طی سالها و بخصوص ماههای اخیر، زندگی مردم ایران به جای ثبات اقتصادی و آرامش زندگی ، نه تنها تغییر آنچنانی نکرده، بلکه به هر دلیلی، دشوارتر هم شده است. طی سالهای گذشته، زندگی روزمره ما شده چرتکه انداختن با حقوق های ریالی، اما خرج دلاری به دلیل بی ثباتی اقتصادی! برای اینکه ببینیم چرا خرج زندگی ما دلاری است، نیازمند مثال های عینی هستیم.
با محاسبات دلاری 12 هزار تومانی فعلی، می شود حساب و کتاب کرد چرا نرخ اجناس کهکشانی است، اگرچه نرخ دلار به تبادلات و تحولات در حوزه های مختلف از جمله سیاست و اقتصاد بستگی دارد . به نظر می رسد کالاهای اساسی مردم بیشتر از دلار دوازده هزار تومانی گران شده و ما نیز در همان سطح برآورد می کنیم تا بهتر بتوانیم به شرایط اقتصادی این روزهای کشور خود دست پیدا کنیم و ببینیم حال و اوضاع اقتصادی با درآمد نفتی یا غیرنفتی چگونه است!
محاسبه کالاهای اساسی در نظر گرفته شده برای یک تا دو روز برآورد شده که باید بتوان یک ماه محاسبه کرد، آنوقت دید حال و اوضاع ما چگونه است!
گوشت کیلویی 120 هزار تومان = 8 دلار
مرغ کیلویی 15 هزارتومان = 1 دلار
تخم مرغ شانه ای 13 هزار تومان = 1 دلار
پیاز و سیب زمینی کیلویی 10 هزار تومان = نزدیک به 1 دلار
برنج کیلویی 22 هزار تومان = 1/5 دلار
چای کیلویی 50 هزار تومان = 4دلار
مایع دستشویی و ظرفشویی 10 هزارتومان = 1دلار
قند و شکر 12 هزارتومان = 1دلار
شیر و ماست 10 هزار تومان =1 دلار
نان میانگین 2 هزارتومان برای یک خانواده چهار نفره با یک وعده 10 هزارتومان = 1 دلار
با همه حداقل های درنظر گرفته شده، بیست دلار برای فقط بعضی کالاهای اساسی، آن هم یک تا سه روز محاسبه شده است !
از اقلام ضروری مورد نیاز دیگر مانند لوبیا، عدس، پنیر، البسه و میوه ها و... می گذریم چون ما را تشویق کرده اند یا نخرید یا اشکنه بخورید!
حال بیاییم مبالغ اعلامی و فرضی را مقایسه کنیم با حقوق کارگران و بازنشستگان که بخش اعظم جمعیت کشور ما را تشکیل می دهند .
بر اساس آمار داده شده توسط وزارت کار امسال حقوق کارگران (با افزایش 36 درصدی ) به دو میلیون تومان رسید! قدر مسلم این مبلغ برای اکثریت کارگران یکنواخت خواهد بود. طبق داده های آماری، نزدیک به 11 میلیون نفر کارگر داریم که اگر میانگین اعضای خانواده هر کارگر را چهار نفر در نظر بگیریم، یعنی 44 میلیون نفر .
بازنشستگان نیز شرایط مشابهی دارند. بر اساس آنچه که یکی از مدیران سازمان بازنشستگی گفته 95 درصد بازنشستگان، حداقل دریافتی آنها یک میلیون تا یک میلیون و دویست هزار تومان است که با افزایش سال 98 در بهترین حالت ممکن، به دو میلیون تا دو میلیون و نیم می رسد!
براساس داده ها، نزدیک به شش میلیون بازنشسته داریم که اگر میانگین جمعیت آن را باز چهار نفر در نظر بگیریم می شود 24 میلیون نفر .
اگر بخواهیم رقم های بالا را با حقوق بازنشستگان محاسبه کنیم تنها برای یک زوج سن و سال گذشته دونفره، که صاحب مسکن باشد و بدهی بانکی و غیر بانکی نداشته باشد و فرزند هم نداشته باشد شاید تا اندازه ای جواب دهد!
اما آنهایی که خانه دارند یا مستاجرند، دانشجو هم دارند و احتمالا بخشی از آنها فرزندانی دارند که بیکارند یا پا به ازدواج گذاشته اند آیا می توانند با حقوق های حداقلی گفته شده در بالا زندگی کنند و اموراتشان را بگذرانند !؟
کارگران زحمتکش را در نظر بگیرید، اگر مستاجر باشد و فرزند دانش آموز یا دانشجو هم داشته باشد و با شرایط موجود بخواهد با همان درآمد دو میلیونی یا به فرض سه میلیونی زندگی کند به کجای زندگی کارگران می رسد تا روز یا ماه خود را بدون استرس سپری کند؟!
مسئولان بزرگوار؛ شما خودتان را جای این دو قشر ضعیف جامعه بگذارید، قشری که بیشترین آمار جمعیتی را در خود جا داده است. آیا می توان با حقوقهای داده شده زندگی کرد؟ آن هم در شرایطی که یکی پیر و بازنشسته با نداشتن شغل دوم و دیگری جوان اما با حداقل زندگی! یکی می تواند کار کند یک شیفت و شاید هم دو شیفتبرای گذران زندگی سخت و روزمره و آن دیگری نای نفس کشیدن ندارد و در مانده؛ آن هم با هزینه های سنگین!
این همه مشکلات اقتصادی را کجای دلمان بگذاریم؟ اکثریتی سختی را تحمل می کنند و به گذران روزمرگی مشغولند و اقلیتی می تازند با درآمد بیشتر و زندگی مرفه تر.
دولت محترم تدبیر و امید، قرار بود چرخ اقتصادی بچرخد و مردم برای یک زندگی آبرومندانه و حداقلی زیست کنند نه اینکه هشت آنها در گرو نه اشان باشد. مشکل کجاست؟ دشمنان هستند یا سوء مدیریت؟
ای کاش می شد برای یکبار هم شده مسئولان خود را در شرایط اکثریت مردم ایران قرار می دادند و با دردشان می ساختند و آشنا می شدند و می دیدند که مردم چگونه صورتشان را سرخ نگه می دارند تا در کنار بچه های خود شرمنده نباشند .
آقایان مسئول، به عنوان دومین کشور دارای ذخایر نفت و گاز در جهان، با منابع عظیم طبیعی چرا شرایط مالی و اقتصادی ما باید این باشد؟ اگر بخواهید تحریم ها را وسیله توجیه خود قرار دهید که ما در شرایط جنگ اقتصادی یا تحریم هستیم، باید گفت ما طی چهل سال گذشته با فرازو نشیب های مختلف، در تحریم ظالمانه قدرت ها بودیم اما دوران طلایی هم داشتیم که نفت را به قیمت 100 تا 120 دلار فروختیم ولی باز در حداقل های زندگی و رفاهی مشکل داشتیم. چرا؟
پاسخ به این سئوال و آسیب شناسی آن می تواند راه برون رفت از سوءمدیریت ها را در فرایند زمان، گذشته، حال و آینده هموارتر کند .به امید آن روز