بدون شک «شورای شهر و روستا» و ساختار و وظایفی که برای آن تعریف شده، بهترین مصداق مردم سالاری است که در آن امکان عینی حاکم شدن مردم بر سرنوشت خویش طراحی و صورت بندی شده است. «شورای شهر و روستا» یک نهاد و مرجع تصمیم گیری و نظارتی است که اهمیت آن به قدری است که آن را یکی از ارکان نظام دانسته اند؛ رکن جمهوریت. به عبارت دیگر «شورای شهر و روستا» مجلسی محلی در سطح شهر است که نمایندگان آن توسط مردم همان شهر انتخاب میشوند. وظیفه اصلی این مجلس، انتخاب شهرداران و دهیاران، تصویب بودجه و نظارت بر عملکرد شهرداری ها و دهیاری ها است. با این حال این ایده خوب در مرحله اجرا و در بستر عملیاتی خود نتوانسته اهداف پیشرو و پیشبرنده آن را در حوزه مدیریت شهری و روستایی محقق کند. قطعا نمی توان انتظاری آرمانی از عملکرد شوراها داشت و آن را درمان تمام دردهای مردم دانست، اما اینکه خودش به یک درد تازه بدل شود یک تراژدی غم انگیز است. موانع و چالش هایی که بر سر راه شورای شهرها وجود دارد نه از نتیجه عملکرد که ریشه در سرچشمه آن دارد. به این معنا که از همان ابتدا کسانی به طریقی نامبارک به این حیطه ورود پیدا می کنند که نه تخصص و دانش و تجربه مدیریت شهری و روستایی دارند و نه مهمتر از آن دغدغه و احساس مسئولیت نسبت به شهر و مردم شهر. به عبارت دیگر خیلی ها به شورا به عنوان یک فرصت شغلی می نگرند و تلاش می کنند با ورود به آن امنیت شغلی خویش را تضمین کنند. این مسئله به ویژه در شهرهای کوچک یا شهر و روستاهایی که میزان بیکاری به ویژه بیکاری تحصیل کرده ها در آن بالاست، به شوراها به عنوان یک فرصت شغلی مطلوب نگاه می شود که بر سر آن با هم به رقابت می پردازند. آنچه در این میان فراموش می شود مشکلات و خواسته های مردمی است که به این افراد رای دادند و به اثربخشی آنها امید بستند. از سوی دیگر در همین مناطق، به دلیل مهاجرت افراد تحصیل کرده با یک قطع الرجال مواجه هستیم و افرادی با تحصیلات پایین و فاقد دانش و تخصص لازم و در مواردی فاقد تعهد و پایبندی به اصول دینی و اخلاقی وارد کارزار انتخاباتی شوراها می شوند و اغلب با جلب برخی افراد یا گروه های با نفود و با وعده و وعیدهایی به عضویت شورا راه می یابند که حاصلش گزارش های متعددی است که از زد و بندها، زمین خواری ها، روستا فروشی ها و اختلاس و کلاهبرداری های آنها منتشر می شود و در مواردی نیز در سایه فقدان نظارت مناسب و قوانین محکم و نافذ پنهان می ماند. به نظر می رسد با توجه به وضعیت تاسف بار حیات زیست محیطی شهرها و روستاها و تاراج سرمایه روستاییان به دست سودجویان، باید نهادهای نظارتی بر انتخابات شوراهای شهر و روستا سخت گیری بیشتری در تایید صلاحیت و نظارت بر عملکرد آنان به عمل آورده تا از آلوده شدن سرچشمه جلوگیری کنند. طبیعتا مصادیق صلاحیت هم تخصص و تجربه لازم است اما تعهد اخلاقی و انسانی تا شوراها از یک امکان شغلی به مکان و محل خدمتگذاری به مردم بدل شود.