کجای دنیا، بنزین را به عنوان حق همه مردم در نظر می گیرند؟! بنزین هم مثل هر کالای دیگری باید مبتنی بر نیاز مردم در اختیار آنها قرار گیرد. نکته مهمی که در این طرح نادیده گرفته شده این است که در نظر گرفتن این حق برای عموم مردم، یعنی حتی برای کسانی که خودروی شخصی ندارند و طبیعتا نیازی به بنزین ندارند، نقطه بازگشتی ندارد. وقتی بنزین، به جای کالایی برای رفع نیاز، تبدیل به یک حق شد، دیگر نمی توانید به راحتی آن را از مردم پس بگیرید. پس این طرح، در آینده، راه برگشت بی خطر و کم هزینه ندارد.
نکته دوم این است که حق را اشتباه به مردم نشان داده ایم. حق مردم این نیست که به همه مردم، حتی کسانی که خودروی شخصی ندارند، بنزین بدهیم. یارانه 45 هزار تومانی هم حق مردم ارزیابی می شد اما بیش از یک دهه است که مبلغش ثابت مانده و نه تنها دردی از مردم دوا نمیکند و ارزش خرید یک دبه ماست هم ندارد، بلکه ماهانه بودجه مملکت را که می تواند صرف تولید و اشتغال و رفاه برای همین مردم شود، می بلعد. در واقع یارانه نقدی، برای مردم فایده ای ندارد و برای دولتها هم فقط ضرر است. سالهاست که مسئولان ضررهای یارانه نقدی را می دانند اما کسی جرات حذف آن را ندارد. حالا هنوز این چاله را پر نکرده اند، دنبال کندن چاله دیگری هستند که اتفاقا آن هم به راحتی پر نمی شود. عدالتی که متکی به خرید و فروش بنزین باشد، صرفا رویایی ناپایدار است که با هر تغییری در قیمت یا شیوه عرضه بنزین دستخوش تغییر می شود. آن حقی که به عنوان یارانه نقدی به مردم نشان دادند به عدالت منتهی نشد و این حق بنزینی هم عدالتی در جامعه جاری نخواهد کرد.
نکته سوم این که برخی مسئولان عادت دارند لقمه را دور سرشان بچرخانند و بعد بخورند! دنیا سالهاست خودروهای کم مصرف تولید می کند و همچنان خودروهای تولیدی ما مصرفی بالاتر از میانگین جهانی دارد. دنیا به سمت تولید خودروهای هیبریدی و خودروهای برقی رفته اما ما هنوز درگیر مقایسه بنزین و سی ان جی هستیم. ما چون برنامه ای برای کاهش مصرف بنزین در کشور نداریم، می خواهیم برای پاک کردن صورت مساله، بنزین را به همه مردم بدهیم و با اتکا به این طرح، شعار عدالت سر دهیم و رویای کاهش مصرف را دنبال کنیم. اما خطر جدی این طرح را که مبنای غلط آن است نادیده گرفته ایم: بنزین هم مثل هر کالای دیگری، حق همه مردم نیست، بلکه باید بر مبنای نیاز در اختیار آن دسته از مردم که به بنزین نیاز دارند قرار گیرد. یارانه بنزینی برای مردم رفاه نمی آورد؛ همانگونه که یارانه نقدی رفاه نیاورد. برای برقراری عدالت بین مردم، راهکارهای بهتری پیدا کنید.