۰
جمعه ۷ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۰۲

یک سیلی و چند پیام

محمد آخوندپور امیری*
آنچه در روزهای گذشته بعنوان یکی از وقایع مهم، ذهن جامعه را معطوف به خود کرد، خبر سیلی زدن به صورت استاندار آذربایجان شرقی، آن هم در جلسه معارفه او بود. فارغ از گمانه زنی هایی که پیرامون چرایی این امر تا به امروز صورت گرفته (که البته اظهارات ضد و نقیض بسیاری نیز پیرامونش شنیده می شود) و همچنین هویت فرد ضارب و چرایی این برخورد فیزیکی او، می توان به این رویداد از زوایای گوناگون نظاره نمود و تحلیل خود را پیرامون آن ارائه داد.
یک سیلی و چند پیام
آنچه در روزهای گذشته بعنوان یکی از وقایع مهم، ذهن جامعه را معطوف به خود کرد، خبر سیلی زدن به صورت استاندار آذربایجان شرقی، آن هم در جلسه معارفه او بود. فارغ از گمانه زنی هایی که پیرامون چرایی این امر تا به امروز صورت گرفته (که البته اظهارات ضد و نقیض بسیاری نیز پیرامونش شنیده می شود) و همچنین هویت فرد ضارب و چرایی این برخورد فیزیکی او، می توان به این رویداد از زوایای گوناگون نظاره نمود و تحلیل خود را پیرامون آن ارائه داد.
اولین موضوعی که در مواجهه با این رویداد می توان بدان پرداخت، خوشحالی بخشی از جامعه ایرانی از نواخته شدن سیلی بر صورت یکی از کارگزاران دولتی است. تعجب ما دقیقاً آن جایی دو چندان خواهد شد که در یافته باشیم که این بخش از جامعه بدون آنکه حتی بدانند شخص استاندار دقیقاً به جهت کدامین خطای خود سیلی خورده است و اساساً بدون آنکه ذره ای شناخت و اطلاعاتی نسبت به او و چرایی این رخداد داشته باشند از چنین رویدادی خرسند شده و اظهار شعف می کنند. این موضوع می تواند حکایت از بحرانی عمیق تر داشته باشد که می توان از آن بعنوان «گسست پیوند بین جامعه نخبگانی(کارگزاران دولتی) و بدنه جامعه» یاد کرد. آنجایی که بخشی از جامعه، بدون آنکه علل بسیاری از رویدادها را بداند، از خشونت نهفته در نفس یک عمل شادمان می گردد و به انحای گوناگون در صدد نشان دادن عمق شادمانی خود است، پیام چندان خوشایندی را برای ما مخابره نمی کند. چنانچه این گسست و عدم درک متقابل میانِ نخبگان سیاسی و بدنه جامعه فزونی گیرد، نتیجه ای جز تقدیس خشونت توسط جامعه نخواهد داشت.
به نظر می رسد با یکدست شدن حاکمیت در دستان یک جناح سیاسی پر قدرت نیز نتوانسته ایم بسیاری از معضلات و اختلافات پیشین را حل کنیم. بحران ها حتی می توانند در درون یک جناح سیاسی به آنچنان اوجی برسند که نتوان تصور کرد؛ به شکلی که برخی از اعضای یک جناح سیاسی سعی کنند برای اعاده حیثیت خود مستقیماً دست به عمل زنند و بدین گونه آرامش جامعه ای را مخدوش کنند. به نظر می رسد طولانی شدن زمان رسیدگی قضایی به برخی پرونده ها و بی سرانجام ماندن برخی دعاوی حقوقی را بتوان بعنوان بخشی از علت العلل این چنین برخوردهای مستقیمی در نظر گرفت.
نباید فراموش کرد جامعه ای کثرت گرا که در آن دیدگاه های متکثر عرصه ای جهت رشد و پویایی داشته و دارند، قطعاً نویدبخش پیامی خجسته همچون قرار گرفتن در مسیری هموار جهت پیشرفت و توسعه را در آینده ای نه چندان دور با خود به همراه خواهد آورد. اما به نظر می رسد که پیوند زدن آرمان های انقلاب به پیروزی یک جناح سیاسی نیز نه تنها نتوانسته بحران های انباشته شده از گذشته تا به امروز ما را حل کند، بلکه خود به عاملی جهت ظهور بحران دیگری مُبدّل شده است. چنانچه نتوانیم قواعد یک عرصه رقابت سیاسی سالم میان گروه های متکثر را آنگونه فراهم کنیم که آرا و اندیشه های گوناگون بتوانند منویات خود را بر جامعه عرضه کنند و همواره جریانی که قدرت را در دست دارد بطور بالقوه و پیوسته توسط جناح رقیب به چالش کشیده شود، آنگونه که هیچ گاه جایگاه کنونی خود را تثبیت شده و بدون رقیب تصور نکند، قطعاً یکدست شدن قدرت در دستان یک جناح سیاسی ما را هرچه بیشتر به سمت و سوی ناصوابی رهنمون خواهد شد.
شاید ذکر این نکته نیز خالی از لطف نباشد که حتی سعی در پنهان کردن اهمیت این موضوع از سوی برخی از مسئولین نیز باعث نخواهد شد تا نگاه های نافذ صاحبنظران و اهالی اندیشه از تحولاتی که در زیر پوست این جامعه می گذرد پنهان بماند. به هر تقدیر ظهور خشونت، فساد، اخلاق ستیزی و وجدان گریزی، پدیده هایی هستند که اُفتان و خیزان عرصه عمل نامبارک خود را در جامعه آنچنان پیدا خواهند کرد و بسط و گسترش خواهند یافت که چنانچه به موقع درمان نشوند و به نقطه بحرانی برسند پیامدهای بسیار مخربی را با خود به همراه خواهند آورد.
در نتیجه گیری باید عنوان کرد که پیام های یک سیلی نواخته شده بر صورت یک کارگزار دولتی، فارغ از تمام قیل و قال های ظاهری، در بطن خود می تواند پیام های بسیار مهمی به همراه داشته باشد که انتظار می رود مسئولین امر با درک اهمیت هرکدام از این پیام ها بتوانند زمینه گسترش این اقدامات نامبارک را در آینده گرفته و جامعه کنونی را هرچه بیشتر به سمت ارتقای سطح کیفی و پویایی هرچه بیشتر رهنمون نمایند. گُسست میان نخبگان سیاسی یا به تعبیر دیگر کارگزاران دولتی و بدنه جامعه، بازتولید خشونت در بطن جامعه و شادمانی های ناخجسته بخشی از جامعه امروز از یک عمل غیر متعارف (بدون آنکه علت آن را بدانند) و عواقب ناشی از یکدست شدن حاکمیت و عبور از عرصه تکثرگرایی به سمت تمرکز و وحدت قدرت در دستان یک جناح سیاسی، همگی بحران هایی است که چنانچه با نگاهی کارشناسانه و بدون غرض ورزی بدانها نظاره نگردد، در آینده ای نه چندان دور باید شاهد و ناظر وقوع دوباره چنین رویدادهای ناخوشایندی (و شاید با درجه خشونت به مراتب بیشتری) باشیم. امید که بتوانیم با آسیب شناسی وضع موجود، درک صحیح از بحران ها و همدلی مسئولین، از تکرار چنین بحران هایی پیشگیری کنیم.
*کارشناس ارشد علوم سیاسی
 
کد مطلب: 157239
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *