در مساله سیاست خارجی کشورها همیشه طرحهای ابتکاری میتواند در راستای منافع ملی آنها ارزیابی شود. اینکه طرحی برای حل بحران سوریه از طرف ایران به عنوان طرح ابتکاری در قالب گفتوگوهای ملی شکل گرفته یک امتیاز مثبت برای دستگاه دیپلماسی ایران است که توانسته از این شرایط استفاده کند و خود را به عنوان یک بازیگر در صحنه حوادث منطقه به ویژه در بحران سوریه مطرح سازد اما نکاتی را در این زمینه باید مورد توجه قرار داد. به هر حال دو جبهه در سطح منطقه و نظام بینالملل در قبال بحران سوریه شکل گرفته که یک جبهه با رهبری آمریکا و کشورهای اروپا و متحدان منطقهای آنها از جمله قطر و عربستان است و کاملا مشخص است که در بحران سوریه به دنبال برکناری دولت بشار اسد است و تنها راه برکناری را هم روشهای انقلابی و مسلحانه می داند. آنچه که در دستور کار مخالفان دولت بشار اسد طی ماههای اخیر قرار گرفته نبرد مسلحانه است به طوریکه ما شاهد یک جنگ تمام عیار داخلی در این کشور هستیم که ابعاد این جنگ روز به روز تشدید می شود. در نقطه مقابل نیز تعدادی از کشورهای منطقه هستند که با نیت صلحخواهی قدم در این مسیر گذاشتهاند تا بتوانند مسائل سوریه را در چارچوب قوانین و مقررات بینالملل حل و فصل کنند. اینها مخالف اصل مداخله در حاکمیت داخلی دولتها هستند و معتقدند که بحران سوریه به هر ترتیب بایستی توسط خود گروهها و جریانهای سیاسی و همچنین مردم این کشور حل و فصل شود. قبل از اجلاس تهران ما شاهد برگزاری نشستهایی در میان گروههای مخالف بودیم که در پی آن تغییراتی در کادر رهبری این گروههای مخالف رخ داد و از طرف دیگر این گروههای مخالف توانستند از سوی برخی از کشورهای منطقه به رسمیت شناخته شوند و از طرف دولت فرانسه هم نماینده سیاسی این گروههای مخالف انتخاب شده است و طبیعتا آنها هم در تلاش هستند در راستای تحقق برنامههای خودشان دست به اقداماتی بزنند.
در حال حاضر ایران تقریبا در جایگاه رهبری جریان حامی بشار اشد قرار دارد و در نشست اخیر تهران تا جایی که من اطلاع دارم نمایندهای از سوی گروههای مخالف حضور پیدا نکرده بود و کلا از کشورهای مختلف منطقه، کسانی که از تفکر ایران حمایت میکنند از جمله عراق و خود مقامات سوری در این اجلاس حضور پیدا کرده بودند که تعداد آنها هم قابل توجه بود. هر چند این نشست در قالب گفتوگوهای ملی نامگذاری شده اما واقعیت آن است که کشورهای تاثیرگذار و شخصیتهای موثر در بحران سوریه که یکی از این کشورها روسیه است تنها به ارسال پیام بسنده کرده بود و نمایندهای از روسیه حضور نداشت و همچنین نماینده جامعه بینالملل یعنی آقای اخضر ابراهیمی هم در این اجلاس شرکت نکرده بود. البته اجلاس تهران برای شروع کار میتواند
برگزاری نشستهای یک طرفه چه از سوی مخالفان و چه از سوی موافقین و حامیان بشاراسد نتیجه ای ندارد کما اینکه تا به حال ما چندین نوبت شاهد آن بودیم اما تا به امروز نتوانسته به نتیجه قابل توجهی برسد و از این به بعد هم بعید به نظر میرسد که این اتفاق بیفتد
نقطه آغاز خوبی باشد و چنانچه این روند بتواند ادامه پیدا کند و نشستهای بعدی در کشورهای متحد و همپیمان سوریه دنبال شود حامیان این تفکر میتوانند در آینده به عنوان یک جریان تاثیرگذار ایفای نقش کند. البته این جریان باید بتواند از حمایت سازمانهای منطقهای به ویژه سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب، سازمان ملل، شورای امنیت و دبیرکل سازمان ملل برخوردار شود تا از این طریق بتواند در آینده به عنوان یک راهکار قابل قبول اهداف خود را محقق کند اما من بعید میدانم این نوع نشستها بتواند منجر به نتایج قابل توجهی شود چرا که در گذشته هم ما از این نشستها در سطح بسیار محدودی در بین کشورهایی که حامی حکومت بشاراسد بودند داشتهایم و دیدیم که نتایجی نگرفتند.
به نظر میرسد هر نتیجهای که بخواهد برای بحران سوریه حاصل شود باید توافقی بین کشورهایی که حامی حکومت بشار اسد هستند یا به تعبیری حامی مقررات و حقوق بینالملل هستند با کسانی که بازیگر اصلی مسائل بینالمللی هستند و قدرت واقعی بینالمللی را در اختیار دارند و در هر بحران در نظام بینالملل و اتفاقاتی که در سایر کشورها رخ می دهد تاثیرگذار هستند مانند آمریکا، کشورهای اروپایی و برخی کشورهای منطقهای صورت گیرد. تنها برگزاری این نوع نشستها میتواند نتیجه بخش باشد. تا به حال طی دو سالی که این بحران در سوریه شکل گرفته، شاهد چنین نشستهایی نبودیم که بین بازیگران اصلی این بحران یعنی هم بازیگران متحد نظام اسد و هم مخالف اسد نشستی شکل گیرد و طرفین در آنجا بتوانند راهکارهای خود را ارائه دهند و قطعا این نوع نشستها مثمر ثمر خواهد بود.
البته در حال حاضر بحث از مذاکره ایران و آمریکا است و با توجه به اینکه این دو کشور به نوعی رهبران جریان حامی بشاراسد و جریان مخالف بشاراسد هستند ایران و آمریکا می توانند رهبری این گفتوگوها را بر عهده بگیرند و یکی از محورهای مذاکرات دو جانبهای که ممکن است بین ایران و آمریکا اتفاق بیفتد میتواند مساله سوریه باشد.اگر چنین نشستی با این ترکیب شکل بگیرد میتواند به یک نتیجه مرضیالطرفین منجر شود که خواستههای هر دو طرف را به نوعی تامین کند؛ در غیر این صورت برگزاری نشستهای یک طرفه چه از سوی مخالفان و چه از سوی موافقین و حامیان بشاراسد نتیجه ای ندارد کما اینکه تا به حال ما چندین نوبت شاهد آن بودیم اما تا به امروز نتوانسته به نتیجه قابل توجهی برسد و از این به بعد هم بعید به نظر میرسد که این اتفاق بیفتد. ضمن اینکه به این نکته هم باید توجه داشته باشیم که روند فعلی هم به نفع جریان حامی بشاراسد نیست چون روند مسایل به نفع جریان مخالف بشاراسد طی می شود.
توضیح : دکتر صمد قائمپناه، استاد روابط بین الملل دانشگاه است