این یادداشت بنا ندارد بگوید همه چیز بر وفق مراد است و چشم بر کاستی و کمبودها بگذارد. واقعیت امر این است که ایران امروز در ورطه ای از سوء مدیریت های کشوری و تنگ نظری های مردمی آنگونه که باید باشد، نیست؛ هرچند سهم حکومت و مردم متفاوت است اما اینگونه نیست که عامل تمام مشکلات صرفاً حکومت باشد و ما مردم در عصمت مطلق غوطه ور باشیم.
بحثی نیست که در خیلی از معضلات اگر مدیریت ها علمی و مطابق آنالیزهای تخصصی لازم باشد، روند امور به مراتب با رضایت کسرِ بیشتری از مردم مواجه می شد و بی سلیقگی های فراوان بعلاوه مدیریت مبتنی بر دشمن انگاری مخصوصاً در ارتباط با مسائل عرصه عمومی موجی از ناکارآمدی از یکسو و انباشته شدن اعتراضات و انتقادات مردمی را از سوی دیگر به دنبال داشته است. انتقاداتی که منفذهای متعارفی برای بروز و ظهور آنها یا دالانهایی برای پاسخگویی به آنها وجود ندارد و بر همین اساس از خاصیت توده وار و انباشتی برخوردار می شوند و هر گاه که مجال خودنمایی پیدا می کنند، به جای باران از خصوصیتی سیل مانند برخوردار می شوند. باران که ببارد هم هوا را تلطیف می کند و هم زمین را سیراب اما سیلاب خسارت بار است و ویرانگر!
در کشاکش پیامدهای ناآرامی های آبانماه، شهادت سردار سلیمانی و اصابت موشک به هواپیمای اوکراینی؛ ویروس کرونا سربرآورد که طبق معمول در هاله ای از سیاست های توهم توطئه ای از یکطرف و دغدغه های سلامتی عمومی مردم از طرف دیگر گرفتار انواع و اقسام تحلیل های جورواجور شده است. قرائت رسمی بنا به عرف معمولش آنرا سبک شمرد و با عینک سیاسی به آن نگریست تا مبادا از دشمن عقب بماند و دشمن همیشگی با ابزار کرونا آن را به گوشه رینگ سیاست بکشاند.
مردم نیز عده ای آن را به سخره گرفتند،عده ای همیشه مترصد بحران برای اندوختن اموال بر سلامتی مردم قمار کردند، بعضی ها هم که بی محابا بر بازار یورش بردند و هر چه بود را مورچه وار ذخیره کردند! بدیهی ترین فرمول بازار بهم خورد؛ فرمول عرضه و تقاضا!
در این بین همه دست به قلم شدند و پنهانکاری سیستم از یکسو و هجوم مردم به بازارها را از سوی دیگر مورد شماتت قرار دادند! البته که پنهانکاری و سوء مدیریت از جمله قرنطینه نکردن مرکز شروع ویروس مورد نکوهش است اما تاختن بر مردم و ایراد به آنها که چرا دل نگران سلامتی جان خود و عزیزانشان هستند، بی مورد و نابه جاست. فراتر از آن عده ای بر تمام داشته ها و محاسن فرهنگی کشور بی محابا یورش می بردند و رفتار عده ای را به کل مردم تعمیم می دادند و به سادگی سرمایه های درازمدت کشور را مورد حمله ناجوانمردانه قرار می دادند.
البته این یکسر به معنای پذیرفتن دربست همه ی واکنشها نبوده است. بالاخره برخی رفتارها هم قابل دفاع نیست مانند مسافرت به شمال به جای ماندن در خانه! یا لیسیدن ضریح، یا مقاومت در تعطیلی مکانهای زیارتی توسط متولیان امر در مشهد و قم!
کرونا به ایران بسنده نکرد و به جاهای دیگری که ما در یک قیاس ضعیفی تصور می کنیم که از ما از حیث فرهنگی پیشرفته تر هستند سرک کشید. آنجا هم مردم به فروشگاهها حمله ور شدند و در کسری از ساعت قفسه ها خالی و ماسک و مواد ضدعفونی نایاب یا کمیاب شد. این رفتارها منحصر به ما ایرانی ها نیست. اینقدر به واسطه ی اقلیتی که بواسطه ی تنگ نظری یا حرص و طمع فروش بیشتر در بزنگاههای صعب ظاهر می شوند، بر خودمان سخت نگیریم و به داشته هایمان حمله نکنیم! آیا آنها بدون درنگ رفتارهای خارج از عرف را به داشته ها و سرمایه های فرهنگ شان تعمیم دادند، یا صرفا به نفس عمل کفایت کردند!؟
در عوض آن کسی که مجانی ماسک در اختیار هموطنان می گذاشت، یا آن کسی که میوه ها را به قیمت مناسب در اختیار مردم می گذاشت، یا کادر بیمارستانی را که با جان و دل در خط مقدم مقابله با ویروس ویرانگر کرونا ایثار می کنند را هم ببینیم! اینها نیمه پر لیوان است! البته که باید تلاش کنیم تا خصایل بد را دور بریزیم؛ از سیستم گرفته تا ما مردم!
سیستم باید کارآمد و چابک و مردم آگاه و مثبت باشند. همانقدر که انتظار داریم سیستم نظام مند رفتار و برخورد کند باید مردم نیز منظم و فعال باشند. این دو به موازات هم اگر حرکت کنند توازن کشور حفظ می شود و همکاری و همیاری هر دو متضمن رستگاری ایران است. باید در نقادی نسبت به جامعه و نظام ظرافتها را رعایت کرد و ناخواسته تیشه به ریشه ها نزد!