فلاسفه و روانشناسان شیوه زندگی اجتماعی انسان را در سه مرحله و ساحت تکاملی زیبایی شناسی ، زیست اخلاقی و مرحله تجلی قداست و ابعاد اخلاق تبیین کرده اند. شاکله و بنیان این تبیین ، لوازم تکامل و بروز ارزشهای متعالی در اخلاق و افکار آدمی است که از مرحله درک اولیه و فطری درستی و نادرستی به مرحله ای می رسد که با متجلی و ملکه شدن داوری ها و متعاقب آن افعال مبتنی بر داوری اخلاقی انسان در بیان قالب های دینی و مذهبی به یک معنا « قدیس » شناخته می شود.
البته در الهیات ادیان ابراهیمی غالبا پیروان و اصحاب یا امامان به عنوان قدیس شناخته می شوند ، اما اگر بخواهیم از منظر فلاسفه و علمای اخلاقی به قدیس بودن نگاه کنیم ، شاید برخی لوازم این تعریف و به تبع آن مصادیق، متفاوت از ادبیات دینی و مذهبی باشند. برای مثال وقتی سیره ی حضرت حسین بن علی(ع) و برخی مصادیق رفتار ایشان در روزعاشورا را بررسی می کنیم، می توانیم شخصیت ایشان را در درجه یک قدیس اخلاقی بنامیم و در عین حال او را در ترویج و الگوسازی رویکرد اخلاقی قهرمان مبارزه برای اخلاق می یابیم. در توضیح این مطلب باید گفت به لحاظ اخلاقی وقتی کسی به درجه قدیس می رسد که محبت نتواند مانع راه وی شود و وقتی قهرمان شمرده می شود که هراس نتواند سد راه وی گردد.
قدیس در معنای اول کسی است که علایق و محبتهائی که مانع انجام وظیفه اخلاقیش می شود، مخل تصمیم او به زعم تمام مشکلات و مصائبی که در اثر آنها بر سر راهش قرار می گیرد، نشود. وقتی حضرت از مکه به قصد کوفه مشغول حرکت می شوند، می فرمایند: من برای احیای امر به معروف و نهی از منکر و زنده کردن دین جدم خروج می کنم. در جای دیگر حر بن یزید ریاحی که برای این مأموریت آمده بود که حضرت را بر بیعت با یزید مجبور کند، به امام اجازه بازگشت نمی دهد. امام حسین در سخنانی می فرمایند:
"ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السله و الذله"
این نابکاران مرا بین دو چیز مخیر کرده اند، که یکی مرگ و دیگری ذلت است و من مرگ را انتخاب می کنم و فرمود: "هیهات من الذله".
قدیس در معنای دوم نیز به این معناست که نه تنها به خاطر محبت به دنیا شخص از وظایف اخلاقی اش نمی گذرد، بلکه اندک اندک شعله های محبت را در خود خاموش می کند و مانع از تداوم فعالیت آن حس درونی می شود. در صورتی که در مرحله اول آن محبتها فعال هستند و جریان مداوم دارند ولی در مرحله دوم، فرد
افزون بر قدیس بودن، ایشان را می توان قهرمانی شناخت که در مبارزه ای نابرابر، با استقامت بر باورهای اخلاقی در میدانی که حتی روزنه ای از امید برای پیروزی نمانده است می کوشند تا رفتاری اخلاق گرایانه را در میدان عمل بروز دهند
فکر می کند که تداوم این جریان محبت می تواند مانع تداوم مسیر او شود، بنابراین با یک کنترل و عزم درونی کاری می کند که این حس آرام آرام از بین برود تا مانع از اخلاقی زیستن او نشود و ذره ای ترس و تردید به دل خود راه نمی دهد.
روشن ترین مصداق این معنا از قدیس بودن، هنگامی است که حضرت طفل شیرخواره اش را بروی دست می گیرد و نه از سر عجز و حقارت و برای اینکه دشمنش را بتواند از هدفی که دنیا و آخرت او را به تباهی می کشاند، بازدارد، برای آن کودک لب تشنه آب که متعلق و تحت مالکیت هیچکس نیست و از اولین حقوق اولیه هر انسانی است طلب می کند و زمانی که انشقاق و گسست بین لشگر دشمن می افتد، فرمانده سپاه دشمن، دستور شهادت این طفل صغیر حضرت علی اصغر(ع) را صادر می کند و بعد از اصابت تیر به زیر گلوی این طفل، حضرت خونهای فرزند شیرخواره اش را به آسمان می پاشد و می گوید خدایا این قربانی را از ما قبول کن...
در معنای سوم قدیس اخلاقی کسی است که افزون و اضافه بر وظیفه اخلاقیش عمل می کند و محبتها نمی توانند او را به جائی برسانند که فقط به وظیفه اش عمل کند. نسبت به وظیفه اخلاقیش پاکبازانه و بلندپروازانه گام بر می دارد. این در ویژگی های شخصیت امام حسین هم مشهود بود.
حرکت امام حسین (ع) یک حرکت فرا فقهی است نه یک تکلیف و عمل شرعی.هیچ فقه و شریعتی به شما فرمان نمی دهد و از شما انتظار ندارد که همه جان خود و فرزندان و خانواده تان را فدا کنید؛ اتفاقاً حفظ جان و مال و حفظ ناموس و حفظ آبرو و همه اینها جزء واجبات شرعی و حقوق انسانی است و شما ملزم هستید که اینها را نگه دارید و مغتنم بشمارید. اما افزون بر قدیس بودن، ایشان را می توان قهرمانی شناخت که در مبارزه ای نابرابر، با استقامت بر باورهای اخلاقی در میدانی که حتی روزنه ای از امید برای پیروزی نمانده است می کوشند تا رفتاری اخلاق گرایانه را در میدان عمل بروز دهند و از این رو نه صرفا با غلبه بر خوف بلکه با نادیده انگاشتن هراس حتی حریفان و بلکه جامعه دوران خود را دعوت به بازگشت به اخلاق می کنند. مبارزه ایشان را می توان مبارزه ای برای ترویج اخلاق در مقابل بی اخلاقی شناخت ؛ منصفانه دیدن و رفتار عادلانه در مقابل خصم اگرچه مظلومیت حضرت را بیشتر نمایان می سازد اما در عین حال امکان بخشیدن به این باور است که حتی در برابر توحش و جنایت پیشگی هم می توان رفتاری مبتنی بر فهم و ارزشهای اخلاقی بروز داد.
در عين اينكه از نظر مذهبي پيام هاي نهضت حسيني مي تواند يك نگرش جامع و استوار نسبت به زندگي فردي و اجتماعي را نمايان كند اما در نظر گرفتن ابعاد اخلاقي مقاومت امام در برابر زور و تزوير نشان ميدهد كه رفتار اخلاقي و رويكرد ايشان نسبت به جامعه مهم ترين عامل ماندگاري مكتب تشيع بوده است