چه بسیار پژوهشگران برجستهای که پژوهشهای ارزشمند و معتبری دربارهی شخصیت آیینی «حاجی فیروز» انجام دادهاند، نوشتار پیشرو نگاهی است مردمشناختی به اظهار نظری غیرکارشناسی و تعمدگرا با هدف دشمنی با فرهنگ و ملت ایران.
«حاجی فیروز» چه یادگار استورهای آیین بازگشت «ایزد شهید شونده» باشد و چه گویای استورههای مرگ و رستاخیز و چه در پیوند با مراحل هفتگانهی آیین میترایی امروز به عنوان آیینی همگانی در فرهنگ ایران ،در کلیت فرهنگ، فرهنگ عامه و یک مجموعهی فرهنگی رواج دارد. آیینها بخشی از رفتارهای جمعی هستند که توسط مردم برگزار میشوند و بازگوکنندهی جهانبینی استورهای یک ملت در درازای تاریخ هستند.
تکرارپذیری یک رفتار جمعی نشان از پیوستگی فرهنگی و پیشینهی تاریخی آن دارد. در ایران با تاریخ پربار دانش گاهشماری و آیینها و مناسکی که در پیوند با گاهشمار ۳۶۰ روزه بوده بهویژه آیینهای نوید بهار و رستاخیز دوبارهی طبیعت در روزهای پایانی سال همراه با جشن و سرور و شادمانی سالهای پی در پی و پیوسته در تاریخ ایران تکرار شده و در نوشتههای بسیار از پژوهشگران و نویسندگان و شاعران برجسته از دیرباز مانند ابوریحان بیرونی، مسعودی ،حافظ تا دورهی معاصر بزرگانی مانند مهرداد بهار، انجوی شیرازی، شکورزاده، عبدالله مستوفی، صادق هدایت و بسیاری مردمشناسان برجسته نمود پیدا کرده است.
در حوزهی فرهنگ عامه بررسی پیوستگی برگزاری آیینها در پیشانی نوروز دارای اهمیت ویژهای است.
آیینهایی مانند آتشافروز یاحاجی فیروز در سراسر ایران بهویژه در تهران، “کوسه برنشین” در همدان، «جیگی جیگی ننهخانم در خراسان»، «عروس گوله» در گیلان، «ناری نارکه» در فارس، همچنین نوروزخوانی، بهارخوانی، امامخوانی و نوروزنومک در مازندران و در کومش یا قومش (سمنان،دامغان،شاهرود).
آنچه در آیین های نامبرده رایج است ادبیات نانوشتهای است که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و میراث معنوی نیاکان ما و حکایتگر نشیب و فرازهای زندگی، شادیها، اندوهها، دانستهها، باورها و خواستههایی است که اگر چه از قید نگارش و نوشتار رها بوده اما سند معتبری است که ویژگیهای اخلاقی، روانی، اجتماعی و سیاسی زندگی نیاکان ما را بازگو میکند.
آیینهای جمعی پیشواز نوروز دارای ویژگیهای مشترکی هستند؛
یک اینکه یک جشنواره گروهی همراه با آوازخوانی در وصف بهار، گذران توانفرسای زمستان و سال کهنه و نوید سال نو است.
دو دیگر اینکه تکرار شونده هستند؛ پیوسته و سالهای پی در پی تکرار میشوند تحلیل تاریخی_استوره ای_ فرهنگی یک ملت با بررسی رفتارهای آیینی و مناسک جمعی تکرارشونده ممکن است.
سه دیگر اینکه شخصیتهای آیینهای پیشواز نوروز در سراسر ایران بازگوکننده نمادین کشمکش مرگ و رستاخیز، سرمای زمستان و گرمای اعتدال بهاری هستند در هزارههای سخت تاریخی.
و چهارم اینکه طنز بخش جداییناپذیر این آیین کهن است. مردی که در همدان برای آیین «کوسه برنشین» برگزیده میشد صورتش بدون مو بوده و وارونه بر الاغ مینشاندند.
«جیگی جیگی ننه خانم» کلاهی با دم روباه بر سر میگذاشت و با حرکات خندهدار سر و صورت و گردن، باعث خنده و شادی مردم میشد.
سیاهی چهره حاجی فیروز بخشی از این طنز و جشنوارهی همهساله است و پیوندی با تبعیض نژادی و بردهداری ندارد گو اینکه تبعیض نژادی و بردهداری در ایران پیشینه ی تاریخی هم ندارد.
حاجی فیروز و دیگر شخصیتهای آیینهای پیشواز نوروز در روزهای پایانی سال طنز همهسالهای هستند که با شیرینی و گزش کشمکش میان سرما، مرگ، نخوت و سستی با اعتدال بهاری، رستاخیز و جنبش و خیزش طبیعت و اثرگذاری آن بر انسانِ فرهنگ-تمدنمدارِ ایرانی را به گونهای نمادین به نمایش میگذارند.
آیینها در پیوندی ژرف با تاریخ استورهای یک ملت هستند و مناسک جمعی که از ویژگیهای فرهنگی و استورهشناختی ایران است نیز نمودهای عینی آن است که زندگی را برای یک ملت قابل فهم و معناپذیر میکند.
حذف آیینها، رفتارهای جمعی و مناسک از یک جامعه به معنای حذف خوداگاه و ناخوداگاه فرهنگی است که منجر به سرگشتگی و بیهویتی میشود.
کارکرد مناسک تنها جشن گرفتن و شادمانی نیست! بلکه طی این مراسم شبکهای از نقشها و روابط اجتماعی جدید به نوآموزان آموخته میشود و به گونهای رسمی به آنان شناسانده میشود. کارکرد اجتماعی چنین مراسمی به اندازهی نهادهای آموزشی و فرهنگی دارای اهمیت است.
تحلیل مناسک و آداب و رسوم تکرارشوندهی جمعی نشان میدهد مردم وابسته به خاک مرگ و رستاخیز طبیعت را در اسطورهها و سپس «رفتارهای مراسمی» به گونهای نمادین و اسرار آمیز بروز میدهند و بدین ترتیب احساس همراهی، یگانگی و همبستگی بیشتر خود را فراهم میکنند.
دشمنی با حاجی فیروز و دیگر آیینها دشمنی با همبستگی ملی و آغاز سراشیبی بیهویتی است.
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
*سعیده پراش؛ مردمشناس، پژوهشگر فرهنگی و استاد دانشگاه